نگاهی گذرا به روند هنریاجتماعی پرویز مشکاتیان
در بحبوحۀ جریان سنتگرایی در موسیقی ایرانی، پرویز مشکاتیان از نیشابور به تهران آمد. در مهمترین پایگاه ترویج بازگشت به سنتهای موسیقی به آموختن سنتور و ردیف موسیقی ایرانی پرداخت ولی از پایگاهی که برای اولینبار اصطلاح «موسیقی سنتی» را در ایران باب کرد، هنرمند خلاقی به ظهور رسید که سالها هنر بدیع و ایدههای ناب او، تحسین اهل هنر و اقشار مختلف اجتماع ایران را برانگیخت. اینکه چرا مشکاتیان با وجود تحصیل در مراکز یادشده، وارد مسیر مغلوط کهنهپرستی و سنتطلبی نشد و امروز (جدا از مبحث تئوری موسیقی ایرانی) میتوان او را ادامهدهندۀ روش علینقی وزیری دانست، موضوع این نوشتار است.
پرویز مشکاتیان برخلاف بسیاری از هنرجویان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و دانشگاه هنرهای زیبا (که در بخش موسیقی ایرانی، رویکردی همانند مرکز حفظ و اشاعه موسیقی داشت)، تنها تحتتأثیر جو سنتپرست و غربستیز آن روزگار قرار نگرفت و با فرهنگ بهارثبرده از محیط خانوادگی و ارتباط با فرهیختگان، حرکتی دیگرگونه را در پیش گرفت.
حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، داوود گنجه ای، محمود فرنام، عطا جنگوک و محمدعلی حدادیان در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی
مشکاتیان یک سال پیش از انقلاب با همکاری حسین علیزاده که او هم، همانند خودش گرایشهای نو داشت ولی در همان مراکز هنرآموخته بود، گروه «عارف» را تشکیل دادند؛ گروهی که به نام تصنیفساز دورۀ مشروطه و در کنار گروه «شیدا» به سرپرستی محمدرضا لطفی به نام تصنیفساز دورۀ قاجار شکل گرفته بود. از نام این دو گروه چنین برمیآمد که آنها سعی داشتند به موازات تفکر مرکز حفظ و اشاعه حرکت کرده و به بازنوازی آثار گذشتگان بپردازند اما گذر زمان مسیر را بهسوی دیگری سوق داد.
با وقوع حادثۀ ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ مشکاتیان همراه با جمعی از موسیقیدانان عضو گروه خود و همینطور گروه شیدا، همراه با خروش مردم شدند و مؤسسۀ چاووش را بنیان نهادند. دیگر در مؤسسۀ چاووش صحبت از موسیقی قاجار یا پیشتر از آن نبود، دغدغۀ آنها نیازهای اقشار فرهیختۀ اجتماع بود و صحبت از آرمانهایی که همراهی و همدلی اجتماع بزرگتری از مردم را میطلبید.
بحث بر سرِ با نمد سنتور زدن یا بدون نمد اجرا کردن یا به شیوۀ قجر مضراب بهدست گرفتن دیگر معنا نداشت، تنها و تنها پیشرو بودن و پیشروی بهسوی آرمانها، موسیقی مشکاتیان و همراهانش را شکل میداد. اینجا مشکاتیان و همراهان او بودند که باید حرکت مردمی را بهسمت فرهنگیتر شدن و انسانیتر شدن سوق میدادند و این خط مشی در تمامی آثارشان نمود یافت.
پرویز مشکاتیان در اوایل دهه شصت
پس از انقلاب ایران فعالیتهای مشکاتیان گستردگی بیشتری یافت؛ تولید آثار موسیقی او بهحدی رسید که کمکم داشت تنه به آثار بیشمار دیگر سنتورنواز و آهنگساز بزرگ ایران، فرامرز پایور میزد. آثار مشکاتیان از تکنوازی تا آثار تنظیمشدۀ او برای ارکستر بزرگ توسط دوستانش (که اتفاقاً هر دو در آن مقطع همسایههای دیواربهدیوار خانهاش بودند) یکی پس از دیگری وارد بازار موسیقی میشد و تحسین اهالی هنر و فرهیختگان را برمیانگیخت.
۱ نظر