گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

Posts by کامیار صلواتی

به‌استقبال «ماراتن پیانو» در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران (۱)

درست یک‌روز پیش از پریشانی حملات چهارشنبه، در لابه‌لای گرما و خشکی فضای اداری دانشگاه، گروه موسیقی دانشگاه تهران رویدادی را سامان داد که بی‌شک خجسته بود. «ماراتن پیانو» عنوان برنامه‌ای بود که در لابی دانشکده‌ی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران و یکی از کارگاه‌های گروه موسیقی برگزار شد و طیّ آن، بیش از پنج‌ساعت انواع و اقسام قطعات از رپرتوار موسیقی کلاسیک غربی توسط نوازندگان گوناگون –عموماً دانشجویان- اجرا شد. تنها وجه اشتراک این قطعات این بود که در آن‌ها ساز پیانو نقشی را برعهده گرفته بود. این رپرتوار از حیث فرم، سبک و نیز دوره‌ای که قطعات به آن تعلق داشتند بسیار متنوع بود و قطعاتی از آهنگسازانی چون باخ، شوبرت، استامیتز، گریگ، راخمانینف، موتسارت، بورن، پروکفیف، هیندمیت، برامس، کورت وِیل، پولنک و سن ‌سانس در آن اجرا شد.

دوران انتقالی در تاریخ موسیقی و پس از آن (۲)

یکی از این راه‌ها شاید فرارفتن از دایره‌ی تنگ تاریخ هنر محض و نگاه‌کردن به امور مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باشد. کیست که نداند پاگرفتن –تقریباً- هرجریانی در تاریخ هنر و موسیقی وابسته به بسترهای چندجانبه‌ی شکل‌گیری آن بوده است. نکته‌ی قابل‌توجّه امّا اینجاست که این تغییر وتحوّل در هنر همیشه کاملاً همزمان با تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی نیست. امکانات جدید ضبط، پیشرفت‌های تکنولوژیک، یا حتّی پیشرفت «الکتریسیته»، تأثیری مشخص روی تغییرات سبکی موسیقی در غرب و حتّی تعریف خود مفاهیم موسیقایی داشته است؛ امّا این تغییرات در دنیای موسیقی معلول عواملی بوده‌اند که پیش از جهان موسیقی محض، در دنیای بیرون رخ نمایانده بود. بنابراین، اگر منتقد بخواهد به چنین توانایی‌ای دست پیدا کند، ناچار باید تا حدّ ممکن به هرچه پیرامونش می‌گذرد آگاه باشد، قدرت تحلیل و اندیشه‌ورزی درباره‌ی آن را داشته باشد و بالاخره بتواند به اثرات قریب‌الوقوع احتمالی آن در هنر و موسیقی بیاندیشد یا لااقل هنرمندان را نسبت به این وضعیت آگاه کند.

دوران انتقالی در تاریخ موسیقی و پس از آن (۱)

پرسش از چگونگی دریافتن به‌آخر رسیدن ظرفیت سبکی خاص در هنر به‌ویژه موسیقی، پرسش از آغاز دورانی است که می‌توانیم مقدمه‌ی آن را دوره‌ی انتقال بنامیم؛ دوره‌ای که در آن سبک، مکتب یا شیوه‌ای آرام‌آرام توانایی عرضه‌ی آثار نو و زاینده را از دست می‌دهد و صحنه را برای برآمدن سبکی نو می‌آراید؛ درحقیقت، به‌بحث گذاشتن توانایی منتقد در دریافت اتمام ظرفیت نوعی خاص از موسیقی، سخن گفتن از توانایی او در درک این دوران انتقالی است.

فضای اجرای موسیقی ایرانی باید صمیمی باشد (۲)

در اغلب قطعاتی که ساخته یا بداهه نواخته‌ام، طرحی از موسیقی را در ذهن پرورانده‌ام که بی‌شباهت به طراحی فضا در معماری نمی‌دانمش؛ به این ترتیب که گویی قرار است شنونده‌ام را از فضاهایی با اندازه‌ها و فرم‌ها و رنگ‌های مختلف عبور دهم. نگاه دیگری را هم در این کار تجربه کرده‌ام؛ این‌که موسیقی‌ای را که می‌سازم، مثل یک قطعه فیلم از اجراکنندگانش در یک فضای معماری خاصْ ببینم. مثلاً اخیراً برای یک مجموعۀ ادبی موسیقی ساخته و نواختم که برگزیده‌ای از نثر احمد غزالی و عمدتاً از کتاب «سوانح العشّاق» اوست و بنا بود بین متن‌هایی که با صدای مصحّح آثار غزالی ضبط شده بود، با قطعاتِ موسیقی کوتاهی فاصله‌گذاری شود.

فضای اجرای موسیقی ایرانی باید صمیمی باشد (۱)

نگار بوبان، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد پیوستۀ معماری از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و نوازنده و آهنگساز. ساز تخصّصی او عود است و یکی از بهترین نوازندگان عود ایران به شمار می‌رود. خانوم بوبان، در میان مشغله و گیرو‌دارِ اجراهایشان با حسین علیزاده و گروه هم‌آوایان در دی‌ماه، به سؤالات مکتوب ما پاسخ دادند.

نقشه‌برداری موسیقایی (۶)

شناسایی کامل دستگاه خانه آن‌گاه لازم می‌شود که خریدارْ خانه را برای سکونت و زندگی خود و خانواده و نسل‌های آینده‌اش بخواهد. در این صورت علاوه بر جدول‌های گفته شده، لازم است که یک کارشناس مهندس ساختمان خانه را بررسی کند، گچکاری‌ ها و سقف‌های کاذب را بشکافد، تا جنس مصالح و سازۀ ساختمان شناخته شود و معلوم شود که کدام دیوارها و ستون‌ها حمال هستند و کدام اندام‌ ها تزئینی و قابل جابجایی، چه امکاناتی برای تغییر و تکامل احتمالی موجود است تا نسل‌های جوان بتوانند فضاهایی مطابق با خواسته‌های خودشان ایجاد کنند تا ایشان هم بتوانند در آن خانه در رفاهْ سکونت کنند و مجبور به نقل مکان به آپارتمان‌های نوساز – [یا مثلاً گام‌های] ماژور و مینور – نباشند.

نقشه‌برداری موسیقایی (۵)

بنابراین رابطه‌هایی بین موسیقی و معماری وجود دارد که آنها را تطبیق‌پذیری نمی‌توان نامید؛ از سوی دیگر، بهره‌بردن از معماری برای موسیقی و برعکس، کافی نیست؛ هنرمند باید در پیِ شناخت کلّی و جامع از اوضاع زمان و مکان خودش باشد.

نقشه‌برداری موسیقایی (۴)

نکتۀ اوّل تأثیرپذیری و رابطۀ همۀ هنرها با یکدیگر و با اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجود در جامعه است. در این مجموعۀ به هم پیوسته، هر معماریْ از هنرهای دیگر و از جمله موسیقی؛ هر آهنگ‌سازی از هنرهای دیگر و از جمله معماری متأثر است. ادیب معاصر، محمدرضا شفیعی‌کدکنی، در مقاله‌ای با عنوان «ساختار ساختارها» در مجلۀ «بخارا» به این رابطه پرداخته است.

نقدی بر تاریخ موسیقایی محض

تاریخ نه لزوماً تکرار می‌شود نه می‌توان همواره از آن درس گرفت. تاریخ ممکن است یکسره با حال بیگانه باشد و خواندنش دست‌کم مستقیماً هیچ کارکردی برای جامعه‌ی کنونی دربرنداشته باشد. این مسأله وقتی پای به دنیای تاریخ‌نگاری هنر می‌گذارد، آزاردهنده‌تر می‌شود: دانستن اینکه فلان موسیقی‌‌دان در فلان قطعه‌اش چه مضرابی به‌کار برده را چه به آنی که در قرن بیست‌و‌یکم آهنگسازی می‌کند؟

نقشه‌برداری موسیقایی (۳)

از این‌رو در زمان اجرا می‌توان با بغل‌دستی گپی هم زد، چون صدا‌های مزاحم در فضای آکنده از صداهای بلند موسیقی محسوس نیستند. به‌عبارت دیگر، شنوندۀ چنین کنسرت‌هایی، حساسیّت لازم برای شنیدن و درک و دریافت موسیقی را به‌دست نمی‌آورند و برای ایشان ناشناخته است و این تأثیری ا‌ست که معماریْ می‌تواند بر درک موسیقایی جامعه بگذارد. به‌عبارت دیگر «کنسرت موسیقی ایرانی» تا حدودی به «دیسکوتیک» که محلّی ا‌ست برای شادی و رقص همراه با موسیقی، شبیه می‌شود؛ به‌ویژه این که سازهای کوبه‌ای همیشه عضو لاینفکِ هر گروهی یا تکنوازی هستند. این نبود حساسیّت در خصوص کیفیت صدا سبب می‌شود که دوستداران موسیقی ایرانی اغلب در خانه‌هایشان همْ از دستگاه‌های ارزان‌قیمت صدا‌دهی استفاده کنند و دغدغۀ کیفیّت صدا نداشته باشند؛ در‌ حالی‌ که کیفیّت صدا در تأثیرگذاری موسیقی سهم مهمّی دارد.

بیشتر بحث شده است