هر کس که بالاتر نشست استخوانش سختتر خواهد شکست
آیا همیشه باید از ستایش شدن خوشحال باشیم؟ تعریف شنیدن همیشه خوب است؟ سوال عجیبی است. چون همه فکر میکنیم جوابش از قبل معلوم است؛ یک بلهی محکم و بدون تردید. اگر این طور فکر کنیم قطعا اشتباه کردهایم. بگذارید یک واقعه از تاریخ موسیقی را مرور کنیم تا معلوم شود موضوع به این سادگیها هم نیست. «روبرت شومان» آهنگسازی که در ضمن منتقدی چیرهدست نیز بود، یک ماه پس از اولین دیدار «یوهانس برامس» جوان را با عنوان مسیحِ موسیقی که «رسالتش بیانِ متعالیِ عصر خود است»، ستود. آهنگسازِ جوان خردمندانه به شومان نوشت: «تمجید آشکار شما از من، شاید چنان انتظار شنوندگان را بالا میبرد که نمیدانم چگونه میتوانم آن را برآورده کنم.» (۱)
چرا برامس آن واکنش اصیل را به ستایش شومان نشان داد؟ او درست فهمیده بود. هیچ چیز در جهان ما بدون تاوان نیست و ستوده شدن نیز. ستایش بزرگ میکند امّا به همان اندازه باری هم بر دوش میگذارد. سکوت از سر رضا در برابر آن حتی بار را سنگینتر میکند. فرد تحسینشده در اثر تمجید، دیگر در همان جای سابق نیست و انتظار از او هم به همان اندازه رشد میکند. وای به وقتی که با ستایش همدلی و همراهی هم کرده باشد.
شاید بیاندیشیم بزرگنمایی یا همان ستایش نادرست ناپسند است و باید نگران آن بود. این توضیح واضحات است و از خورشید روشنتر. اگر برامس که در قرن نوزدهم ستودنش برحقترینِ برحقترینها بود (و شاید هنوز هم) به درستی چنین میکند، پس حساب تمجیدهایی که خودمان میدانیم نابهجا است، ناگفته روشن است.
هنگامی که یک جوان ولو نابغه، در آغاز زندگی حرفهایش، به تمجید آهنگساز و منتقدی تا این حد مشهور و توانا چنین واکنش دوراندیشانهای ابراز میکند پس چرا ما تقریبا بدون استثنا برعکسش میاندیشیم؟ چرا چنین همگانی و همهجانبه طالب ستایش (حتی دروغین) شدهایم؟ چرا از نهاد نقد بیشترین درخواست، درخواستِ پیدا و پنهان ستایش است نه حقیقت؟ آیا حتی از این خطر سادهفهم باخبر نیستیم؟ (فعلا از خودفریبی احتمالی و خطر کرخت شدن به وسیلهی تمجید مداوم بگذریم.)
استبدادزدگی که تا مغز استخوان فرهنگ نفوذ کرده اولین دلیل است. ذهن مستبد تنها ستایش و تایید را میپذیرد ولاغیر. به همین دلیل کسی از کسی نمیپرسد چرا از موسیقی من تعریف میکنی؟ و به همین منوال کسی هم به کسی نمیگوید این ستایش درست نیست (منظور البته شکستهنفسی نیست). و باز چرا؟ چون در حال و هوای استبدادپرور، بیارزشترین چیزها حقیقت و مسئولیت است.
پی نوشت
۱- درک و دریافت موسیقی، راجر کیمی ین، حسین یاسینی، تهران: نشر چشمه. ص ۵۳۰.
نویز
۱ نظر