Posts by علیرضا میرعلی نقی
درباره پرویز منصوری (۱)
نمی توان از تاریخچه موسیقی کلاسیک در ایران، سخن گفت و نام پرویز منصوری را فراموش کرد. دانشجویان جوان موسیقی که او را شاید هرگز از نزدیک ندیده و یا مصاحبه ای هم از او نخوانده اند و حتی عکسی هم از او ندیده اند، با نام و تالیفات ارزشمند او آشنا هستند و آنها که سالخورده تر و کارکشته ترند، اهمیت تالیفات او را اعم از نوشته و یا ترجمه به خوبی می دانند. به ویژه بعضی از متون پایه که با نظر دقیق و معلمانه پرویز منصوری نوشته شده و به چاپ های متعدد رسیده، چنان اهمیتی دارند که دیگر سالهای سال است به عنوان مراجعی عالی و معتبر، مطالعه می شوند.
با موی سپید روی برگی نویس عشق (۲)
ساده ترین کار برای آن که مهارت اجرائی این خواننده هوشمند را بسنجیم این است که همین ترانه ها را با صداهای دیگری تجسم کنیم و بشنویم. گوش های ورزیده در موسیقی زود در میابند که ظاهر ساده و بی پیرایه خوانندگی گلپایگانی به این اسانی قابل تقلید نیست و چه بسا که به این خوبی از عهده بر نیایند چرا که گلپا تا جائی که می توانست در تمام اجزای قطعه مورد نظرش نظارت میکرد و سلیقه به خرج می داد. از جمله این که مضمون اشعار را هم خودش به شاعران یشنهاد می کرد: موی سپید، من تو را آسان نیاوردم به دست، تک درختی که در ای طوفان نشسته و… مدح مولا علی (ع) که چه خوش و گیرا خوانده است.
با موی سپید روی برگی نویس عشق (۱)
آلبوم های علی اکبر گلپایگانی هنوز هم فروش خیره کننده دارند. این را یکی از بزرگترین توزیع کنندگان سی دی و نوار در مرکز پخش آثار صوتی در ایران (در لاله زار) می گوید و همینطور در تایید یکی از مسئولان ارشد موسیقی کشور که آمار و ارقام و گزارشات مستند را در کشوی میز خود داشت. رقم ها به سختی باور کردنی است و تازه حساب کپی های خانگی و غیر قانونی سواست. رمز گشائی این ماندگاری درخشان را با دو سه جمله ساده نمی توان بیان کرد. خوانندگان دیگری هم هستند که نامشان به اندازه گلپایگانی خاطره انگیز و نوستالژیک است و تازه اجازه کنسرت در داخل کشور را هم دارند ولی فروش آلبوم هایشان قابل مقایسه با گلپا نیست.
درباره دکتر آذین موحد؛ اتحاد آداب! (۲)
خانم موحد متمرکز بر اخذ نتایج بارآور بوده اند و به کاربردی کردن ایده ها اصرار داشته اند. یاد ندارم که استادی پیش از ایشان در دانشگاه (یا هر مکان دیگر) به مبحث بهداشت نوازنده و آموزش حرکت های صحیح و تمرین های سازنده برای حفظ بدن و تقویت کارآمدی های مجریان موسیقی، توجهی نشان داده باشد. این نمونه مشتی از خروار است.
درباره دکتر آذین موحد؛ اتحاد آداب! (۱)
پیش از هر سخنی باید تصریح شود که جایگاه نویسنده این یادداشت که به پاسداشت مقام بالای سرکار خانم دکتر آذین موحد تقدیم شده؛ چیزی بیش از یک ناظر ساده نیست، چرا که متاسفانه هیچ گاه افتخار شاگردی، همکاری همجواری و حتی همنشیمی با ایشان نصیبم نبوده و آنچه که می دانم و به قول قدما، صرفا از مشاهدات و مسموعات است. چکیده این تأمل و تماشای ۳۱ ساله، یکی از نادرترین نتایج را پیش رو گذاشته است.
یادی از هوشنگ استوار (۴)
در مقابل کسی که در برج عاج تفرعن «موسیقی کلاسیک» (!) خودش را حبس میکند، کار استوار از ارزش بیشتری برخوردار است. همین خصلت به او قدرت درک مسائل مردم و درد انسانها را میداد ضمن این که پرنسیپهای عالی اخلاقی او را هم حفظ میکرد. عجیب این که او با همه فاصله عملیاش از موسیقی ایران ـ ردیف و ملحقاتش ـ مورد احترام و مراجعه موسیقیدانان این طبقه بوده است.
نوسازی و نواندیشی در موسیقی کودک ایرانی؛ تقابلِ حال و آینده
موسیقی کودک در فرهنگ شنیداری و ادبیات آهنگین ایران پدیدهای است جدید و از مظاهر زندگی شهرنشینی مدرن و از نمادهای رشد طبقه متوسط شهری معاصر است. از عمر آن هنوز یک قرن نیز نگذشته و در همین مدت نیز رشد منظمی نداشته است. از این حیث میتوان گفت که موسیقی کودک همدوش مباحث دیگری چون ادبیات منظوم و منثور و نقاشی ویژه کودکان در ایران نبوده و نسبت به خاستگاه تاریخی خود چندان رشد یافته نیست. یکی از علل آن، فقدان یک «نهاد ناظر» در دراز مدت بوده است.
یادی از هوشنگ استوار (۳)
هوشنگ استوار با این که از خانواده اشرافی و اصیلی برخاسته بود، هیچ وقت تمایلی به زندگی مجلل نداشت، در تمام عمرش بسیار ساده و بی پیرایه زیسته و در بافت زندگی آموزگاری بوده است. وارستگی و آزادگی او جایی برای «اسنوبیسم» باقی نگذاشته و جالبتر این که زندگی موسیقایی او هم هیچ گاه به تفرعن و برج عاج نشینی «هنرمندان» موسیقی کلاسیک آلوده نشده است.
حیات مهربانی
بیست سال و بیشتر گذشت. همهچیز از اتاقهای مرکز موسیقی حوزه هنری شروع شد و فردا با هر چیزی که به او -به دوست نازنین ما- مربوط میشود، در همانجا خداحافظی میکنیم. با حیاتی از حیاط حوزه هنری تا قطعه هنرمندان همراهی میشویم و خاطراتش را -تا هستیم- به یاد میآوریم.
یادی از هوشنگ استوار (۲)
این باغ ها و عمارتهایشان هر دو اکنون از بین رفته و خیابان سید محمدحسین شهریار و تالار رودکی جای آنها را گرفته است. حسین استوار ذوق آهنگسازی و پیسنویسی داشت و از مهارتهای خود در ترتیب دادن برنامههای تئاتر و موسیقی و ضبط صفحه استفاده میکرد.