چطور شد که تصمیم به نگارش مقالات “اصول نوازندگی ویولن” گرفتید؟
در ابتدا تصمیم من برای نوشتن این سلسله مقالات ناشی از دو امر بود: اول، یکسری نیازها و کاستی هایی که در زمینه تدریس ویولون احساس می کردم و دوم، عقایدی که بطور کلی خودم در ارتباط با آموزش داشتم. من احساس می کردم که ما در زمینه نوازندگی ویولن نیازمند به تبیین و بیان یکسری استانداردهای صحیح هستیم و اطلاع و استفاده از استانداردها را نیاز همگان می دانستم.
بنابراین در این زمینه شروع به تحقیق کردم و این کار شامل تحقیق در فیلم های آموزشی، مقالات اینترنتی و کتب آموزشی ویولن و پرس وجو از دوستان در ارتباط با یافتن مطالبی در ارتباط با استانداردهای نوازندگی ویولن بود. اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که یافته هایم از لحاظ ساختار بیانی، دقت، محتوا و حجم مطالب، برآورده کننده نیازهایی که در این رابطه احساس می کردم، نیست و من را راضی نمی کند.
پس تصمیم گرفتم با اتکا بر دانسته ها و معلوماتی و آموخته هایی که در طی سالیان نوازندگی به دست آورده بودم و جمع بندی مشکلاتی در نوازندگی که غالبا در هنرجویان به وجود می آید و من در محیط کلاس ها شاهد آنها بوده ام و این اشکالات حالتی تکرار شونده در افراد گوناگون دارد و همینطور استانداردهایی که فکر می کنم درست است و در نوازندگان بزرگ ویولن شاهد آن هستیم و بایستی رعایت گردد، این مقالات را بنویسم.
البته کار بسیار سختی بود؛ به این خاطر که همانطور که گفتم، من نمونه خاصی را در تحقیقاتم پیدا نکردم که به شکل مورد علاقه ام موضوع را بررسی کرده باشد و خصوصیت مهمی که مقالات این مجموعه برای من دارد این است که مطالب آن برگرفته از هیچیک از مقالات و کتب یا رفرنس های آموزشی ایرانی یا غربی نیست و من برای نگارش این مقالات از هیچ مرجع مکتوبی در این رابطه استفاده نکردم.
هرچند استفاده از مراجع و رفرنس های مختلف در کارهای پژوهشی و علمی روشی مرسوم و صحیح است و ذکر منابع نیز عملی جا افتاده در دانشگاه است و من به هیچ عنوان این کار را اشتباه نمی دانم. اما همانطور که گفتم به هر حال این مقالات بر اساس تکیه بر دانسته های شخصی ام تهیه شده است.
مسئله دیگری هم که وجود داشت، این بود که هر مطلبی را که من کد بندی و شماره گذاری می کردم و می نوشتم، باید طوری روی آن کار می کردم که بعد از اینکه از موضوع گذشتم، دیگر در آن رابطه موردی وجود نداشته باشد که بعدا بخواهم آن را بیان کنم و هرعنوان و مطالب مربوط به آن عنوان بایستی به شکلی کامل بیان گردد. چون این مطالب به گونه ای بیان می شود که دارای نظم و ترتیب خاصی است و همه شماره گذاری دقیق دارد و بنابراین نمی شود وقتی از یک مطلب گذشتیم، دوباره برگردیم و یک چیزی را به آن اضافه کنیم.
بنابراین یک نظم خاصی وجود داشت که این، زحمت مضاعفی را برای من بوجود می آورد و هنوز هم بوجود می آورد، چون هنوز من این مقالات را ادامه میدهم و مطلب ادامه دارد.
آیا اصول خاصی به صورت همگانی برای تدریس ویولون وجود دارد؟
به طبع اساتید در کلاس، اصولی را که صحیح می دانند به هنرجویان تدرس می کنند و یا بعضی اصول و قواعد مربوط به نوازندگی در بین نوازندگان وجود داشته که به یکدیگر منتقل می کنند. اما این مطالب و شیوه انتقال آنها به شکل تدوین شده و قابل استناد مکتوب که در دسترس همگان باشد، نیستند.
از طرفی هر چند بطور مثال، شاهد ارائه مطالب آموزشی به عنوان پایان نامه در دوره فوق لیسانس نوازندگی ویولن در دانشگاه هستیم و این اقدامی بسیار مفید است، اما پایان نامه ها نیز غالبا پس از ارائه در کتابخانه دانشگاه نگهداری می شوند و عده قلیلی بعدها به آن مراجعه می کنند و این نوشته ها قابل دسترس برای عده ی محدودی است.
همین مسائل بود که من را به این نتیجه رساند که به عنوان یک فرد از جامعه نوازندگان اگر دانش و توانی در زمینه انتقال مطالب و دانسته هایم دارم، باید آنها را از طریقی فراگیر و آسان در دسترس دیگران بگذارم و اینترنت در این رابطه به عنوان بهترین ابزار می توانست به من کمک کند.
آیا منتشر کردن این مطالب در محیط مجازی تفاوتی با انتشار کتاب دارد؟
این مطالب در محیط وب عنوان می شود و نویسنده در محیط اینترنت می تواند ارتباط خیلی مستمر و مستقل و به روز با مخاطبانش داشته باشد و این باعث می شود که من همواره با خوانندگان سایت و همچنین با نوازندگان ارتباط داشته باشم و اگر فردی ایرادی به مواردی که عنوان کرده ام، ببیند می تواند از طریق ایمیل و یا بخش نظرات سایت آنرا به گوش من برساند و موضوع قابل بحث و بررسی است و بطور قطع قبل از آنکه این سلسله مطالب به پایان برسد، موارد احتمالی اشتباه تصحیح خواهد شد. به هر حال هدف من ارائه مجموعه ای در بهترین شکل است و تعصبی هم درباره تصحیح موارد احتمالی اشتباه ندارم.
البته خوشبختانه تا امروز که مطالب در طی ده شماره مقاله ارائه شده، اشکالی گرفته نشده است و تا به حال دوستان موردی را گوش زد نکرده اند که لازم به تغییر مطلب باشد و من از این موضوع خوشحالم.
با سلام
حتما از وضع کنسرتای ارکستر سمفونیک خبر دارید توی اروپا
نه از جنبه ی سیاسی بلکه حداقل یه بررسی به مشکلات این ها بکنید
شما نویسندگان و مدیران سایت که همگی از فعالان موسیقی هستید که بهتر از ما از بدبختی های این بچه ها خبر دارید
بگین چی شد که به این روز افتادن که هیچکس نمیاد رهبری ارکستر رو بگیره
بگین سمفونی های سفارشی این بلا رو به سر ارکستر آورد
انتظار داریم ازتون یه مطلب درباره ارکستر سمفونیک در قالب نقدی مصاحبه یا چیزی بنویسید تو رو خدا
tanks
اگر از فایلهای midiاستفاده کنید بهتر است.(برای اجرای نتها)
خسته نباشید
ba arze salam khedmate shoma va tashakkor az maghaalehaye khoobe shoma ke be man dar yadgirye violon besyar komack kard.
man mykhastam baraye yadgirye bishtare violon khedmate shoma biayam.
agar mishavad sharayete morede niaz ra baraye man e-mail konid.
ba tashackor faravon.
thank you,goodbye.
از طریق ایمیل تماس بگیرین تا راهنمایی کنم.با تشکر
با سلامو خسته نباشید
اگر امکانش هست لطفاً راجع به نحوه وارد آوردن فشار انگشتان دست چپ بر روی گریف بطوریکه از ناحیه مچ نباشد و از نوک انگشت باشد توضیح دهید (دقیقاً چطور میشه این کارو کرد.)
ممنون
لطفا سوالتون رو در انتهای همان مقاله ای که خوانده اید مطرح کنید تا در همان جا پاسخ بدهم چون این پاسخ ممکن هست که جواب دیگر دوستانی که در اینده همان مطلب را می خوانند باشد و دیگر نیازی به تکرار نخواهد بود
با سلام خدمت شما استاد گرامی مطالب مربوط به سن یاد گیری را خواندم بسیار با ارزش بوذ به این لحاظ که من عاشق ساز ویولنم ولی سنم ۵۰ سال است و با هر که مشورت کردم کفتند از سن شما کذشته است خواهشمندم راهنمایم کنید
سلام وخسته نباشید
قبلایک ویولن بامارک تی اف داشتم اصول اولیه ویولن نوازی رایادگرفتم ولی شکست ودیگه بدرد نمیخوردازشماخواهش میکنم من راراهنمایی کنید که برای یادگیری بهتر چه ویولنی رابخرم که صدای خوبی داشته باشد؟
باتشکر
این موضوع بستگی دارد به عواملی چون توانایی شما در نگهداری و محافظت از یک ساز, بودجه ای که صرف این منظور می کنید,سطح نوازندگی شما و میزان درک و شناخت شما از ساز ویولن.بنابراین در هرراهنمایی این موارد را باید در نظر داشت
اقای نوربخش میشه شما بگید که چرا بعضی از هنرجوها یکی دو کتاب میزنن خودشون میرن کلاس میزنن.فکرمیکنن که دیگه خیلی یاد گرفتند.جالبه که دیگه استاد خودشون رو هم قبول ندارند.جالب تر اینه که اصلا سواد موسیقی ندارند. درس میدن.و چه ادم هایی نمیدونن میرن پیش همچین اشخاص.و از ساز زده میشن.به نظر شما یک استاد خوب رو چطوری باید شناخت.