سعید فرجپوری در قسمتی دیگر از گفتگویش به این نکته اشاره می کند که : “علاوه بر این، نوع موسیقی ما هم با موسیقی آذربایجان فرق می کند. موسیقی ما خیلی درونگراست و تحرک و حرکتی که در موسیقی آذربایجانی می بینید در آن وجود ندارد. هر کدام شان خاصیت و زیبایی های خودشان را دارند. با این حساب موافق نیستم که بگوییم آنها قوی ترند. در ایران هم کارهایی اجرا شده، خیلی خوب است مخصوصاً اینکه ما در اینجا فواصل ربع پرده را داریم و آنها ندارند. این مساله کار آنها را راحت تر می کند و به جای ربع پرده در فواصل سازی شان (کمانچه) نیم پرده می گیرند.”
در این مورد هم باید اشاره کرد که بحث اینجا در مورد نوازندگی بوده و نه آهنگسازی، هرچند در آهنگسازی هم ما بسیار موسیقی های (به قول این هنرمند) “برونگرا” داشته و داریم؛ نمونه آن موسیقی گروه دستان که خود ایشان نیز یکی از نوازندگان چیره دست آن هستند؛ موسیقی های اجرا شده توسط این گروه، به قدری برونگرا شده که گاه در این اواخر اعتراضهایی هم به این روش، در نقدهایی که برگزار شد وارد می شد.
جدا از این مسئله، برتری تکنیکی این نوازندگان بی ارتباط است با برونگرا یا درونگرا بودن موسیقی آنها. تفاوانایی های تکنیکی نوازندگان آذربایجان به دلیل تفکر کلاسیک و جدی آنها بر روی رشته نوازندگی است، همانگونه که نوازنده ای چون فرامرز پایور به دلیل این نوع نگاه به موسیقی، نسبت به همنسلانش یک سرو گردن بالاتر بود؛ او توانایی اجرای قطعات بسیار گوناگونی را داشت ولی اکثرا نوازندگان سنتور همدوره او، قطعاتی که از رپرتوار آنها (که تشکیل میشد از یکسری بداهه نوازی های خوش دست که خود می نواختند) کمی فاصله داشت را یا با کیفیت بد می نواختند یا از نواختن آنها عاجز بودند.
پس به دلیل این نوع نگاه است که ما اگر مقابل یک نوازنده آذری، نت ادیت شده سخت ترین آوازها و قطعات ایرانی را قرار دهیم، او با توانایی چشمگیری اجرا می کنند ولی نوازندگان ما، قطعاتی که در مقاله قبل گذاشته شده شنیدیم را به راحتی نمی توانند بنوازند.
گفته دیگر ایشان نیز در مورد نداشتن ربع پرده در موسیقی آذری و رپرتوار کمانچه نوازان آذربایجان با شنیدم همان نمونه های صوتی به راحتی رد می شود، چراکه به خوبی اجرای گوشه دلکش ماهور را با تمام ظرایف و گلیساندوها و ویبره های لازم را میتوانیم بشنویم.
لازم به ذکر است که سالهای پیش هم من از نوازندگانی مثل محمدرضا لطفی و کیهان کلهر نیز این گفته (عدم وجود ربع پرده در موسیقی آذربایجان) را شنیده بودم که گمان می کنم در راستای هدف “موسیقی کلاسیک زدایی” در ایران این گفته غلط را بارها تکرار می کنند. شاید بر این باورند که می توان، علاقمندان به استفاده متقابل از تجربیات دیگر کشورها، (مخصوصا کشورهایی که در بالندگی موسیقی کلاسیک جهان نقش داشتند) را در جامعه جوان اهل موسیقی، از این اندیشه خارج کرد (که شاید فرهنگ به اصطلاح سنتی، نشستن روی زمین و نواختن بداهه های آنچنانی و … کنار گذاشته نشود!)
ضمنا” اگر هم تصور کنیم آنها فقط فواصل تعدیل شده ۱۲ نیم پرده ای را به اجرا درمی آورند، دلیلی ندارد که از ما در تکنیک کمانچه نوازی جلو بی افتند چراکه ما نیز چنین فواصلی را مینوازیم؛ این بهانه در این حد غیرقابل باور است که کسی به نوازنده ای مثل فرجپوری بگوید من نمی توانم مثل شما ساز بنوازم، چون موسیقی لری هم می زنم!
شخص سعید فرج پوری و بسیاری دیگر از نوازندگان کمانچه ما، گاهی موسیقی محلی نیز اجرا می کنند که فواصل و لحن آنها با موسیقی دستگاهی، فاصله دارد ولی هیچگاه در ویرتوزیته این نوازندگان، نواختن این موسیقی ها، خللی وارد نکرد است؛ پس دلیل این عقب افتادگی را باید جای دیگر جستجو کرد.
در پایان به یکی از گفته های سعید فرجپور می پردازم که باعث تعجب بیش از پیش من شد که این گفته را بارها از زبان دیگر نوازندگان کمانچه مثل کیهان کلهر نیز شنیده بودم: “موقعی که آقای بهاری یک تنه کمانچه می زد شخص دیگری نبود که این ساز را بزند.”
پیش از ذکر نکاتی در این باب لازم است که گفته شود، نگارنده به عنوان کسی که با سعید فرجپوری -هنرمند بااخلاق و فروتن- بارها برخورد داشته ام شک ندارم که مطالب گفته شده، از روی کم توجهی و سهل انگاری بوده و ایشان در این گفته ها، قصد نادیده گرفتن همکارشان ندارند.
همه ما می دانیم که اولا هیچ گاه در تاریخ ۱۰۰ سال گذشته ایران فقط یک نوازنده کمانچه نداشتیم؛ اگر منظور ایشان اجرای صحنه ای همراه با گروه های موسیقی و ضبط تکنوازی هاست هم می دانیم که اقلا یکی از بهترین نوازندگان تاریخ کمانچه نوازی، رحمت الله بدیعی در آن زمان هم در گروه، هم به صورت تکنوازی به اجرای ضبط و کنسرت می پرداخته است و افسوس که هیچگاه در این مصاحبه ها و مسترکلاسها نامی از این نوازنده چیره دست برده نشده است.
با این گفته این نوشته را پایان می برم که نوازندگان کمانچه تا به این حرفه با دقت و جدیت نگاه نکنند، پیشرفت جدی و چشمگیری را در نوازندگی این ساز شاهد نخواهند بود؛ فرافکنی ها، کم دقتی ها و سهل انگاریها در بازگویی مسائل مربوط به کمانچه، بدون شک می تواند در نسلهای آینده عقب افتادگی و درجازدگی بوجود آورد.
دوست فرهیخته جناب آقای پورقناد
با سلام و سپاس
از سلسله مطالبی که در مورد کمانچه نوشتهاید بهره بردم. امیدوارم در راه مطالعه موسیقی ایرانی بیش از پیش موفق باشید.
با مهر و ادب
حیف و صد حیف حیف از این ساز اصیل و کامل که ویلن ایرانی جایگزین آن شود !
باسلام وتقدیر!
هردوقسمت مقاله بسیارعالی به تحریردرآمده!
اماوجودنکات مشترکی که کاملاواضح نیست شایدمارامردد درپذیرفتن همه این مقال نماید.
سپاس.
تشکر می کنم ولی نبود ربع پرده و پرش نت ها در ملودی برون مرزی ایران باعث بوجود آمدن تکنیک بالا شده هرچند احساس را مثل ما ملاک نوازندگی قرار نمی دهند. به نظر من کمانچه نوازی در این دهه اخیر به لطف نوازنده های جوان و اساتیدی چون کامکار ، فرج پوری و کلهر جانی دوباره گرفته.
از مقاله شما کمال تشکر را دارم.
دوستان وضع کمانچه نوازی ایرانی با کمانچه نوازی آذربایجانی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست! اصلا این قضیه به ربع پرده و حرکات کروماتیک ربط ندارد! چه بسا اساتیدی همچون مونس شریف اف قطعات شرقی را که حاوی کرون هستند از اساتید ما بهتر اجرا می کنند. آقایان کامکار و کلهر بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ خود شاگردان مونس شریف اف بوده اند. البته بماند که ساز کمانچه ایرانی به مراتب از همتای آذربایجانی خود ناقص تر است.
وقتی ما عقب ماندگی خود را در این شاخه و کلا در موسیقی قبول نکنیم دیگر برای پیشرفت فکر نخواهیم کرد، پس بیایید لااقل با خود صادق باشیم!
سلام من فکر کنم حق با شماست ولی اگر ئر بتن کمامجه نوازی باشید…
نوازندگان جوانی با ویرتوزیته بالا در اثر تلاش ارزشیر کامکار بوجود امده است …در اینده بیشتر خواهیم شنید…
و از لحاط ساختاری ساز ما از لحاط فیزیک ساخت از کمانجه اذری کامل تر است…
البته تفاوت فرهنگی را نباید فراموش کرد..
هر جند خیلی از اساتید ویرتوزیته در موسیقی ایرانی را ضروری نمی دانند. ولی به نطر من در عصر حاضر کاملا ضروری است و غیر قابل انکار و واقعا کسی جلوی این جوانها را نمی تواند بگیرد
تکنیک دیگه چیه؟ مگر نه اینکه موسیقی باید به آدم حال بده. همینا که ایرونیا میزنن که ما رو مشعوف میکنه. دیگه چه طور باید باشه. نمیشه که رو ساز قر و قمبیله در کرد. اقا با همین وقار که میزنید خوبه.
دوست گرامی،
تحلیلهای شما کاملا سطحی و بدون اطلاع از کمانچه نوازی و تاریخچه آن در ایران یا در آذربایجان نوشته شده. از بین بردن فواصل کمتر از نیم پرده در موسیقی آذری جنایتی هنری بوده که ضربه عظیمی به موسیقی از سامان زده. مقایسه بین کمانچه نواز آذری و ایرانی مانند مقایسه بین نوازنده فلوت و نی است. بهتر است به کارهایی که در چند سال اخیر به وسیله کلهر یا دیگران نواخته شده گوش دهید و بدون بغض به موضوع بنگرید.
آقای بهاری در مقطعی تنه کمانچه نواز ایران بودهاند. جناب بدیعی به تشویق استاد پایور کمانچه نوازی را شروع کردند و ذاتا کمانچه نواز نبودند بلکه همان مطالبی را که با ویولن از مکتب صبا اجرا میکردهاند با ساز دیکری اجرا فرمودهاند که بسیار هم خوب است ولی ربطی به لحن کمانچه نوازی ندارد. بهتر است شما اگر سعی در ثابت کردن این موضوع دارید که کمانچه آذری پیشرفته تر از کمانچه ایرانیست، کمی بیشتر مطالعه بفرمایید و با نظریات سطحی و عامیانه اذهان عمومی را مشوش نفرماید.
با سلام
من بالای ۱۵ سال است که نوازنده کمانچه آذری هستم.تمام موغامات (ردیف) اصلی و فرعی را کار کرده ام و شاید بالای ده هزار بار فقط برای خود نواخته ام. تنها یکبار در جشنواره فجر شرکت کردم (۱۳۷۹) که مقام دوم را کسب نمودام.در خارج کشور (ترکیه، یونان، امارات و چند تای دیگر) در قالب اوشلوق (تار، کمانچا، خواننده) کنسرت داشته ام. فلذا آشنایی جزیی که در مورد موسیقی دارم، بی ارتباط با اصل موضوع شاید نباشد.
در باب ربع پرده در موسیقی آذربایجان باید عرض کنم که در درآمدها، تصنیف ها و رینگ ها ذاتا ربع پرده منسوخ شده است. به عبارت دیگر وقتی ارکستری (از یک آنسامبل کوچک تا سمفونیک های بزرگ) قطعه ای را اجرا می کنند، مطلقا ربع پرده وجود نخواهد داشت. ولی در اوشلوق ها (تار، کمانچا، خواننده) که هم خواننده و هم نوازنده ها آزادی عمل فوق العاده ای دارند در برخی موغامات از جمله سه گاه زابل، میرحسین سه گاهی، شور، شاهناز و گاها در گوشه هایی مثل دلکش نوازنده ها ربع پرده های زیادی می گیرند.
اما در باب کمانچه باید عرض کنم در آذربایجان تعداد کمانچه نوازهای حرفه ای شاید برابر کل نوازنده های انواع سازهای مختلف در جاهای دیگر باشد.به همین علت عقبه فوق العاده ای دارند که در هر نسل حداقل یک جهش بسیار بزرگ صورت می گیرد.
درباب کمانچه ایرانی با اجازه دوستان نوازنده می خواهم عرض کنم که نوع صدای کمانچه ایرانی و لحن آن که همگام با موسیقی ایرانی است، نواختن به شیوه خاص خود را می طلبد. در این مورد باید بگویم که هرگاه به اجراهای اصغر بهاری گوش می دهم لذتی شاید بیشتر از کمانچه آذری نصیب بنده می گردد. حقیقتا روح پاک و صدای پیری که ایشان خلق می کنند تنها باید در کمانچه ایرانی شنید. به نظر بنده کمانچه ایرانی اینگونه نواخته شود در حقیقت اصالت و موضوعیت خود را خواهد داشت. لیکن و شاید متاسفانه کمانچه نوازهای جوان و نوظهوری که بی توجه به داشته های غنی خود در مقام تقلید از کمانچه نوازهای آذری هستند، به تولید صداهایی که نامانوس با ساز است می پردازند.به عقیده من اگر کمانچه ایرانی به شیوه اصیل خود که عالیترین نمونه ها را در اجراهای اصغر بهاری می توان شنید، تاثیر شگرف و فوق العاده ای بر مخاطب خواهد داشت.
در پایان باید عرض کنم دوستان نوازنده کمانچه ایرانی قدر داشته های خود را بدانند و ثروتی را که در دست دارند (با عرض پوزش) با تقلیدهای بی محتوا و صوری کم مایه نگردانند.
با سلام.دوست عزیز هر نوع موسیقی یک ماهیتی دارد که باید درک شود.ماهیت موسیقی ما در بداهه نوازی و اجرای قطعات سنکین است که به مراتب دشوارتر از قطعات تند و تیز است.منظور شما از تکنیک جیه ؟آرشه برونی یا بوزیسون ؟اکه سلیقه شما اینجوره باید ویولون کلاسیک کوش بدید.موسیقی ایرانی یه موسیقی سنکین و آرومه که شاید به ظاهر خیلی ساده باشه اما ما هنوز کسی رو نداشتیم که بتونه مثل استاد بهاری ساز بزنه.هر جند من توی موسیقی آذربایجان تکنیک عجیبی ندیدم که کسی نتونه بزنه.فقط مثل این میمونه که شما زبان ترکی بلد نیستید و بخواید ترکی حرف بزنید و اکه نیاز باشه زبان ترکی رو یاد میکیرید و حرف میزنید.موسیقی ایرانی سرشار از تکنیک های خاص خودش است که باید اون رو درک کرد.شما اکه معتقدی که موسیقی آذربایجان قوی تره دلیلش اینه که شما دنبال جیزی هستید که توی موسیقی ایرانی نیست و این دلیلش ضعف موسیقی ایرانی نیست دلیلش سلیقه شخصی شماست.ماهیت موسیقی ایرانی جیزی که شما میبسندید نیست.با تشکر میلاد
سلام بنده نوازنده کمانجه آذربایجانی هستم در جواب این که کمانچه آذربایجان و موسیقی آذری ربع پرده و کرن استفاده نشده کاملا اشتباه هست چون ما در ردیف هامون ربع پرده استفاده می کنیم و خواننده هامون هم مثل عالیم قاسم اف از ربع پرده ها استفاده می کنن و بدور از تعصب ما کنسرتو های مخصوص به تار و کمانچه توسط آهنگسازهامون نوشته شده که این کار توسظ اوزیر حاجی بیگ اف .ه ربع پرده هارو حذف و ردیف هامون رو کلاسیک کرده که الان در حال حاظر ما موسیقی کلاسیک آذری داریم که بر گرفته از موسیقی مقامیمونه و اولین بار این کارو اوریر حاجی بیگ اف انجام داده و اجرای این قظغات کلاسیک تکنیک بالایی می طلبه و متاسفانه موسیقی ایرانی در این زمینه فعالیتی کمتری توش انجام گرفته واقعیت رو باید بپزیرید موسیقی ایرانی به دلیل نبود آکادمی موسیقی در سراسر کشور و سرموب شدن از طرف حاکمیت متاسفانه هم از لخاظ علمی و هم تکنیکی عقب مونده این یه واقعیت مه باید پذیرفت