از زمان انتشار انیمیشن «سیم ششم» با کارگردانی بهرام عظیمی با تار نوازی علی قمصری و آهنگسازی فردین خلعتبری، موجی از نظرات مثبت و منفی درباره این اثر (مخصوصا در فضای مجازی) به انتشار رسیده است. یکی از نقد های مهمی که در این زمینه منتشر شده، نوشته ای از علی جعفری فوتمی است که با عنوان «از اشتباه حمایت نکنیم» در پایگاه تحلیلی خبری «سینما سینما» به انتشار رسیده است. پس از انتشار این نقد، منتقدانی که عموما موسیقی دان بودند، ضمن پذیرش بخش هایی از بندهای این نقد به قسمت های دیگری از آن انتقاداتی را وارد دانستند که نگارنده در همان فضا به این دوستان پاسخ هایی را دادم که امروز بخش هایی از این پاسخ ها را می خوانید. (پس از ورود به این پرسش و پاسخ ها لازم است اعلام کنم، این پاسخ ها ممکن است الزاما پاسخی نباشد که علی جعفری فوتمی نیز به این منتقدان خواهد داد و در اینجا نگارنده صرفا نقطه نظرات خود را در این مورد بازگو می کند.)
۱- «کارگردان انیمیشن حق دارد واقعیت را تا حدی که علاقه دارد تغییر بدهد و الزاما نیازی به بازسازی تاریخی به صورت مو به مو نیست»
در پاسخ به این ادعا باید اشاره کنم که نویسنده این نقد یعنی علی جعفری فوتمی، خود از اهالی تئاتر و سینماست، پس بی دلیل نام علی حاتمی را نیاروده است. حاتمی نمونه تمام عیار دست کاری خود خواسته تاریخ ایران بود؛ مثلا او در مجموعه «هزاردستان» که در ژانر «درام تاریخی» ساخته شده بود، چند چهره تاریخی را با تغییر نام و کاراکتر در کنار هم می گذارد که از نظر تاریخی همخوانی نداند (مثلا عبدالحسین میرزا فرمانفرما، شعبان بی مخ، سرپاس مختاری و…)؛ حاتمی از این دستکاری تاریخی، مفهومی را طلب می کند که به روشنی در فیلم قابل درک و لمس است.
ببینده «هزاردستانِ» علی حاتمی، به سرعت متوجه می شود که با ژانر «درام تاریخی» روبرو است نه «مستند درام» (که لازم است دقت تاریخی در آن رعایت شود).
۲- «آیا درباره درویش خان الزاما باید در ژانر «مستند درام» انیمیشن ساخت؟»
خیر! هیچ الزامی وجود ندارد که نویسنده و کارگردان حتما در این ژانر اثری درباره درویش خان تولید کنند. هرچند اگر ابتدا درویش خان با ژانر «مستند درام» معرفی می شد برای آشنایی عموم با او بهتر بود. حالا که این ژانر انتخاب نشده و ژانرِ «درام تاریخی» انتخاب شده باید ببینیم که نویسنده، چه مفهومی را در پسِ این «تغییرات در واقعیت های تاریخی» نهفته است؟پرسش اینجاست: اینکه گمان کنیم درویش خان مثل آهنگسازان موسیقی کلاسیک قطعاتش را روی کاغذ می نوشته، والس می رقصیده، مخترع بوده، از عنکبوت برای سیم ششم تار ایده گرفته (بگذریم که اصلا ایده سیم ششم تار اصلا خارق العاده نبوده چراکه دقیقا از سیم هنگام سه تار تقلید شده بوده!)، از هِندل زدن ماشین ایده آهنگسازی می گرفته، مورد تمسخر عوام بوده و… چه کمکی به چهره تاریخی او میکند یا چه مفهومی دارد؟
انتخاب ژانر درام تاریخی و دست بردن در تاریخ عموما به کار دراماتیزه کردن رویداد و اثربخشی بیشتر بر مخاطب میآید. حال اگر پاسخ به سئوالات بالا درباره «تغییرات در تاریخ» که منجر به انتخابِ ژانرِ «درام تاریخی» شده است، «هیچ» است، میتوان گفت این اثر در این باب موفق نبوده است.
۱ نظر