Posts by محمدرضا مقدم
منا: سعی کردم در چاپ کتاب فضای قدیمی آن حس شود
نسخهای از چاپ سنگی مجمعالادوار در بخش نسخ خطی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود بود لیکن بنا بر اذعان مسئول وقت، سرویسدهی آن واحد برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا بود و امکان ارائۀ نسخ خطی (و این کتاب که چاپ سنگی بود!) به دانشجویان کارشناسی وجود نداشت. برای رعایت این قانون و در عین حال مطالعۀ مجمعالادوار به پیشنهاد فرد مذکور درخواست اسکن آنرا به بخش نسخ خطی دادم و چندی پس از اتمام ترم با پرداخت پانزده هزار تومان اسکنشدۀ مجمعالادوار را بهصورت سیاه سفید (Black and White) دریافت کردم!
منا: «مجمعالادوار» جزو اولین منابع مکتوب منتشرشده دربارۀ موسیقی دستگاهی است
نوشتهای که پیشِِرو دارید مصاحبهای است با شهاب مِنا (پژوهشگر، موسیقیدان و ناشر حوزۀ موسیقی) دربارۀ کتاب تازهمنتشرشدۀ «مجمعالادوار». مجمعالادوار، تألیف و تتبع مهدیقلی هدایت (۱۳۳۴-۱۲۴۲)، اثری است نظری که در سه بخش، شامل فیزیک صوت، تئوری موسیقی قدیم ایران و تئوری موسیقی دستگاهی تدوین شده است. بخش سوم مجمعالادوار، «در تحقیق وضعیت حاضره» از اولین آثار منتشرشده دربارۀ تئوری موسیقی دستگاهی محسوب میشود. این بخش بهانضمام «دستور ابجدی در کتابت موسیقی»، دیگر اثر هدایت که به تشریح نتنویسی ابداعی خاص او برای نگارش موسیقی ایرانی اختصاص دارد و مفتاح آوانگاری و نتنویسی او از ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی (منتظمالحکما) محسوب میشود، همراه با دو بخش دیگر، طی سه مجلد جداگانه، با حروفنگاری و نتنویسی کامپیوتری، بهتازگی توسط شهاب مِنا بازنویسی و به همت نشر خُنیاگر به زیور طبع آراسته شده است. به همین مناسبت گفتوگویی با شهاب مِنا داشتهایم که در ادامه از خاطر شما میگذرد:
پیرگلو: موافق گسترش و تکمیل تر کردن سازهای ایرانی هستم
در هر صورت تمام جوانب آنالیز رضوی در خود کتاب آمده و تبحر ایشان را در ایجاد ملودی های ناب و بسط و گسترش یک تم را تنها در یک نمونه نشان دادم و از این نمونه ها صدها در آثار ایشان میشود مشاهده و آنالیز کرد. من استاد پایور را همیشه با باخ و بتهوون و موتزارت مقایسه می کنم چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت آثار. همان طور که بتهوون از یک تم بسیار ساده در سمفونی پنج استفاده و یکی از شاهکارهای موسیقی را به وجود آورد؛ استاد پایور نیز این تبحر را داشتند که یک تم ساده را تبدیل به یک اثر زیبا کنند. استاد پایور و آثار ایشان را بایستی دوباره نگری و بررسی کرد.
پیرگلو: باید هر دو مکتب قدیم و جدید را با هم آموخت
به هر صورت ما در مورد امروز صحبت می کنیم؛ شاید در چند سال آینده سبک و روش اردوان فراگیرتر شود و جایگاه والاتری پیدا کند.
پیرگلو: سبک اردوان کامکار را دوست دارم
در رابطه با قباد ظفر بایستی عملکرد و فعال بودن ایشان در نظر گرفته شود. ملاک بنده به طور کلی اکتیو بودن موسیقی دان ها و نوازندگان است و نه فقط اسم آن ها. من تا به حال هیچ اجرا یا کتابی از استاد قباد ظفر ندیده ام. ما وقتی از پایور، وزیری، صبا، خالقی، ورزنده، بدیعی، کیانی، شهناز، کسایی و… نام میبریم، متوجه میشویم که این بزرگان چه از نظر اجرایی و چه از نظر مکتوب کردن آثارشان چه قدر فعال بوده و عمری را برای اعتلای موسیقی صرف کرده اند.
پیرگلو: سبک نوازندگی مجید کیانی گسترش پیدا نکرد
گروه منفردها سبک، سیاق و برداشت خود را از ردیف داشتند که با دیگران متفاوت بود و با خود آن ها از میان رفت و یا فراگیر نشد. البته اشاره کنم در دنیای غرب و در بین نوازندگان پیانو هم کسی مانند گلن گولد کانادایی سبک، سیاق و برداشت خود را از باخ، بتهوون، موتزارت و… داشت که سبک او با خودش در سال ۱۹۸۲ م به پایان رسید. نه شاگردی داشت که راه او را ادامه دهد و نه کس دیگری علاقه نشان داد که به روش او نوازندگی کند.
پیرگلو: قدر حبیب سماعی دانسته نشد
من حبیب سماعی را از نظر بسط و گسترش گوشه ها و به وجود آوردن جملات و آرتیکولاسیون های مستحکم چه در قطعات ضربی که ساخته خود او بودند که بسیار از نظر فرم محکم و گویا و زیباست و چه از نظر تکنیکی، برتر از نوازندگان ماقبل او می دانم. حبیب اگر در شرایط بهتری بود که قدر او را بیشتر میدانستند و از نظر مالی در رفاه بود نه تنها عمر طولانی تری می کرد بلکه به علت نبوغی که داشت میتوانست باعث پیشرفت بیشتر در موسیقی و ارتقاع آن شود چرا که نوازندگی او نه تنها جامعه پیرامون خود، بلکه حتی خارجی ها را نیز تحت تاثیر قرار می داد. حبیب یک نابغه بود. مرغی بود در قفس که جامعه هرگز شخصیت و نبوغ او را نشناخت حتی موزیسین های زمان خودش.
پیرگلو: موسیقی دستگاهی تحت تاثیر موسیقی مغربزمین متنوعتر شد
همان طور که اشاره شد در مکتب قدیم، ردیف را خالص تر اما با سلیقه شخصی خود اجرا میکردند و نمیتوان گفت صحیح تر یا ناصحیح بود. البته آن قدر کیفیت صفحاتی که ضبط می شد پایین بود که به درستی نمیتوان تمام مضراب ها و ریزه کاری ها را شنید. اما می توانم اشاره کنم از یک طرف به علت محدودیتهای مذهبی و موانعی که باعث میشد موزیسین ها بسیار محدود در خلوتِ خانه خود موسیقی را سینه به سینه تمرین و به شاگردان محدود خود منتقل کنند و هیچنوع تبادل نظری یا کنسرت عمومی هم تا سال ۱۹۰۶م صورت نگرفته بود که آن ها بتوانند نسبت به بداهه نوازی یکدیگر نظری بدهند و از طرف دیگر به علت محدود بودن موزیسین ها از جهان موسیقایی غرب و نداشتن ارتباط با آن ها، نمی توانستند فرم های مختلف موسیقی را بیاموزند و از آن در راه اعتلای موسیقی ملی الهام بگیرند.
پیرگلو: در مورد بداهه نوازی دیدگاههای متفاوتی وجود دارد
در هر صورت تمام جوانب آنالیز رضوی در خود کتاب آمده و تبحر ایشان را در ایجاد ملودی های ناب و بسط و گسترش یک تم را تنها در یک نمونه نشان دادم و از این نمونه ها صدها در آثار ایشان میشود مشاهده و آنالیز کرد. من استاد پایور را همیشه با باخ و بتهوون و موتزارت مقایسه می کنم چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت آثار. همان طور که بتهوون از یک تم بسیار ساده در سمفونی پنج استفاده و یکی از شاهکارهای موسیقی را به وجود آورد؛ استاد پایور نیز این تبحر را داشتند که یک تم ساده را تبدیل به یک اثر زیبا کنند. استاد پایور و آثار ایشان را بایستی دوباره نگری و بررسی کرد.
پیرگلو: در زمان قاجار، سیم هایی از جنس روده استفاده میشد
بیشتر به انواع تزئینات در آثار این بزرگانپرداخته شده و نوع استفاده و پیچیدگی این تزئینات ربط آنچنانی به سبک قدیم پیدا نمی کند. بعد از مرحوم حسین صبا هر چقدر به سمت جلو حرکت می کنیم پیچیدگی تزئینات در آثار نوازندگان مطرح که نام بردم بسیار بیشتر و از نظر تکنیکی اجرای آن ها مشکل تر می شود.