یکی رهبر حرفه ای غیر از اینکه در دوره های آموزشی با روشهای حرکت دست ( با چوب یا بدون آن) آشنا شده است و میداند چه حرکتی حواس نوازنده را به خود جلب کرده و چه حرکتی اشتباه است و نوازنده را گیج میکند، آشنایی کلی ای با روشهای مختلف نگارش و اصطلاحات نوشته شده توسط آهنگساز (به زبانهای مختلف و البته معروف) دارد. این اشراف بخاطر دیدن نت های مختلف و آموزشهای قبلی او حاصل شده و از عهده یک نوازنده ساده و غیر پی گیر(در این زمینه) خارج است.
از مشخصه های مهم یک رهبر خوب آشنایی او به علم ادیت است که به او این امکان را میدهد که موسیقی را از نظر قوی و ضعیف شدن نوانس (پیانو فورته ها) و تغییر دادن نت های منفصل و متصل و همچنین گلیساندو و ویبراسیون ها، تغییراتی به دلخواهش در قطعه بوجود آورد که نسبت به اجراهای دیگر از این قطعه رنگ و بویی جدید داشته باشد.
یک رهبر اختیار تام دارد که روی فورته پیانو هایی که آهنگساز نوشته است، (اگر باب طبع اش نبود) تغییراتی ایجاد کند تا صدایی که مطلوب اوست و فضای دلخواه او را بوجود می آورد اجرا شود.
بسیار پیش می آید که دو ساز که ترکیب صدایی آنها به خوش صدا بودن مشهور است، در تکنیک خاصی و یا حتی با پیانو و فورته شدن، صدایی کاملا متضاد با تعریف عمومی آنها شود. اینجاست که یک رهبر با تجربه وارد عمل میشود و حتی خواست واقعی آهنگساز را که در این قسمت اثرش نقصان بوجود آمده را به عمل میرساند و با تغییری در ادیت، مناسبترین صدا را از ارکستر میگیرد.
آشنایی کامل روی این فن، بخاطر لزوم دانستن و تسلط داشتن بر علم سازشناسی و ارکستراسیون، از هر کسی برنمی آید مگر یک رهبر ارکستر و حتی یک رهبر با تحصیلات بالا هم، با کسب تجربه های بیشتر و سالها کار کردن با ارکستر، با روشهایی آشنا میشود که میتواند یک ارکستر را در بهترین وضعیت به صحنه آورد.
یک اجرای ارکسترال بیشتر به خاطر داشتن تفاوت نظر و تنوع در دید رهبران مختلف است که شنوندگان را بارها به سالن اجرا میکشد و نباید تصور کرد که فقط یک نوع اجرا و ادیت میتواند درست و دیگری غلط باشد. برای روشن تر شدن این موضوع “اورتور بیژن و منیژه”ساخته حسین دهلوی را با رهبری توماس کریستین داوید را بشنوبد و مقایسه کنید با با رهبری علی رهبری از همین اثر.
مثلا یک رهبر کار کشته ممکن است، در یک قطعه که روی پارتیتور نوشته شده: دو فلوت… حتی ۴ فلوت را به روی سن بیاورد و بافت ارکستر را از نظر تعداد نوازنده تغییر دهد یا در قطعه خاصی از نوازنده فلوت بخواهد که سر ساز را عوض کند یا از نوازنده دیگری بخواهد مثلا قمیش را تغییر دهد تا یک نت بم به خوبی اجرا شود.
بسته به سلیقه های مختلف رهبران و شخصیتهای آنها، یک اجرا دستخوش تغییر میشود، البته این به معنی تاثیر نداشتن حال و برداشت نوازندگان از قطعه نیست، ولی بدون شک حرکات و صحبتهای رهبر، تاثیرات بسیار زیادی روی نوازندگان میگذارد. مثلا اجرای جان کانترو در نقش رهبر و ویولن سولیست، در کنسرتو شماره یک پاگانینی را بشنوید و مقایسه کنید با رهبری منوچهر صهبایی و ویولن آریا صهبایی از همین اثر.
در این دو قسمت شنیدید که تفاوتها به چه حدی می تواند در دو اجرا خودنمایی کند. مثلا در اجرای منوچهر صهبایی به همراه فرزندش آریا، موسیقی پاگانینی با ضرب آهنگی سنگین و با وقار پیش میرفت، سازهای ویلنسل، فاگوت و آلتو ها با صدایی رساتر نسبت به اجرای جان کانترو شنیده میشدند؛ اما در اجرای جان کانترو، بیشتر صدای ویولونها غالب بود و موسیقی حالت بازیگوش تر و سبکسرانه تری داشت.
پس خود رهبر هم همواره در حال تجربه است و مخصوصا اگر رهبر دائم آن ارکستر باشد، بخاطر آشنایش با توانایی های ارکسترش میتواند به شکل بهتری از دیگر رهبران از ارکستر صدا بگیرد و درخواست های معقولی داشته باشد.
در نتیجه یک ارکستر با یک رهبر کار کشته است که میتواند در دراز مدت با خیالی آسوده و بدون نگرانی به فعالیت بپردازد و اینکه هر روز چند نوازنده با هم به شور بنشینند و درخواست هایی از ارکستر کنند، حکایت آشپزی میشود که دو تا شده!
(البته نباید اینطور برداشت شود که مشورت عملی ناپسند است، هیچ رهبری هم نمی تواند ادعا کند که از نوازنده ای که سالهاست با ساز تخصصیش کار میکند، بهتر آن ساز را میشناسد، مگر اینکه خود نوازنده آن ساز باشد پس مشورت میتواند برای رهبر مفید هم باشد، ولی وقتی این افراد حول محور یک رهبر که کارشناس در این زمینه است به یک جمع بندی نرسند نتیجه مطلوبی نمیتوان گرفت. اگر هم این ارکستر از چنین فردی بهره میگیرد، پس در واقع یک رهبر آماتور دارد که روی سن نمی آید!)
البته ارکسترهایی بوده اند که بدون رهبر، اجراهای سطح بالایی را هم پدید آورده اند ولی اولا بسیار کم تعداد بوده اند، دوما” از نوازندگان بسیار قدرتمندی برخوردار بوده اند که غیر از این کار قدرت تفسیر یک اثر و ادیت کردن آن را به طرز مطلوب داشته اند، سوما” وقت و هزینه ای بالا گذاشته اند، چون همانطور که گفته شد وقتی رهبر نباشد اولین مشکلات، ( که همان از دست دادن ریتم است در آثاری است که بافتی پیچیده و ریتمهایی نامحسوس دارند.) خود نمایی میکنند و بدون رهبر، کار بر نوازندگان مشکل خواهد شد.
رهبر ارکستر، را میتوان به یک سر مربی تیم ورزشی تشبیه کرد. او توانایی های نوازندگانش را میشناسد، روزهایی که ارکستر برای تمرین یک قطعه خاص نیاز دارد را می داند، روزهای اجرا را از ماهها قبل و حتی سال قبل میداند.
تمام این برنامه ریزیها را شخص رهبر با مشورت مدیر ارکستر انجام میدهد (البته رهبران میهمان مسلما برنامه دراز مدتی برای ارکستر نمیتوانند داشته باشند)
امروزه وظایف رهبر و فرمان های او با گذشته بسیار تفاوت کرده است. همانطور که در شماره اول خواندید، در گذشته رهبری یک تخصص نبود و یک موسیقیدان با تجربه به راحتی میتوانست بر سکوی رهبری بایستاد. پس از تخصصی تر شدن علم رهبری و بزرگ شدن سازمان ارکستر سمفونیک ها و اپرا ها، وظایف تقسیم و طبقه بندی شد و رهبر نیز وظایف خاصی پیدا کرد.
تا پیش از ظهور رهبران امروزی، برای نوازندگان بسیار پیش می آمد که بخاطر یک نت فالش، رهبری با پرخاشگری، نوازنده را از ارکستر بیرون میکرد! ولی امروزه کمتر ارکستری هست که رهبر آن بدون مشورت با کادر فنی ارکستر، اقدام به بازنشستگی یا اخراج نوازنده ای از ارکستر کند.
برنامه ریزی برای برنامه های ارکستر و رسیدگی و امور اداری نوازندگان، گاهی به قدری برای یک رهبر مشکل و مسئولیت آور میشود که بعضی از رهبران، ترجیع میدهند، رهبر میهمان باشند تا اینکه از عنوان دهن پر کن رهبر دائم برخوردار باشند.
مطالب روی سایت متنوع وجالب است اما فکر می کنم باید روی بعضی از موضوعها بیشتر کار کرد ضمنا در قسمت نتها کنسرتو خاچاطوریان لینکش خراب است متشکرم
با سلام و تشکر می خواستم خواهش کنم اگر ممکن است در باره ی اقای لئونارد برنشتاین بطور مفصل بنویسید و مقایسه ایی با رهبری اقای کارایان انجام دهید.مچکرم.
akbar jan ketabe donyaye rahbarane orchester neveshteh kamelia masih ro motaleh kon,
entekhab e navazandegan dar orchestr be ohde che kasi ast??
salam kheyli khoshhalam ke belakhare too iranam ye hamchin siti rah andazi shode .site besyar jaleb va amozandeyiye .az modire site mamnoonam .faghat age mishe gostarde tar beshe
mer 30
معمولا هیت هنری ارکستر نوازندگان را تعیین میکنند ولی در ارکسترهای غیر رسمی ممکن است خود نوازندگان دور هم جمع شوند یا رهبر نوازندگان را تعیین کند.
کارتان جالب بود
مرسی
خوب که به سایت شما سر زدم وگر نه معلمم منو کشته بود! عالیه
عالیه…….خوبه………….
خیلی خوب
mamnon az matalebe por mohtavaton.faghat agar momkene dar bareye rahbar orkester:shhrdad rohani matalebi ra benevisid,hmchenin biography samvel yarvinyan violin zan armani ro mikhastam.mamnon
دستتون درد نکنه انشاالله بهتر بنویسید
سلام
یه کم ادبیات نوشته ضعیفه مثلا اولا دوما سوما اینا مفهومی تو فارسی نداره