گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

Posts by علیرضا میرعلی نقی

‍ مقدمه ای بر آلبوم «هفت سین به روایت طهران» با صدای محمد منتشری

 نوروزی‌خوانی در این سرزمین رسمی کهن و شیرین بود که واپسین نشانه‌های آن را هنوز در فرهنگ‌های بومی شمال ایران می توان یافت. نوروزخوانان، پیام‌آوران بهار بودند، با ترانه و نغمه، همراه با نمادها و نشانه‌هایی مثل آب و سبزه و نقل عید. از مراسم استقبال نوروز، در شهرهای بزرگ ایران به ویژه در تهران، اثری نیست به جز حاجی فیروزهای بینوایی که نشانه‌ی آخرین نفس‌های حیات یک فرهنگ و یک طریقه زیستن قدیم ایرانی‌اند.

احمدرضا احمدی، نورِ نامیرای موسیقی (۲)

راه اندازی واحد تولید صفحه و نوار در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهه ۱۳۵۰ که خود فصلی مفصل است، تأسیس کتابخانه بزرگ هنرستان موسیقی (واحد دختران)، گردآوری یکی از بهترین آرشیوها از اجراهای ممتاز و شنیدنی که متأسفانه به موزه‌ای در حال اضمحلال واگذار شد، مصاحبه‌هایی ماندگار با استادان بزرگ موسیقی معاصر (مهدی خالدی، فریدون ناصری، فرامرز پایور و…) دکلمه اشعار با صدای گرم و خاطره انگیزش در آلبوم های برگزیده نظیر «در گلستانه» (شعرهای سهراب سپهری با آهنگسازی هوشنگ کامکار و صدای شهرام ناظری)، تک نگاری‌هایی درباره موسیقی دانان مورد علاقه اش که گرچه انبوه نیست عجیب زیبا و از شاعرانگی سرشار است (نظیر باز آ ای رمیده بخت من، به یاد مهدی خالدی)، حضور زنده و فیاض‌اش در فیلم‌های مستندی که اختصاص به ترانه و موسیقی داشت، ناصر صفاریان عزیز باید در این مورد بنویسد و بگوید کمک‌های بی‌دریغ و سخاوت‌هایی گاه باورنکردنی به استعدادهایی که شناخته بود و به مدد ارتباطات وسیع و دوستداران پرشور او میسر می‌شد، اصلاح و بهبود ترانه‌هایی که بعضی اوقات جوان‌ها نزدش می ‌آوردند و با همان یک دیدار از او پرورش ذوق و زیباشناسی و رواداری و وسعت دید و شناخت هنری می آموختند و…

روح‌الله خالقی، آهنگسازِِ فرهنگساز (۳)

۶- ملی‌گرا بود، ولی نه صرفاً به معنی سیاسی آن. به آرمان‌های عصر ملی شدن صنعت نفت دلبسته بود و حتی سرود ملی برای نفت ساخت، ولی سرسپردۀ دسته و حزب خاصی نشد. ملیت و انسانیت برای او بیشتر «مفهوم» بود و در محدودیتِ «مصداق»ها نبود. بزرگتر از این حد و حدود بود و «اعتدال» را هیچگاه فراموش نکرد. دلباختۀ ایران بود و ایران را بیشتر به صورت اقلیمی معنوی و عرفانی و دارای هویت غنی تاریخی می‌دید. دلبستۀ دوره یا سلسلۀ خاصی نبود و روحیۀ انتقادگرای مثبت را از کف نمی‌داد. می‌توان فراوان از او آموخت و آموخت و به‌کار بست.

احمدرضا احمدی، نورِ نامیرای موسیقی (۱)

از دست دادن احمدرضا احمدی واقعه ای بود که گرچه با توجه به وضعیت جسمی او در چند سال اخیر، انتظارش را داشتیم ولی پذیرش‌اش را نداشتیم و تا مدت‌ها نخواهیم داشت، برای نگارنده که بیست و چند سال افتخار معاشرت با او را داشتم، فقدان او از همان داغ‌هایی است که تا مرگ نیاید نرود. نبود احمدرضا نبودِ خیلی چیزهاست. مانند بسیاری دیگر بسیار به او مدیونم و این را با افتخار می‌گویم دریافت‌های زیبای شاعرانه طنز ناب، منابع ارزشمند برای خواندن و شنیدن آشنایی با استعدادهای خوب و نورس، دوری گرفتن از هر چه بوی ناراستی و پلیدی و دروغ می داد، حرمت نهادن به کار و قرار، وسط بازی نکردن و صریح بودن با خود و جهان، مهرورزی بی‌انتظار احترام به پیشکسوتان، شناخت هر پدیده ای در ظرف زمان خود و خیلی گوهرهای دیگر که از دست و زبان و قلم و قدم کریم او بی دریغ می ریخت.

روح‌الله خالقی، آهنگسازِِ فرهنگساز (۲)

جمع اضداد بود نزدیکان و شاگردانش برایم حکایت‌ها گفته اند که درستی این حرف را ثابت می‌کند هم حدی بود و هم عاطفی هم سخت‌گیر بود و هم باگذشت هم واقع‌گرا و هم آرمان‌خواه طبع شوریده و روحیه مدیریت را در کنار هم مثل آب و آتش نگه داشته بود و به قول شادروان استاد جواد معروفی همین تسلط بر نفس و خویشتن داری‌اش بود که زخم معده‌اش را پدید آورد و او را از درون در هم شکست و نابود کرده آری تنها شخصیت‌های بزرگ هستند که چنین ظرفیتی را دارند و می‌توانند کارهای بزرگ به انجام برسانند. خانم گلنوش خالقی دختر استاد بارها به یاد آورده اند که او همزمان چند نفر بود مدیر اداره معلم هنرستان رهبر ارکستر پدر همسر نویسنده و چه خوب از عهده تمام این ها بر می آمده تقریبا هیچ کدام از هنرمندان عصر او چنین نبودند.

روح‌الله خالقی، آهنگسازِِ فرهنگساز (۱)

در کرمان زاده شد در سالزبورگ از دست رفت، در تهران زیست و در شمیران به خاک سپرده شد. پدرش میرزا عبدالله خان از مستوفیان بود که به اقتضای شغلش مدام در سفر بود. اصل و ریشه او و همسر جوان مرگش را به درستی نمی‌دانیم. اقامت روح‌الله در کرمان بسیار کوتاه بود و امروز او را به هر روی کرمانی الاصل می‌شناسیم، چهره او و خانواده اش مادر خواهران و برادرش نیز قرابت‌هایی با چهره کرمانیان اصیل را نشان می دهد، مادرش، وطنش، همسرش و دخترش را از جان بیشتر دوست می‌داشت و بی‌تظاهر از مدافعان حقیقی حقوق زنان کشورش بود. شاید در تمام عمر دیگر گذارش به زادگاهش نیفتاد ولی وابستگی او به اندیشه‌های ترقی خواهان اوایل مشروطیت که شماری از آنها کرمانی الاصل بودند از گفته‌های دوستانش و از باقی مانده کتابخانه اش قابل مشاهده است.

هرچه داریم از صباست

شرایط فعلی ما، یکی از بحرانی‌ترین نمونه‌های شرایط فرهنگی در صد سال گذشته است و اینکه کدام ویژگی ابوالحسن صبا موجب شده است تا در چنین شرایطی گردهم بیاییم و در مورد او صحبت کنیم؛ سوالی بسیار بااهمیت است. ابوالحسن صبا، بسیار بیش از یک موسیقی‌دان ارزنده و یک واحد فرهنگی کامل در زمینه‌های گوناگون موسیقی بود.

باده از او مست شد، از آن همیشه استاد…

چهاردهم فروردین ۱۴۰۲، استاد استادان موسیقی کلاسیک ایرانی، صد و بیست ساله شد. امشب، شصت و ششمین یلدای اوست.این یادداشت برای تکرار مکرراتی نیست که تبدیل به کلیشه های رایج سخن پراکنی درباره زندگی و آثار او شده اند. برای ارائه تعدادی از کم گفته ها و ناگفته هاست که شاید کم کسی را خوش آید.

هر که این آتش ندارد، نیست باد!

با این آلبوم چهارگانه ابوسعید مرضایی کامل می‌شود منظومه ای کاملاً موسیقایی و سرشار از شاعرانگی که با نگاه به چهار عنصر اصلی طبیعت ،خاک آب باد و (آتش ساخته و اجرا شده است.

نمی‌توان یک شبه ساز ساخت

سازهای ابداعی شجریان مجموعه‌ای از سازهای جدید دست‌ساز محمدرضا شجریان شامل: صراحی، شاه‌صراحی، صراحی آلتو، بم‌صراحی، شهرآشوب، شهرآشوب آلتو، بم‌ساز، شهنواز، شهبانگ، کرشمه، باربد، تندر، ساغر، سبو سوپرانو، دل و دل آلتو، دل و دل سوپرانو و پرهیب است که در دو مرحله معرفی شد. اولین نمایشگاه سازهای ابداعی محمدرضا شجریان در اردیبهشت ۱۳۹۰ و دومین نمایشگاه در شهریور ۱۳۹۲ به کوشش مؤسسه فرهنگی هنری دل‌آواز در خانه هنرمندان برگزار شد. پیشتر نیز تعداد زیادی از سازهای ابداعی مخصوصا با طراحی رضا ژاله معرفی شده بود. در این یادداشت، نظر علیرضا میرعلی‌نقی منتقد و تاریخدان موسیقی ایران را در این باره می‌خوانید:

بیشتر بحث شده است