شما در آموزش آواز ایرانی به ردیف ابتدایی، ردیف عالی، و مرکبخوانی معتقدید؟
صحبت از ردیف عالی و مقدماتی شد. من هم قبول دارم که میتواند باشد ولی این تقسیمبندی زمانی معنا پیدا میکند که امر آموزش موسیقی با برنامهریزی صورت بگیرد و از همان کودکی نسبت به تشخیص استعدادها اقدام شود، در آن صورت این عنوانها مسما پیدا میکند.
در همین موضوع انحرافاتی صورت گرفته و میگویند تا دورهی عالی تعداد زیادی گوشه باید تدریس شود. آیا به این موضوع اعتقاد دارید؟
این بخشی از همان آشفتگی است که ابتدای صحبت عرض کردم. به نظر من ردیف هر چقدر مختصرتر، بهتر. اضافه کردن گوشههای عجیب و غریب، جز اینکه شاگرد را سردرگم کند و عمرش را تلف نماید فایدهای ندارد. فرض کنید شخصی بخواهد هفتصد- هشتصد گوشه را یاد بگیرد، او باید عمرش را وقف یادگیری این گوشهها کند و چون فـرّار هستند ممکن است بهدلیل عدم تکرار از ذهن پاک شوند بنابراین چه حاصلی دارد؟
مثلا به جای فراگیری صد گوشه سیصد گوشه یاد بگیرد، ضمن آنکه گوشههایی هستند که هویت خاصی ندارند، حتی برخی از گوشههایی که تعلیم داده میشوند هیچ هویت مشخصی ندارند مثل دوگاه، قطار، یا کرشمه، کرشمه نوعی ریتم است که میتوان برای هر گوشهای کرشمه آن را ساخت ولی این کار جز سردرگمی هنرجو حاصلی ندارد.
روش آموزش شما با آقای شجریان چه تشابهات و تفاوتهایی دارد؟ و آیا طی این سالها تعلیم آواز، به روش یا خلاقیت جدیدی در این حوزه رسیدهاید؟
من ادعایی نمیکنم که به خلاقیتی رسیدهام و این هنرجویان هستند که باید بگویند. من سعی میکنم آنچه که از استادم یاد گرفتهام در کمال دقت به شاگردانم منتقل کنم. تنها تفاوتی که روش آموزش من دارد این است که من ضمن تدریس، آنها را با ساز همراهی میکنم تا منحرف نشوند.
شما مرکبخوانی را هم تدریس میکنید؟
مرکبخوانی را از استادم یاد گرفتهام ولی به آموزشدادن آن اعتقادی ندارم، چون فکر میکنم شخصی که قصد دارد روی مرکبخوانی تسلط پیدا کند حتما باید نوازندگی ساز را بداند و الا مرکبخوانی بخشی از همان ردیف میشود. من به عنوان مدرس یک سری الگوها به شاگرد میدهم و او هم براساس آن الگوها کار را یاد می گیرد.
اما شاگردی که با ساز آشنایی داشته باشد خودش روی پردههای ساز میتواند خلاقیت به خرج دهد و مرکبخوانیهایی کند که کسی پیش از او انجام نداده باشد. به همین خاطر من اعتقادی به تدریس مرکبخوانی ندارم. البته طی دوره کوتاهی درس دادم و مشاهده کردم شاگردانی که نوازندگی نمیدانند از عهدهاش بر نمیآیند و ادامه ندادم.
امروزه در آموزش آواز مبحثی به نام صداسازی مطرح است که اگر به صورت علمی آموزش داده شود بسیار مفید به نظر میرسد. در این خصوص بین شاگردان آقای شجریان اختلاف نظرهایی وجود دارد. به عنوان مثال آقای شفیعی در گفتگو با همشهری میگویند که دکان دونبش است و این مبحث را قبول ندارند. نظر شما چیست؟
من این گفتوگو را خواندم. البته ایشان صحیح گفتهاند و من هم معتقدم تا چه کسی صداسازی را تعلیم بدهد.
۱ نظر