سجاد پورقناد
سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران
Website: pourghanad.com/
سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران
Website: pourghanad.com/
هفته گذشته، بنیاد رودکی در مراسمی، حکم رهبریِ دائم ارکستر ملی را به همایون رحیمیان تقدیم کرد و بالاخره پس از چهار سال، یک رهبر را به عنوان رهبر دائم این ارکستر معرفی کرد.
درباره آلبوم «بشنو ز مثنوی» باید بگویم که در آغاز کار قرار بود تنها در این آلبوم جواب آواز مربوط به ساز سه تار و بخش تکنوازی را همچون بقیه تکنوازان این آلبوم اجرا کنم ولی آقای رامین بحیرایی پیشنهاد دادند که در ابتدا و انتهای این آلبوم دو تصنیف مجزا که ساخته خودشان بود نیز افزوده شود. وقتی تصنیف اول را برای من خواندند به نظرم رسید که قابلیتهای خوبی برای چندصدایی دارد.
هایمو تویبر به عنوان اولین رهبر دائم غیر ایرانیِ دعوت شده به ارکستر سمفونیک تهران شناخته میشود که در ارتقاء سطح موسیقی کلاسیک بینالمللی در ایران نقش مهمی داشته است. او در کنار رهبری ارکستر سمفونیک تهران شاگردان برجستهای را در ایران تربیت کرد که مهمترین آنها: حسین دهلوی، پرویز منصوری، مصطفیکمال پورتراب و احمد پژمان هستند. تویبر پس از خروج حشمت سنجری برای تحصیل رشته رهبری به ایران آمد و سکان ارکستر سمفونیک تهران را در سال ۱۳۳۶ به دست گرفت و پس از بازگشت سنجری از اتریش و برگزاری یک شب بزرگداشت برای تویبر (که در آن نیمی از برنامۀ کنسرت را سنجری و نیم دیگر را تویبر رهبری کرد و در پایان نشانی از دولت ایران دریافت کرد) در سال ۱۳۳۹، سنجری مجدداً رهبر این ارکستر شد و به کار تویبر پایان داده شد.
اگر بخواهیم تا دهه پنجاه موسیقیدانانی را که آثاری پرشمار در عرصه موسیقیِ سیاسی دارند را نام ببریم تنها به نام عارف قزوینی برمیخوریم که البته نه در زمینه موسیقی محض یا بیکلام بلکه در زمینه ساختِ «موسیقیِ اعتراضی» یا به تعبیر بهتر «تصنیف سیاسی»، حضوری فعال داشته است. شاید عارف به خاطر پیشینه ادبی خود و گردن نهادن بر «اصلِ رسالت اجتماعی» در جامعۀ ادبیات، ساخت آثاری با مضامین روز را لازم میدیده و این اشعار نیز بالاجبار با موسیقی او عجین میشده ولی اگر او تنها یک آهنگساز بود، شاید هیچ اثری از او حتی با نام یا عنوانی که نشاندهنده ارتباط اثر با مسائل سیاسی و اجتماعی است دیده نمیشد.
بله! کتابِ جرعه تار جرقه اش حقیقتا در سال هایِ ۹۰ و ۹۱ در ذهنِ من زده شد. بنده مدت ها، موسیقیِ کودک تدریس میکردم و در آن دوره به شدت، در مورد آموزش به کودکان دقیق بوده ام در آن سالها نیز، کلاسِ موسیقیِ کودک خوب و موّفقی داشته ام و خوشبختانه ارتباط با بچه ها، همواره برایِ من جذاب بوده و خیلی خوب از پس آن برمی آمدم.
چند سال پیش در حال صحبت با استاد کاظم داوودیان (آهنگساز) بودم، خاطرهای از کلاس استاد دهلوی گفتم؛ ماجرا این بود که از ایشان پرسیدم، با اینکه مدتی شاگرد پیانوی استاد ملیک اصلانیان بودید چرا برای پیانوی سولو قطعهای نساخته اید؟ استاد پاسخ داد: «دانش لازم در این زمینه را نداشتم!»
اما در آن «زمانه عسرت»، هنرمندانی مثل احمد شاملو، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعیکدکنی با توانایی مثال زدنی خود در سرودن اشعاری کنایهآمیز، بخشی از رسالت اجتماعی خود را در لابلای اوراق سرودههایشان گنجاندند و حتی شفیعیکدکنی با کنایهای به شاه که خواسته بود شاعران از سرودن اشعار سیاسی دست بکشند را اینگونه به سخره گرفت: «… در این زمانه عسرت به شاعران زمان برگ رخصتی دادند، که از معاشقه سرو و قمری و لاله سرودها بسرایند…» ولی چرا در حوزه موسیقی چنین اتفاقاتی را شاهد نیستیم؟
اشعار زیادی در تاریخ ادبیات ایران درباره مسئله ملی شدن نفت و پیشوای آن دکتر محمد مصدق و البته تلخ کامی شکست دولت ملی او، ثبت شده است که کم و بیش بخشی از آنها را به خاطر داریم اما در عرصه موسیقی آثار انگشت شماری را به یاد داریم که درباره این واقعه ساخته شده است. آیا میتوان نتیجه گرفت که اهالی ادب نسبت به اصحابِ هنرِ موسیقی (و البته سایر هنرها) دارای تیزبینی و هوش سیاسی بیشتری نسبت به وضعیت روز بودهاند؟
بنده از کودکی موسیقی را با فراگیری پیانو آغاز کردم و در نوجوانی، به شدّت به موسیقیِ ایرانی از جمله، ساز تار علاقه پیدا کردم. فراگیری ساز تار را نزد جناب آقای فریبرز عزیزی آغاز کردم و در ادامه، از محضرِ اساتیدی مانند: محمد رضا لطفی و مجیدِ درخشانی بهره بردم.
آشنایی من با پیانیست برجسته آمریکایی، جفری بیگل از طریق این سفارش کارم برای پیانو یعنی «فانتزی بر روی یک نت» بود. فانتزی بر روی یک نت اولین کار حرفه ای من برای پیانو بود که پیانیست برجسته پیتر یابلونسکی در سوئد برای اولین بار آنرا اجرا کرد و تا به حال پیانیستهای مختلف در انگلستان، آلمان، فرانسه، چک آنرا اجرا کرده اند. همچنین ضبط این اثر از رادیو ملی هلند (NPR Radio 4) پخش شده است.
مجله آنلاین موسیقی «گفتگوی هارمونیک»، از تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۳ آغاز به کار کرد و تا امروز به صورت مدوام هر روز به انتشار مطالبی درباره موسیقی میپردازد.