علاوه بر این نویسنده در اصالت پا را فراتر می گذارد و به خطا می افتد. او می پندارد که تنها سازهای ایرانی هستند که از دیگر قوم ها تاثیر گرفته اند. کدام یک از سازهای غربی یا شرقی هستند که تنها زاده و ساخته ی یک فرهنگ هستند؟ رجوع کنید به تاریخ پیانو، ویولن، گیتار، تنبور و رباب. در بسیاری موارد تاثیر پذیری چندان زیاد بوده که در هیچ سندی یک فرهنگ یا کشور را سازنده ی یک ساز نمی دانند.
اشتباه دیگر، اصیل دانستن بیشتر موسیقی آوازی نسبت به سازی است. در چندین نوشته از دکتر فاطمی در فصلنامه ی ماهور و همچنین در مصاحبه با حسین علیزاده (پس از بازگشت از آخرین کنسرت مشترک با شجریان) و در مقاله ی نگاهی به مضراب گذاری ردیف از فرشاد توکلی به این نکته اشاره شده است که ردیف آوازی کنونی تاثیر گرفته از
موسیقی مذهبی (روضه خوانی) است.
تاکید بر روی حرف زوج در مقابل فرد نیز کاملا درست نیست زیرا تاکید نویسنده بر روی درجه ی چهارم بوده است و نباید فراموش کرد که فاصله ی ششم و هشتم نیز که زوج هستند در هارمونی غربی با اهمیت و خوش صدا هستند.
بهتر بود ایشان تنها تئوری ترکیبی خود و مرتضا حنانه را “توضیح” می دادند و وارد مقوله ی “اصالت ها”، “تاریخ موسیقی”و “تاریخ سازها” نمی شدند یا سندهای محکمی برای گفته هایشان می آوردند و در آخر کار نیز قضاوت را به عهده ی خوانندگان می گذاشتند و از سویی از اول مشخص می کردند که این تئوری برای این منظور نوشته شده که دیگر مللی که موسیقی ما را نمی دانند نیز بتوانند آن را درک کنند. (بخش۴)
چند صدایی بر اساس نیاز انسان ها و سلیقه ی فرهنگی یک قوم به وجود می آید. در موسیقی غربی پس از سده ی بیستم دیگر
حتا قانون ویژه ای برای آن وجود ندارد. فاصله های خوش صدا و بد صدا دیگر آنگونه به حساب نمی آیند. چند صدایی در دوران ما بر اساس ترکیبی از “درک قانون های گذشته” و “درک آثار آهنگسازان امروز” (که معمولا قانون ها را شکسته اند) به وجود می آید.
خود نویسنده نیز این مساله را می داند و در بخش ۵ به آن اشاره می کند: “صداهای مدرن و ناهنجار جهان پیرامون ما را احاطه کرده اند و ما از آنها لذت می بریم”. پس دیگر چرا صحبت بر سر اصالت موسیقی قدیم و اینکه تار از کجا آمده و چه شده و گفتن “انسان تاسف می خورد بگوید مثلا تار ساز ملی ایرانیان است” (بخش ۵) چرا؟ مگر اروپاییان تاسف می خورند که مادر بیشتر ساز هایشان، سازهای شرقی بوده اند؟
از سویی تاریخ هنر و همچنین تاریخ موسیقی نشان داده است که اصالت دلیل لازم و کافی برای “ارزشمندی” یک اثر هنری نیست.
اصالت پس از چندی شکسته می شود، چیزهایی کم می شوند و افزوده می شوند تا یک نظام بارور بماند. اگر موسیقی ایرانی “آشفته بازاری” دارد تنها به دلیل نبود قانونی برای چند صدایی کردن اش نیست، عوامل مهمتر دیگری نیز وجود دارند که مهمترین شان نبود پشتوانه ی دولتی است.
توجه مرتضا حنانه به درجه ی چهارم به جا و پر اهمیت است و ساخته های ایشان از آثار ارزنده ی چند صدایی ایرانی اما بسته به سلیقه آهنگساز و نوع موسیقی تولیدی او و دوره ای که او کار می کند، نگرش های دیگری نیز وجود داشته و خواهند داشت.
پایور که در کارهایش کوچکترین تغییری در تعدیل گامها انجام نداده است، در چند صدایی از همان فاصله های هارمونی۳، ۵، ۶، ۸ استفاده کرده و از ایرانی بودن آنها نیز چیزی کم نشده است، دهلوی همین طور. علیزاده با استفاده از هارمونی دوره کلاسیک اروپا “نی نوا” را به وجود آورد و بدون توجه به آنها و تاکید بر روی ماهیت گوشه ها “راز نو” را به وجود آورد. آقای فیاض نیز ابتکارهای جالبی کرده اند و حتمن بسیاری دیگر هستند که من نمی شناسم.
با سلام.
از نقد ارزشمند شما بسیار سپاسگزارم.به نظر بنده خیلی از ایرادات شما به مطالب جناب امیرعلی حنانه وارد می باشد.البته به نظرم با بررسی پارتیتور نی نوا،در باره مطلبی که فرموده اید جناب علیزاده در نی نوا از هارمونی دوره کلاسیک اروپا استفاده کرده اند باید بسیار تردید کرد.به نظرم هارمونی اصلی و پایه ای این اثر ،اگر اشتباه نکنم،سل-دو-ر-سل (در نوای سل) می باشد.
همجنین جناب دهلوی هم در بسیاری از آثار خود(خصوصا آثار سمفونیک خویش)،از هارمونی متفاوتی نسبت به هارمونی کلاسیک و رمانتیک اروپا استفاده کرده اند.
ضمنا شاید با بررسی دقیق تر
آقای عزیز هدف هارمونی زوج ، چندصدایی کردن موسیقی سنتی نیست بماند که موسیقی سنتی نیازی به چندصدایی هم ندارد و اگر بشود دیگر سنتی نیست.
بلکه هدف ، خلق آهنگ با اصالت ایرانی است آنهم بدون افتادن در قالب سنت چیزی که نه شما نه هیچکس دیگر نمی خواهد ظاهرا بفهمد
ضمنا شاید با بررسی دقیق تر و هوشمندانه تر موسیقی مقامی و همچنین موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی،بتوان به بسیاری از اختلافات موجود پایان داد.بطور مثال کوک دو-سل-ر در ساز تار هنگام نواختن نوای سل.
خب این می شود همان آکورد سل – دو -ر که آکورد کوارتال است ؛ اما نقشش برای موسیقی ایرانی برای شاهد دشتی بسیار کناسب است. این کوک هم وقتی می زنند که معمولا دشتی شاهد ر بزنند.
البته ناگفته نماند که تلاش ها و تحقیقات استاد حنانه و فرزند گرامی ایشان نیز بر هیج کس پوشیده نیست.
نظر نیما درسته استاد علیزاده در نی نوا از هارمونی مدرن : کوارتال و اددتن استفاده کرده اند البته در برخی مواقع هارمونی کلاسیک هم بکار برده اندهمین طور استاد دهلوی
هارمونی کوارتال نداریم آکورد کوارتال داریم
موضوع هارمونی زوج فاصله به معنای اخص نیست آقایان بلکه موضوع زوجیت “مد”و کنترمد” و گسترش آنها با استفاده از اجزای نوینی که آکورد را تشکیل میدهد یعنی یک زوج +یک فرد که عکس بک فرد+یک فرد است و….۱+۲+۴ و نه۱+۳+ منطقی نوین ..۵
خیلی خوشحلم که در این بحث تنها نیستم بحث این است که ارث پدری را تا اخر نباید خورد بلکه با دریات و واقع بینی بر ان افزود مهم این نیست که چه اکوردهایی درست یا غلط است مهم این است که چه اکوردهایی می توان بست حال درست باشد یائ غلط اگر خوشاییند است پس درست است است چون روزی به بتهون در مورد یکی از اثارش گفتند این با قواعد موسیقی نمی خواند واو جواب داد من این را نوشتم وشما قانونش بدانید
خود علیزاده گفته که از ترکیب گوشه ها برای نی نوا استفاده کرده و توجهی نداشته به هارمونی تیرس انوقت ایشون تو مقاله میگن هارمونی کلاسیک اروپا ای عجبا