این سیستم، چارچوبی پویـا و درعینحال منسجم ایجاد میکند که میان آزادی در بداههنوازی و پایبندی به ساختارهای کهن توازن برقرار میسازد. ردیف تنها مجموعهای از ملودیها نیست، بلکه تجسم اصول بنیادین موسیقی کلاسیک ایرانی است که به نوازندگان بستری ساختاریافته اما منعطف برای اجرا و بداههپردازی ارائه میدهد.
۲-۱- کارکرد درجات
هر دستگاه یا آواز، بهعنوان یک چرخه چندمقامی عمل میکند که با مقام اصلی در درآمد آغاز میشود، سپس بهسوی سایر مقامهای فرعی و اصلی پیش میرود، و گاه شامل مقامهای گذار نیز میشود. مقامهای گذار ساختار فاصلهای یک مقام را به منطقه صوتی جدیدی منتقل میکنند و بدینترتیب به چرخه، تنوع و عمق میبخشند. برای حفظ انسجام، فرود (الگوهای انتهایی مقام) بهعنوان حلقههای پیوند مقامی عمل کرده و جریان مقام را به مقام مبنا بازمیگردانند.
موسیقی کلاسیک ایرانی چهار نقش عملکردی مهم برای درجات هر مقام در نظر میگیرد:
- شاهد: درجه مرکزی برای حرکتهای ملودیک که معمولاً تاکید بیشتری روی آن میشود.
- خاتمه: درجه پایانی که نقش اساسی در ایجاد حس پایان دارد.
- ایست موقت: درجهای که در پایانهای ناتمام جملهها استفاده میشود.
- متغیر: درجهای که بسته به جهت حرکت ملودی، میتواند تغییرات ریزپردهای داشته باشد.
۲-۲- دستهبندی گوشهها (شعاری، ۱۳۹۹)
مسعود شعاری (۱۳۹۹) گوشهها را در دو سطح دستهبندی میکند که در جدول ۱ خلاصه شدهاند. در سطح اول، گوشهها به دسته اصلی و فرعی تقسیم میشوند. گوشۀ اصلی نمایانگر مقامهای اصلی در یک دستگاه است و با سه ویژگی کلیدی شناخته میشود:
- وجود درجه شاهد و درجات مرکزی
- درجات ایست یا خاتمه مشخص
- گستره صوتی که هویت مقامی گوشه را تعریف میکند
گوشههای فرعی معمولاً از نظر فرم ملودیک یا ریتمیک متمایز هستند یا نقشی رابط برای پیوند دو گوشه اصلی ایفا میکنند.



























۱ نظر