گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

Posts by سجاد پورقناد

ارغوان پورقناد: مسیر برای تحول زیرچانه‌ای جدید، همچنان باز است

بطور حتم خلق یک اثر و یا افزودن شکل و ساختار جدید به آنچه تاکنون وجود داشته دلیل بر کاستی طرح فعلی نیست، بلکه صرفا احساس اینکه این قطعه پتانسیل طراحی زیباتری دارد، ما را به این مسیر سوق داد و این نتیجه بدست آمد که می‌توانیم تصویر جدیدی با متریال و هندسه موجود بی‌آفرینیم و حداقل نتیجه حاصل اینکه تلاش و پژوهشی را به مرحله عمل برسانیم. چنانچه با نگاهی بر سیر تاریخی که بر ظاهر این ساز گذشته است، تزیینات و تغییراتی بر بخش‌هایی مانند گوشی‌ها، سیم‌گیر و دیگر قسمت‌های ساز دیده می شود.

گفتگویی با رضا ضیایی به بهانه حضور اعضای کارگاه او در اولین «نمایشگاه تخصصی صنعت موسیقی»

«نمایشگاه تخصصی صنعت موسیقی» روز سه‌شنبه (۵ دی) با حضور سعید سکندرخان (رییس موسسه فرهنگی اکو) و جلال زکایی (رییس نخستین نمایشگاه تخصصی صنعت موسیقی) و حضور تعداد زیادی از اهالی موسیقی در برج میلاد تهران برگزار شد. در این نمایشگاه رضا ضیائی سازنده ساز به همراه اعضای کارگاهش نیز حضور داشت. در غرفه مربوط به کارگاه رضا ضیایی علاقمندان توانستند از نزدیک شاهد ساخت ساز ویولن باشند. به این بهانه گفتگویی با رضا ضیایی و شاگرد او ارغوان پورقناد داشتیم که در ادامه می‌خوانید: 

همایون رحیمیان و ارکستر ملی

هفته گذشته، بنیاد رودکی در مراسمی، حکم رهبریِ دائم ارکستر ملی را به همایون رحیمیان تقدیم کرد و بالاخره پس از چهار سال، یک رهبر را به عنوان رهبر دائم این ارکستر معرفی کرد.

درباره خلق تصنیفِ «سرود آغازین» از آلبوم بشنو ز مثنوی

درباره آلبوم «بشنو ز مثنوی» باید بگویم که در آغاز کار قرار بود تنها در این آلبوم جواب آواز مربوط به ساز سه تار و بخش تکنوازی را همچون بقیه تکنوازان این آلبوم اجرا کنم ولی آقای رامین بحیرایی پیشنهاد دادند که در ابتدا و انتهای این آلبوم دو تصنیف مجزا که ساخته خودشان بود نیز افزوده شود. وقتی تصنیف اول را برای من خواندند به نظرم رسید که قابلیت‌های خوبی برای چندصدایی دارد.

هایمو تویبر، احیا کننده ارکسترهای جوان

هایمو تویبر به عنوان اولین رهبر دائم غیر ایرانیِ دعوت شده به ارکستر سمفونیک تهران شناخته می‌شود که در ارتقاء سطح موسیقی کلاسیک بین‌المللی در ایران نقش مهمی داشته است. او در کنار رهبری ارکستر سمفونیک تهران شاگردان برجسته‌ای را در ایران تربیت کرد که مهمترین آنها: حسین دهلوی، پرویز منصوری، مصطفی‌کمال پورتراب و احمد پژمان هستند. تویبر پس از خروج حشمت سنجری برای تحصیل رشته رهبری به ایران آمد و سکان ارکستر سمفونیک تهران را در سال ۱۳۳۶ به دست گرفت و پس از بازگشت سنجری از اتریش و برگزاری یک شب بزرگداشت برای تویبر (که در آن نیمی از برنامۀ کنسرت را سنجری و نیم دیگر را تویبر رهبری کرد و در پایان نشانی از دولت ایران دریافت کرد) در سال ۱۳۳۹، سنجری مجدداً رهبر این ارکستر شد و به کار تویبر پایان داده شد.

سکوت… سایه شوم وحشت (۳)

اگر بخواهیم تا دهه پنجاه موسیقیدانانی را که آثاری پرشمار در عرصه موسیقیِ سیاسی دارند را نام ببریم تنها به نام عارف قزوینی برمی‌خوریم که البته نه در زمینه موسیقی محض یا بی‌کلام بلکه در زمینه ساختِ «موسیقیِ اعتراضی» یا به تعبیر بهتر «تصنیف سیاسی»، حضوری فعال داشته است. شاید عارف به خاطر پیشینه ادبی خود و گردن نهادن بر «اصلِ رسالت اجتماعی» در جامعۀ ادبیات، ساخت آثاری با مضامین روز را لازم می‌دیده و این اشعار نیز بالاجبار با موسیقی او عجین می‌شده ولی اگر او تنها یک آهنگساز بود، شاید هیچ اثری از او حتی با نام یا عنوانی که نشاندهنده ارتباط اثر با مسائل سیاسی و اجتماعی است دیده نمی‌شد.

رضازاده: در تدریس به کودکان مهر و عشق اولویت دارد

بله! کتابِ جرعه تار جرقه اش حقیقتا در سال هایِ ۹۰ و ۹۱ در ذهنِ من زده شد. بنده مدت­ ها، موسیقیِ کودک تدریس می‌کردم و در آن دوره به شدت، در مورد آموزش به کودکان دقیق بوده ام در آن سال­ها نیز، کلاسِ موسیقیِ کودک خوب و موّفقی داشته ام و خوشبختانه ارتباط با بچه ها، همواره برایِ من جذاب بوده و خیلی خوب از پس آن برمی آمدم.

درباره جایگاه اجتماعی و هنری آذین موحد

چند سال پیش در حال صحبت با استاد کاظم داوودیان (آهنگساز) بودم، خاطره‌ای از کلاس استاد دهلوی گفتم؛ ماجرا این بود که از ایشان پرسیدم، با اینکه مدتی شاگرد پیانوی استاد ملیک اصلانیان بودید چرا برای پیانوی سولو قطعه‌ای نساخته اید؟ استاد پاسخ داد: «دانش لازم در این زمینه را نداشتم!»

سکوت… سایه شوم وحشت (۲)

اما در آن «زمانه عسرت»، هنرمندانی مثل احمد شاملو، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعی‌کدکنی با توانایی مثال زدنی خود در سرودن اشعاری کنایه‌آمیز، بخشی از رسالت اجتماعی خود را در لابلای اوراق سروده‌هایشان گنجاندند و حتی شفیعی‌کدکنی با کنایه‌ای به شاه که خواسته بود شاعران از سرودن اشعار سیاسی دست بکشند را اینگونه به سخره گرفت: «… در این زمانه عسرت به شاعران زمان برگ رخصتی دادند، که از معاشقه سرو و قمری و لاله سرودها بسرایند…» ولی چرا در حوزه موسیقی چنین اتفاقاتی را شاهد نیستیم؟

سکوت… سایه شوم وحشت (۱)

اشعار زیادی در تاریخ ادبیات ایران درباره مسئله ملی شدن نفت و پیشوای آن دکتر محمد مصدق و البته تلخ کامی شکست دولت ملی او، ثبت شده است که کم و بیش بخشی از آنها را به خاطر داریم اما در عرصه موسیقی آثار انگشت شماری را به یاد داریم که درباره این واقعه ساخته شده است. آیا می‌توان نتیجه گرفت که اهالی ادب نسبت به اصحابِ هنرِ موسیقی (و البته سایر هنرها) دارای تیزبینی و هوش سیاسی بیشتری نسبت به وضعیت روز بوده‌اند؟

بیشتر بحث شده است