«جرس» آلبوم لُری دیگری است که در سال ۱۳۵۸ به اهتمام علیاکبر شکارچی با همراهی نوازندهی شهیر سُرنانوازی، شامیرزا مرادی و ایرج رحمانپور تولید شده است. جرس در واقع اولین اثر رسمی رحمانپور محسوب میشود.
سالها بعد ترانهای بدون ذکر نام سازنده تولید شد که یک بیتاَش چنین است:
– ایسِه وِ جا جومَه شادی هَمَش جومَه سیاهَه
– ایسِه وِ جا کِلِ شادی هَمَش کِلِ عَزائه
ترجمه:
– اکنون بهجای اینکه لباس شادی بر تن باشد همه سیاهپوش هستند
– اکنون بهجای کِل کشیدن و شادی برای مرگ جوانان کِل و هلهلهی عزا سر میدهند.
اینجا سوالی مطرح میشود که چرا طیف وسیعی از دیگر هنرمندان موسیقی هیچ اثری که نمایانگر اعتراض و انتقاد باشد را تولید نکردند؟
در پاسخ به این سوال میتوان دو نکته را در نظر گرفت:
۱- فضای خفقان کم بوده است که بدان نپرداختهاند.
۲- فضای خفقان چنان بالا بوده که هنرمندی جراُت و جسارت خلق اثر اعتراضی نداشته است!
نگارنده در ادامه پاسخ آنرا چنین میدانم. متاسفانه یکی از ضعفهای پایهای در بین اهالی موسیقی لرستان نداشتن دیدگاههای انتقادی و اجتماعی بوده که این ضعف همچنان احساس میشود و این قشر از هنرمندان بیش از اینکه به مسائل اجتماعی نگاه داشته باشند در هر دورهای، خواسته یا ناخواسته بیشتر با دستگاههای قدرت همسو بودهاَند و موسیقی بزمی یا آثاری به دور از بُنمایههای سیاسی، اجتماعی و اعتراضی را ترجیح دادهاَند!
همانطور که پیشتر گفته شد بخشی از این آسیب به میزان قدرت و سلطهی حکومتها بر آنها برمیگردد و بخشی دیگر ناشی از روحیهی اجتماعی و بستری است که هنرمندان در آن رشد کردهاَند؛ بهدلیل نبود روحیهی انتقادی، هنرمندان لرستان نتوانستهاَند در حوزهی موسیقی اعتراضی جایگاهی برای خود دست و پا کنند.
در جمعبندی و نتیجهگیری پایان نوشتار میتوان علّتهای جامعهشناختانهی زیر را چنین برشمرد:
۱- نوازندگان و ملودیپردازان لرستان بیش از هر چیز موقعیت اقتصادی، رفاهی و منفعت شخصی را مدنظر داشتهاَند.
۲- این قشر فاقد خِرد جمعی و روحیهی انتقادی هستند و اگر تعدادی معدود هم وجود دارد موقعیت را بر تعهّد برتر دانسته و محافظهکاری در پیش گرفتهاَند.
۳- اندک افرادی از این طیف به شرایط اجتماعی آگاه و مطلع هستند اما مسیر بیتفاوتی را انتخاب کردهاند.
۴- عدّهی دیگر از این قشر فرصتطلبانیاَند که نگاهی صرفاَ تجاری به موسیقی دارند.
۵- بسیار بهدور از رسالت اجتماعی هنر که همانا تعهّد میباشد بیتعهّدی را جایگزین کردهاند.
لازم بهذکر آنکه طی سالیان اخیر چند اثر بهصورت پراکنده با کنایه، استعاره، طعنه منتشر شده است اما در دایرهی موسیقی اعتراضی نمیگنجند؛ زیرا ویژگی مهم در موسیقی اعتراضی بیغَش بودن، خالص بودن، رُکگویی در کلام و اجرا میباشد.
نباید از خاطر ببریم موسیقیای که روح اعتراضی و جهانبینی در آن وجود دارد نتیجهی ساعتها، ماهها و سالها مطالعهی هنرمندان یک جامعه است که توانستهاند آن دیدگاهها را تبدیل به پدیدهای اجتماعی با عنوان شعر و موسیقی اعتراضی کنند.
جوامعی که فرهنگ اعتراض را در خود نهادینه کردهاَند فراز و نشیبهای بسیاری را از سر گذرانده که توانستهاند گوهرهایی به اسم هنرمندِ روشنفکر را زایش کنند؛ کافی است چند هنرمند روشنفکر و پیشرو در هر جامعه بهوجود بیاید، آنها موتورهای محرکی میشوند که هر کدامشان میتوانند یک دشت فرهنگی را آبیاری کنند.
منابع
– خوشنام محمود، از نجوای سنّت تا غوغای پاپ، فرهنگ جاوید، ۱۳۹۷.
– ماسوری امین، خنیاگران زاگرسی، سیفا، ۱۳۹۰.
– ملک مهدی، این ترانه بوی نان نمیدهد، چاپ الکترونیکی، ۱۳۹۳.
تنها هنرمندی که موسیقی اعتراضی را در فرهنگ لر اجرا کرده است استاد ایرج رحمانپور (حنجره زخمی زاگرس ) بود. زنده و پاینده باشد ❤