دوم اینکه آن نوازنده حتی اگر فرض کنیم نتنویسی اروپایی را بتواند بخواند اما نمیتواند با با یک یا دو تا تمرین با ارکستر سمفونیک روی صحنه بنوازد. این مساله غیرممکن است. برای همین برای آهنگسازی مثل من که مایلم رنگآمیزیهای ایرانی داشته باشم و به گوشههای ایرانی اشاره کنم مجبورم ترومپت دیگری درست کنم. ترومپتی که باید به آن پیستون دیگری اضافه شود تا نوازنده بتواند گوشههای ایرانی را بنوازد ضمن اینکه پارت ترومپت را هم دقیقاً نتنویسی کنم.
اگر پارتیتور «آوای کهن» را نگاه کنید میبینید که تمام پارت ترومپت و پارت ارکستر دقیقاً نت به نت نوشتهشده است. نوازنده موسیقی کلاسیک غرب نمیتواند بداههسرایی کند و باید تمام قسمت سولوی ترومپت نت به نت نوشته شود که نوازنده بتواند آن را تمرین کند.
نکته بیان نشدهای در گفتگو مانده یا پیشنهادی که لازم است بفرمایید؟
پیشنهادی که برای موسیقیدانان و آهنگسازان جوان دارم پیشنهاد آزمایش، «اکسپریمنت»، است؛ که به مغناطیسی میماند که موسیقیدانهای جوان به آن جذب میشوند. چراکه مساله آزمایش یا اکسپریمنت بسیار جذاب است. یکی از مسایلی که بسیاری از مدرنیستها به آن زیاد توجه میکردند و هنوز هم توجه میکنند مساله اکسپریمنت یا آزمایش است. حتی به این نوع موسیقی «اکسپریمنتال» میگویند.
بعلاوه صحبتی که دارم این است که آزمایش لازم نیست فقط در محدوده یک زبان و یک استیل خاص صورت بگیرد. شما میتوانید در محدودههای مختلف آزمایش کنید. میتوانید بروید در محدوده سیستم مقامدستگاه آزمایش کنید. من حرکت آزمایش را، یعنی حرکت اکسپریمنت ر،ا از چهارچوب موسیقی اروپا بیرون آورده و روی آوردهام به چهارچوب موسیقی ایران و سعی میکنم این آزمایش را در چهارچوب موسیقی ایران و سیستم مقامدستگاه ادامه بدهم. اگر به دنبال آزمایش بروید و آزمایشهای مختلفی انجام دهید متوجه میشوید که میتوانید به دستاوردهای زیادی برسید.
یعنی همچنان خود را یک اکسپرمنتالیست میدانید یعنی هنوز آزمایش کار شماست؟
بله، من هنوز آزمایش میکنم. به عنوان مثال دارم روی موسیقی سیزدهم میلادی ایران کار میکنم.
یعنی آزمایشهای خود را روی موسیقی عبدالقادر مراغی و صفیالدین ارموی متمرکز کردهاید؟
عبدالقادر موسیقی قرن پانزدهم میلادی است. موسیقی قرن سیزدهم میلادی میشود موسیقی صفیالدین ارموی. هفته پیش اثرم،«کوارتت زهی شماره چهار»، را در ایالت ورمونت اجرای اول کردند و این قطعه در زمان اجرا ضبط شد. اسم این اثر «ارموی» است. تمام کوارتت روی مقامهای صفیالدین ارموی بنیانگزاری شده و مایکروتنال یعنی تماماً ربع پرده است. من با موسیقیدانها کارکردم و به آنها تمام ربع پردهها را نشان دادم. برایشان دقیق فواصل را نت نویسی کردم؛ آنها را روی ساز ارغنون اجرا و و ضبط کرده و برایشان فرستادم و آنها با تمرینهای متفاوت توانستند تمام این ربع پردهها را بسیار راحت بنوازند. البته زیاد تمرین کردند اما کنسرت آن قدر موفق بود که در نیویورکتایمز نیز حتی نقدی برای این کوارتت نوشته شد.
یکی از کارهایی که اکنون در حال انجام آن هستم آزمایش روی کارهای صفیالدین ارموی، عبدالقادر مراغی و کمی عقبتر دوره فارابی است؛ خصوصا تحقیقاتی که فارابی روی فواصل کرده و در کتاب موسیقی کبیر آنها را توضیح داده است.
۱ نظر