شبح اپرا نام یک رمان فرانسوی است که توسط گستون لروکس نوشته شد و اولین بار در سال ۱۹۰۹ بصورت داستان دنباله دار در یکی از روزنامه های فرانسه چاپ می شد. در ابتدا فروش بسیار کمی داشت و حتی بارها از رده چاپ مجدد خارج شد اما امروز جزو ادبیات کلاسیک فرانسه به حساب می آید و از آن اقتباس های زیادی به عمل آمده است. رمان در سال ۱۹۱۱ به انگلیسی ترجمه شد و با اقتباس های زیادی بروی پرده سینما و تئاتر رفت که مشهورترین نمایش آن ، یکی در سال ۱۹۲۵ ساخته شد و دیگری نسخه موزیکال سال ۱۹۸۶ است که توسط اندرو لوید وبر بروی پرده رفت.
تئاتر شبح اپرا طولانی ترین نمایش از نظر تعداد بار اجرا، در تئاتر برادوی و پرمنفعت ترین نمایش اجرا شده است، بطوری که در این دوره ۲۰ ساله فروش گیشه آن حتی از فیلم تایتانیک نیز جلو زده است.
شبح اپرا یک رمان گوتیک است که عشق، ترس،معما و تراژدی را با هم درآمیخته و طبق گفته نویسنده بر اساس یک داستان واقعی است.
داستان اصلی لروکس در قرن ۱۹ پاریس و در اپرای گارنیر اتفاق می افتاد.
در طول ساخت اپرا، لازم می شود که آب زیرزمینی را از حفره ای در شالوده ساختمان، به ساختمان بیاورند و یک جوی زیرزمینی بسازند.
در این میان کارکنان ادعا می کنند که خانه اپرا، توسط یک روح مرموز شبح زده شده که وقتی ناراحت می شود، با ایجاد خرابی و هرج و مرج انتقام می گیرد. مدیر صحنه اپرا داستانهای متفاوتی را از شبح اپرا برای دختران بالرین گروه نقل می کند و بعد از مدتی به مرگی مرموز می میرد و بالرین ها عامل مرگ او را شبح اپرا می دانند.
اما شبح اپرا یک نابغه موسیقی به نام اریک است که صورتش به طرز وحشتناکی تغییر شکل یافته و از مدیر آنجا درخواست حقوق ماهانه به مبلغ ۲۰.۰۰۰ دلار کرده و میخواد که جعبه شماره ۵ در هر نمایش برای او خالی بماند و مدام او را برای انجام درخواستش تهدید می کند.
در این میان او یکی از شاگردان بالرین به نام کریستین دائه را تحت حمایت خود می گیرد و خود را فرشته موسیقی معرفی می کند که پدر کریستین برای حمایتش فرستاده. سپس از طریق دیوار اتاق آرایشش، با او تمرین آواز می کند و کریستین تحت آموزش او بسرعت پیشرفت می کند و به شکل مرموزی طی یک اتفاق در صحنه اپرا موفقیت بزرگی در اجرا کسب می کند و در این میان یکی از همبازی های دوران کودکیش را می بیند و رابطه او و دوست کودکیش حسادت شبح اپرا را برمی انگیزد که به کریستین علاقمند شده و …
در انتها بعد از جدال بسیار، کریستین قبل از مرگ اریک حاضر می شود او را بدون نقاب ببیند و به او محبت می کند، اریک که برای اولین بار در زندگی توسط کسی دوست داشته شده است، دست از کینه برمی دارد و به کریستین و رائول (دوست دوران کودکی کریستین) اجازه می دهد که بروند و سه هفته بعد خودش جان می سپارد.
صدها اقتباس ادبی از این داستان به عمل آمده است که در رده لایت اپرا تا داستان کودکان جای می گیرد. همچنین فیلم ساخته شده از این داستان، محصول سال ۱۹۲۵ صامت است. آوازهای بسیار زیادی توسط خوانندگان مختلف بر اساس این داستان ساخته شده که از میان آن می توان به آواز هوی متالی از گروه آیرون میدن، نایت ویش و آوازی به سبک اپرا که توسط سارا برایتمن اجرا شده است، اشاره کرد.
سلام
از اپرا گفتید…..
یاد واگنر افتادم و نیچه و کتاب و مقاله ی زایش تراژدی….ببینیم اول تئاتر بوده یا موسیقی و کدوم بر دیگری تاثیر داشته؟
به این ÷ست من سر بزنید …در انتها لینکی داده ام که از محالات است کسی طبع هنری داشته باشد و از دیدن آن لذت و کیف نبرد…..
کامنت بگذارید ببینم نظرتون چیه؟
وای این فوق العاده است
مرسی از مطلب خوبتون
این داستان و فیلم خارق العاده اش یک شاهکار هنری است مطلبتون خوب بود
محشره
سلام
وای من عاشق این اپرام
گروه هویمتال Iced Earth هم در آلبوم Horror Show خودشون یه ترک داشتن به اسم The Phantom Opera Ghost که بر پایهی این داستان بود
سلام چه جوری میشه فیلم شبح اپرا را گیر آورد
سلام.من دنبال تئاتر موزیکال شبح اپرا میگردم.andrew lloyd webber میشه لطفا کمکم کنید!!!
من زندگی بعدی اریک, شبح اپرا هستم…. شبح اپرا اینجاست…