حتما راجع به بیوگرافی سرگئی راخمانینف در روزنامه ها و سایتها و مجلات مطالب زیادی خوانده اید ولی در مورد اپراهای این موسیقیدان بزرگ، کمتر گفته شده است.
راخمانینف سه اپرا دارد به نامهای
۱.Aleko-1893
۲.Lechevalierlader 1906
۳.Fronces cadarimini 1906
که در این مطلب به مهمترین اپرای او یعنی “Aleko”میپردازیم.
مشخصات اپرا:
نویسنده سناریو: Vladimir Nemirovitch-Dantchenko
بعد از نمایشنامه “کولی ها” نوشته Alexander Pouchkine
تئاتر بلشوا(Bolchol) مسکو- خلق اثر در ۹/mai/1893
شخصیتها (پرسوناژ):
تنور: یک کولی جوان
باریتون- باس: آلکو (Aleko)
سوپرانو: زمفیرا(Zemphira)
باس: پدر پیر زمفیرا
آلتو: یک پیرزن کولی
گروه کر و باله: دسته کولی ها
خلاصه داستان:
روسیه قرن۱۹ آلکو، خسته از زندگی بورژوازی (سرمایه داری) خانه نشین است، همراه ایشان زمفیرا ی جوان(که همسرش است) زندگی میکند که در آستانه به دنیا آوردن فرزندی است.
در این هنگام دسته کولی ها وارد میشود. پدر پیر زمفیرا خوب میداند که اگر بچه به دنیا بیاید، هیچ حق و حقوقی به دوستش آلکو تعلق نمیگیرد، به این دلیل که این فرزند حاصل عشقی است بین، زمفیرا و یک کولی جوان که عاشقانه زمفیرا را دوست دارد ولی این عشق از آلکو مخفی نگه داشته شده است؛ بعد که آلکو متوجه این موضوع میشود، کولی جوان را به قتل میرساند. دسته کولی ها قضاوت خاصی درباره آلکو انجام نمیدهند ولی او را برای همیشه طرد میکنند.
تحلیل اپرا:
آهنگساز این اثر (راخمانینف) قطعا یک پیانیست بزرگ بوده است، که در زمان خود، نزد دوستداران موسیقی از احترام و ارزش بالایی برخوردار بوده است.
موسیقی این اپرا، بیان کننده یک احساس بی انتها است که نشانه هایی از زمان (نئورئالیسم Neorealisme) را در خود دارد؛اگرچه آفریننده اثر همواره هنر پست رومانتیک را در آثار آهنگسازان دیگر (مانند ایگور استراوینسکی) را تحسین میکرد و این موضوع، گاهی باعث انتقاداتی از طرف افرادی میشد که موسیقی فیلم مینوشتند ولی این موضوع مدت کمی دوام آورد و در اثر پافشاری راخمانینف روی عقاید خودش به یک چهره بزرگ و معروف در جهان معرفی شد.
اپرای “آلکو” دارای ریتمی تند و پر جنب و جوش است که در یک حس قوی از یک اسطوره یا افسانه غرق شده است.
یک تنفس یا جمله طولانی موسیقایی (موزیکال) که بیان کننده عمق احساسات لبریز از هیجان آهنگساز است.
یک برداشت آزاد از ارزش درونی اپرای “آلکو”
در نخستین اپرا از آثار راخمانینف، آهنگساز جوان در ۱۹ سالگی، برای نشان دادن این موضوع که مرگ حقیقت است (یا حق است) و بعد از مرگ، روح انسان آزاد میشود، موسیقی لبریز از دلشوره و هیجان غیر ارادی (غریزی) است.
Leit motive معرفی کننده آغازین اپرا، تداعی کننده حس مخرب و ویرانگر حسادت و تنگ نظری قهرمان داستان آلکو است که نقش خون ریز و اندوهبار این شخصیت بر عهده سازهای زهی است و نیز نشان دهنده عمق مصیبت و فاجعه بر عهده دو آکورد نهایی منسجم و منظم بصورت forti ssimo است که نقش آن برعهده سازهای بادی برنجی است.
Leitmotiv d’Aleko
منبع:
کتاب “opera” نوشته Andras Batta
mersi kheili jaleb bood.