گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

لطفی را در خور لطفی نشناختیم

از درگذشت محمد رضا لطفی بیش از یک سال می گذرد؛ تحقیق و مطالعه ی آثار لطفی نیازمند سالها پژوهش است. درایت و آگاهی لطفی به جمله بندی و فواصل دقیق موسیقی ایرانی از شاخصه های نوازندگی او محسوب می شود. نوازندگی ای که نیازمند پژوهشی ژرف است و بیانگر رمز و رازهای نوازندگی لطفی است.

پژواک های استادانه ی لطفی در آلبوم “عشق داند” و نگاه وسیع و دانش او به جواب آواز این اثر و کنسرت معروف “راست پنجگاه حافظیه شیراز” لطفی را در اوایل جوانی در زمره ی اساتید بداهه نواز قرار داد… وقتی ارشد طهماسبی می گوید راست ترین راست پنجگاه را لطفی در حافظیه نواخت دیگر چه جای سخن باقی می ماند…

سالها باید از لطفی گفت و نوشت تا به جایگاه واقعی او پی برد. لطفی علاوه بر نوازنده ای چیره دست نظریه پردازی صاحب نظر هم بود.



خلق در لحظه با موتیف بندی کاملا اسلوب دار و ایرانی از لطفی بداهه نوازی ساخت که شاید دهه ها و سده ها باید بگذرد تا نوازنده ای مانند او تکرار شود. هرچند طبق اصل “ایدیوسینکرونیسیتی” شیوه ی بیان هر کس متفاوت است.

هنگامی که کنسرت ۲۸ اکتبر ۲۰۰۷ لطفی و محمد قوی حلم را در تالار ملکه الیزابت لندن می شنویم، می بینیم چه زیبا و به جا کوک دو سل دو را برای تار برگزید است تا به اجرا در ابوعطای لا کرن و نوای دو بپردازد.

لطفی با آگاهی به اینکه شاهد هر دو نغمه ی دو است سیم بم را هم دو کوک می کند تا گه گاهی با اشاره ی انگشت شصت دست چپ به تثبیت شاهد بپردازد البته ناگفته نماند لطفی در این اجرا سازش را یک پرده پایین تر از دیاپازون کوک می کند. یک جمله را در نوا می نوازد و به زیبایی روی سی بمل با ایست موقتی ویبره دار گوش شنونده را منتظر و آماده ی شنیدن نغمه ی دو می کند و پس از آن روی دو ایست می کند و روند نیم جمله ی زیبا و کوتاه او حس نوا را در شنونده بر می انگیزد. در ادامه با جمله ای کوتاه و زیبا روی لا کرن ایست می کند تا به تثبیت ابوعطا بپردازد. این ژرف اندیشی از مشخصه های لطفی بود. بیان شیوا، مضراب های پرقدرت، جمله بندی خلاقانه، ایست های موقت و دائم آگاهانه و هزار نکته ی باریک تر از مو از لطفی نوازنده ای بی بدیل را ساخت.

دوری بیست ساله ی لطفی از وطن آسیبی جدی را به پیکره ی موسیقی وارد کرد. هرچند در این سالها هم آثاری منتشر شد اما کمیّت این آثار قابل مقایسه با کمیّت بیست سال نیست هرچند همین محدود آثار هم در نوع خود بی نظیر و رفرنسی معتبر است. لطفی به لطف آثار فاخری که به یادگار گذاشت در اذهان اهالی هنر جاودان است. به قول سعدی شیرازی:

بماند سالها این نظم و ترتیب

ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی

غرض نقشی است کز ما باز ماند

که هستی را نمی بینم بقایی

ابوالفضل زنده بودی

ابوالفضل زنده بودی

دیدگاه ها ۱۲

  • محمدرضا لطفی نوازنده‌ای شهودی بود که لطافت مضراب‌ها و دل‌نشینی جمله‌بندی‌هایش را بی‌تردید در تکنوازی‌هایش می‌توان شنید و از آن‌ها لذت برد. اما در مورد ادعای نویسنده‌ی متن مبنی بر نظریه‌پردازی‌اش، آن‌هم «نظریه‌پردازی صاحب‌نظر» باید بیشتر دقت کرد. کدام نظریه‌‌ی صائب و کدام صاحب‌نظریِ مستدل از او سراغ داریم که ناخواسته با چنین ادعایی، شأن نوازندگی وی را هم ممکن است زیر سوال ببریم؟
    محمدرضا لطفی، یک نوازنده‌ی خوب تار بود؛ و نه یک اسطوره!

  • درود

    “لطافت مضراب و دل نشینی جمله بندی” یک برداشت عامیانه هست نه فنی زیرا هدف در نقد یک اثر هنری رسیدن به لذت صرف نیست
    سالنامه ی شیدا مشهودترین نظریه پردازی ایشون هست
    بیش از پنجاه برنامه در رادیو فرهنگ در مورد موسیقی ایرانی
    حتی کتابی که قرار بود با عنون شور مادر دستگاهها به چاپ برسه
    در باب نظریه پردازی ایشون همین بس که اعتقاد داشت گام ماهور با ماژور متفاوته و اعتقاد داشت در ماهور درجه ی هفتم با هشتم فاصله ی دوم بزرگ رو داره حالا بماند که این مسئله قابل بحث فراوان هست
    در مورد اینکه نوشتید لطفی نوازنده خوب بود نه اسطوره ،اول باید دید تعریف شما از نوازنده ی خوب و اسطوره چی هست اما در این مقاله صحبتی از اسطوره بودن لطفی نشده اما این که آیا بتونیم در مورد لطفی به یک نوازنده ی خوب بسنده کرد یا نه باید گفت ما نوازنده ی خوب به هر معنایی که شما مد نظرتون بوده داریم اما کدوم نوازنده ی خوب مثل لطفی ساز می زنه !بنابراین لطفی تفاوتهای بسیاری با نوازنده ی خوب به تمام معنا داشت

  • من با اقایان موافقم در اینکه گفته می شود لطفی نوازنده برجسته ایی بود شکی نیست ،اما نظریه پرداز نامیدن او جای بحث دارد نظریه مبنای علمی دارد وبا باید با اصول علمی وارائه مستندات نظر داداینکه گفتند دوری او اسیب جدی به موسیقی وارد کرد هم جای بحث است در سالهایی که لطفی درایران نبود هنرمندان بزرگی همچون پایور راز دل ومشکاتیان بیداد همایون ونوا را خلق کردند ومیراث فاخری از خود برجا گذاشتند دوری لطفی از ایران اسیبی برای لطفی بود نه برای موسیقی ایران ،لطفی نوازنده ایی برجسته وتاثیرگذار بود اما انچه امروز می طلبد پرهیز از اسطوره سازی ونقد وبررسی و تحلیل اثار و دیدگاههای او در باره موسیقی است

  • آقای زنده رودی عزیز
    زیر مقاله شما تیتری لینکش گذاشته شده که در مورد نظریه پردازی مرحوم لطفیه
    در همون مقاله نویسنده گفته ارزش علمی بالایی نداره مقالات لطفی
    مثالی هم که در مورد نوازندگی لطفی زدید چیز خاصی نیست
    همه نوازندگان تار اینکارارو میکنن
    ولی باز ممنون که به یاد این استاد مرحوم چیزی نوشتید.

  • جناب آزادی
    درود
    اینکه میفرمایید همه نوازندگان تار این کار رو انجام میدن چرا تا الان کسی یک جمله مانند لطفی ننواخته و اگر هم نواخته ورژن بسیار ضعیف و تقلیدوار از لطفی . چرا دیگر جواب آوازی مانند عشق داند را از کسی نشنیدیم!مجموعه جهان بینی لطفی در عنصری به تجلی رسید به نام نوازندگی ایشون.انوازندگی او واریاسیونی از ردیف بود و متاسفانه در این مورد چیزی منتشر نکرد چه به عمد چه به سهو تا همچنان در کلاف سردر گم ردیف بنوازیم یا ننوازیم بمانیم .اگر به جواب آواز لطفی در برنامه اگر اشتباه نکنم ۱۷۰ گلها که در راک بود دقت کنیم می بینبم لطفی در دل ردیف عناصری را میدید که دیگران ندیدند و اگر دیده بودن لطفی شده بودند.مثلا در مورد جایگاه ویبراسیون در موسیقی ایرانی که و کجا چه چیزی نوشته است ویبراسیونی که لطفی بدان وقوف کامل داشت .
    مجموعه جهان بینی او بود که از او لطفی را ساخت همانگونه که جناب آروین صداقت کیش هم در همین ژورنال نوشته اند لطفی لازمه ی هنرمند شدن را صرف در نوازندگی محض نمیدانست

    جناب ابوالفضل

    در خدمات ارزنده ی پایور و مشکاتیان به موسیقی هیچ شکی نیست اما ما در یک کلیپ چند دقیقه ای که جناب لطفی در آلمان در منزل جناب ابتهاج نواختند می بینیم که میتونیم ساعتها صحبت کنیم و ورقها بنویسیم هدف اسطوره سازی نبوده و نیس شما مجموعه مقالات جناب ترشد طهماسبی به نام پهلوان تار رو مطالعه بفرمایید در یک کلام عرض کنم تمام این صحبتها برای این است که
    لطفی را در خور لطفی نشناختیم

  • هجواب اواز خود یک دانش است و نوازنده باید ان را در محضربزرگان آواز فراگیرد البته برزگان این عرصه در موسیقی ما کم نیستند به جواب اوازهای استاداستادان اکبرخان شهنازی گوش دهید مخصوصا جواب اوازهایی که با اواز اقبال اذر است واگر بی طرفانه وبدون تعصب به مساله نگاه کنیم جواب اوازهایی هم تراز وحتی از بهتر از استاد لطفی در موسیقی ما کم نیست قصد مقایسه نیست ولی به جواب اواز استاد پیر نیاکان در البوم دستان ویا جواب اواز معروف استادظریف در البوم راز دل گوش دهید جواب اوازهای مثال زدنی استاد یگانه استاد شهناز هم نیاز ی به گفتن ندارند بی جهت نیست که استادشجریان می گویند من درساز شهناز گم می شوم واستاد شهناز برای ما مانند حافظ است

  • بله دوست عزیز کاملا درست می فرمایید
    ما این اساتید رو در مقام مقایسه قرار ندادیم بله جواب آوازهایی که ذکر کردید در زمره ی برترین جواب آوازها قرار دارد اما هر کدام رنگ و لعاب و ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد و هیچ کدام هم توسط استاد دیگر قابل تکرار نیست چرا که شخصیت و جهان بینی هیچ کدام از اساتید شبیه هم نبوده . عشق داند تکرارنخواهد شد چون لطفی تکرار نخواهد شد و همانطور که پیرنیاکان و لطفی تکرار نخواهند شد .همانطور که گفته شد شیوه ی نوازندگی هر کسی شبیه خودش است هرچند تقلیدی استادانه باشد.لطفی اعتقاد داشت شخصیت هر کس در شیوه ی نوازندگی و آواز خواندن آن شخص تاثیر گذار است
    بله اگر در مورد شیوه ی نوازندگی اساتید بزرگواری که بیان فرمودید بخواهیم بنویسیم رمز و رازهای بیشماری باز گو خواهد شد و گرنه هدف تعصب و تعصب گرایی نیست
    در ضمن لطفی خود را بسیار مطیع جمله بندی مجد نی دانست
    و بارها بیان میکرد که من تکرار مکررات گذشته ام

  • متاسفانه در خصوص بعضی شخصیت های هنری خیلی اغراق شده است . مرحوم لطفی از جمله آن اشخاص است . شکی نداریم که آقای لطفی از اساتید بزرگ موسیقی ایران بودند ؛ اما در آهنگسازی و نوازندگی سبکی ایجاد نکردند . سوال من این است که اگر مرحوم لطفی ظهور نمی کردند ، آیا درنوازندگی تار و آهنگسازی به عنوان دو مقوله مهم در موسیقی ایرانی خللی وارد می شد ؟ مثلاً اگر میرعماد در خطاطی ظهور نمی کرد ، قطعاً خط آنقدر رشد نمی کرد یا استاد فرشچیان در مینیاتور یا سقراط حکیم در فلسفه یا استاد کسایی در نی و استاد تهرانی در تنبک و قس علی هذا ! جناب لطفی زمانی که تار را شروع کردند ، نوازندگی آن سازتوسط اساتید بزرگ قبل از وی در اوج کمال بود ؛ در واقع اساتید قبل از مرحوم لطفی بخش عمده ای از پیشرفت نوازندگی تار را بر دوش کشیده بودند و آن مرحوم بیشتر در حد یک نوازنده بزرگ بودند نه اینکه مانند استاد کسایی در نی ، یا پایور در سنتور یا محجوبی در پیانو و یا تهرانی در تنبک سبکی را ایجاد کرده باشند ؛ به طوری که رشد آن ساز بعد از ظهور آن افراد کاملاً محسوس است . در آهنگسازی نیز همین طور است . واقعاً در کدام یک از ساخته های آقای لطفی نوآوری می بینید ؟ مقایسه کنید با نوآوری های مرحوم درویش یا استاد پایور و مرحوم مشکاتیان . اقبال زیاد نوازندگان امروزی به نواختن و بازآفرینی قطعات این اساتید در آموزشگاهها و فضای مجازی خود شاهدی بر این مدعاست . عده ای در پاسخ به سوالات بالا “آلبوم عشق داند” را مطرح می کنند ؛ در حالی که اولاً این آلبوم قدرت نوازندگی مرحوم لطفی را ثابت می کند نه اینکه در نوازندگی و آهنگسازی سبکی ارایه کرده باشد ؛ ما هم اعتقاد داریم که در قدرت نوازندگی ایشان شکی نیست .

  • محمدرضا لطفی در موسیقی فراتر از این بود که او را استاد و نوازنده و آهنگساز و معلم و … بنامیم . به قو ل آیدین آغداشلو کل هنر موسیقی سنتی ایران در لطفی مستحیل شده و او را تبدیل به عصاره و چکیده و خلاصه یک هنر عظیم و چند هزار ساله کرده است . این جایگاهی است که هر کسی به آن نمیرسد .

  • جناب مهرزاد عزیز …اگر استاد لطفی نبودند ، قطعا موسیقی کلاسیک ایرانی به این شکلی که میبینیم نبود . جناب لطفی تار و حتی میشه گفت موسیقی کلاسیک رو به دو بخش قبل و بعد از خودشون تقسیم کردند . قبل از ظهورجناب لطفی اکثر موسیقی ها و تصنیف ها و آهنگهای مورد اقبال مردم در مسیر مجلسی نوازی و شیرین پردازی بود . اما با ظهور لطفی و بالاخص با کنسرت راست پنجگاه شیراز انقلابی در موسیقی پدیدار شد . اینکه چرا و چگونه لطفا به کتاب پهلوان تار جناب ارشد طهماسبی رجوع بفرمایید . در مورد نوآوریها و بدعتها و خلاصه جواب اکثر سوالات شما در آن کتاب داده شده .

  • لطفی همش تقلید و سر هم بندی کارهای دیگرانه
    گاهی هم عری می کشید و تار رو با کلاشنیکف اشتباه می گرفت
    در ضمن هیچی به موسیقی اضافه نکرد

بیشتر بحث شده است