از قطعاتی که در بازار است برای ساز سنتور، چند کتاب مربوط به قطعات تنظیم شده برای سنتور است؟
چند سال پیش، چند نفر در رشته های تار و سه تار مانند آقای علی صمد پور و فریبرز عزیزی، قطعاتی را منتشر کردند که در سنتور هم به تازگی این اتفاق افتاده و من چند کتاب سنتور که در سالهای اخیر منتشر شده دیدم و البته ضعفهایی هم در آنها وجود داشت البته کتاب درویش خان بنده هم حتما ضعفهایی دارد و به مرور مشخص میشود ولی کتابهایی را که دیدم اکثرا به صورتی بود که هنرجو نمیتوانست ارتباطی که باید را با قطعه برقرار کند، یا به خاطر نت نویسی بود یا به خاطر تنظیم نامناسب برای سنتور بود، بصورتی که تقریبا ۱۰ درصد تنظیم وجود داشت و بیشتر انتقال بود.
در این قطعات اکثرا هنرجویان به خاطر اینکه قطعه به زبان و تکنیک سنتور به خوبی در نیامده، به مرور زده میشوند از نواختن این قطعات.
در بعضی از موارد من در کتابم دوباره تکنیک هایی را تعریف کردم، مثلا ریز را یک علامت مخصوص گذاشتم که با تک اشتباه نشود، چون در ردیف که میزنیم، بچه ها اکثرا تا ۸۰ درصد اشتباه میکنند و تا چند سال دقیقا نمیدانند کدام مضراب ریز است کدام تک. من نسبت به تنالیته سنتور سعی کردم قطعه را در یک کلام “سنتوری” بنویسم.
گفتید ممکن است کتاب اشکالاتی داشته باشد، فکر میکنید این کتاب چه اشکالاتی دارد؟!
قطعا وقتی این کتاب را منتشر کردم به نظر خودم کامل بوده و اشکالی نداشته ولی وقتی سالها من و بقیه باز این قطعات را درس دهند و هنرجویان بزنند، رفته رفته اشکالات نمایان میشود.
شما چند سال این قطعات را درس دادید؟
من چهار سال این قطعات را پرینت میگرفتم و به هنرجویان میدادم…
یعنی پیش از این مثلا چهار مضراب ماهور را شما با سنتور نمیزدید؟!
چرا من میزدم! بچه هایی هم که هفت، هشت سال کار کرده بودند میزدند ولی گوشی و ناقص میزدند، گوشی هم که مشخص است باید مثلا ۲۰ بار بزنید ضبط کنید تا بالاخره تا حدی قطعه را کم اشکال تر بزند، چون متوصل به گوش خودش است و هنرجو با استادش گوشش فرق دارد؛ بنابراین وقتی نت و سندی است میشود از روی آن گفت اشکال شما اینجاست، از روی نت بزن و برطرف کن… بله، خیلی از قطعاتی که بسیار شناخته شده است برای تار و سه تار ما نمیزنیم!
از وزیری چیزی میزنید؟
یک جزوه آقای پایور داشتند که گفتم به کوشش خانم افتاده منتشر شده، این کتاب را آقای پایور وقتی بچه ها دوره عالی را میزدند درس میدادند. در این جزوه دو سه قطعه از آقای وزیری مثل ژیمناستیک موزیکال، دخترک ژولیده و بند باز بود.
چه قسمتی از بند باز؟
کل بند باز بود، چون ما سنتور را کروماتیک کوک میکردیم. ژیلا از جواد معروفی و پولکا به شکلی سخت تر از چیزی که من نوشتم وجود دارد در آن جزوه. این جزوه دست نویس بود و بیشتر از ۴۰ قطعه بود و همه شاگردان همه قطعات را نداشتند، من که بیشتر آنها را داشتم دیده بودم که بیشتر از ۵۰ قطعه بود. به هر حال چیزی که خانم افتاده نوشته اند دقیقا تنظیم آقای پایور نیست و کلا کتاب خوبی است.
خانم افتاده قطعات علیزاده را هم نوشته اند آنها را هم دیده اید؟
بله، کلا خانم افتاده سخت می نویسند…
سخت یا تکنیکی؟
هر دو توامان! یعنی یک نوازنده در یک میزان اگر ۷، ۸ نت زینت ببیند کافی است و بیشتر از آن چشم نوازنده را اذیت میکند، وقتی کار را سخت مینویسند، هنرجو که چشمش به نت است خسته میشود؛ مثلا تکیه ها بعضی جاها میشود پنهان باشد اینطور نباشد که نت اول سر مضراب، نت دوم تریوله، نت سوم ترموله، نت چهارم تکیه، نت پنجم تکیه سه! یعنی هر نتی باید زینت همراه باشد و نت صاف و ساده کمتر دیده میشود.
خوب این باعث میشود ادیت قوی تر شود و قطعه به شکل واقعی تر نمود پیدا کند.
من این اعتقاد را ندارم، شما این تکنیک را میزنید ولی صدایی که از سنتور تولید میشود همراه با سر و صدای زیاد و شلوغی بی مورد است. شما اگر یک لباس را تزوئین کنید و یک چیزهای کوچک و با ارزشی به آن اضافه کنید به زیبایی آن کمک کرده اید ولی اگر بیش از حد تزئینات را اضافه کنید، با بیش از حد شلوغ میشود و از آن ور پشت بام می افتیم یعنی معنی زینت از بین میرود و زینت ها در آن گم میشود!
البته بستگی به سلیقه هم دارد ولی وقتی من مثلا در هر میزان چهار تکنیک زینتی به کار ببرم در کل قطعه مثلا ۴۰۰ تکنیک زینتی به کار بردم که زیادی به نظر میرسد و با سنتور هم مانند تار نیست و به خاطر ماندگاری زیاد صدا، شلوغی بی مورد پیش می آید. ضمن اینکه درس دادن آنها به هنرجو هم بسیار ظاقت فرساست و هنرجو گیرایی لازم را نخواهد داشت، قطعه را دارد میزند ولی اشتباهات زیادی دارد که تذکر آنها بسیار وقت گیر و مشکل است. در واقع بالاخره او قطعه را پیش استادش پاس میکند ولی باز به سبک خود میزند.
این ریزه کاری ها در تنظیم تا ۳۰ یا ۴۰ درصد مطلوب است ولی بیش از آن فقط کار را سخت میکند و کاربردی نیست. هنرجویان وقتی سی قطعه چهارمضراب را هم که میزنند با اینکه چهارمضراب فرمی است که مضرابهای آن مشخص است و زینت به آن صورت معنا ندارد، آنها ۴۰ درصد از قطعه را خورده و شده میزنند و دقیق نمی زنند!
به نظرم اجرای قطعات کلاسیک موسیقی ایرانی بر روی سنتور نیاز به تکنیک شسته رفته ودر عین حال سهل و ممتنع دارد و من هم با آرایش مضرابها به صورت افراطی مخالفم.
“زیبایی در عین سادگیست.”
سنتور یعنی استاد اردوان کامکار. همین و بس.
شاید فکر کنید مطلق گفتم ولی اینطور نیست
سلام دوست من انانیمس
با دیدن نظرت جمله ای از نیکوس کازانتزاکیس به ذهنم آمد: روزی که به جایی برسی و بگویی اینجا ریباترین جای دنیاست روز آغاز بدبختی توست. من نیز به استاد اردوان ارداتمندم شاید بیشتر از شما، از یاد نبریم روزی که پایور آمد همه گفتند بهترین است، روزی که مشکاتیان آمد گفتند سنتور تمام شد و اکنون نوبت به اردوان رسید که میگویند اردوان و بس، دوستان ره زیبایی پایانی ندارد.
سامان عزیز امید وارم سالیان سال بتوانید در خدمت هنر و موسیقی باشید…با تشکر از زحمات شما.