جیمز اینسِ (James Ehnes)، ویولونیستِ متولد کانادا اکنون در سن ۲۳ سالگی به یک نوازنده حرفه ای با تجربه تبدیل شده است. فعالیت هایی مانند اولین تکنوازی به عنوان نابغه جوان، شرکت در مسابقه ها، تحصیل در مدرسه موسیقی جولیارد، تحسین منتقدان و ارائه یک سی دی که او را به عنوان جوان ترین نوازنده آثار کلاسیکِ نامزد دریافت جایزه جونو (Juno Awards) متمایز کرد، این نوازنده را به بهترین موقعیت در زمینه کاریش رسانده است.
اینس در ۲۹ و ۳۰ سپتامبر به ارکستر لندن (Orchestra London) پیوست تا اسکوتیش فانتزی، اپوس ۴۶ (Scottish Fantasy Op.46) اثر ماکس بروخ (Max Bruch) را اجرا کند و مجله صحنه نیز از توقف کوتاه اینس در خانه اش در نیویورک (۲۰۰۷) استفاده کرد تا با او تلفنی مصاحبه کند:
یکی از کارهای مورد علاقه ات که از نظر مردم از دنیای موسیقی کلاسیک بسیار دور است، چیست؟
خوب، شاید اگر مردم بدانند که من چقدر مسابقات هاکی را تماشا می کنم شگفت زده شوند (می خندد) و اینکه چقدر در جریان بازی های حذفی جام استنلی تمرین های فوق العاده ای داشتم! تنها تلوزیون را روشن و صدایش را قطع می کنم و ساعت ها جلوی آن تمرین می کنم. زمان زیادی را به تماشای برنامه های ورزشی تلوزیون می گذرانم و تا جایی که بتوانم خودم هم ورزش می کنم.
هیچگاه تصمیم گرفتی موسیقی را رها کنی؟
نه به طور جدی. یکبار تقریبا در پایان یک دوره مسابقات تصمیم گرفتم که موسیقی را رها کنم. در واقع به خاطر می آورم که این تصمیم را بر روی صحنه گرفتم. در یکی از این مسابقه ها شرکت کرده بودم و به این نتیجه رسیدم که واقعا از مسابقه دادن متنفرم. این فکر باعث شد که یک پله بالاتر بروم، مثل اینکه بفهمم چه کاری انجام می دهم و برای چه. البته اینطور فکر نمی کردم که «نمی خواهم ویولون بنوازم». حتی این هم نبود که «نمی خواهم در این مسابقه ها شرکت کنم». بلکه در آن لحظه فهمیدم که فلسفه مسابقه و رقابت در موسیقی برایم جالب نیست.
در عین حال بسیار خوش شانس بودم که در جریان رقابت ها با آدم های تأثیر گذار بسیاری آشنا شدم که به من کمک کردند که از این جریان خارج شوم. مسابقه و رقابت واقعا بعضی ها را خسته می کند.
چه اهمیتی دارد اگر موسیقی کلاسیک از بین برود؟
این پرسش بی اعتبار است. زیرا این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد. فکر می کنم این مسئله ذهن افراد معدودی را به خود مشغول کرده بود و هنوز هم اینگونه است و این فکر به موسیقی کلاسیک ضربه می زند اما در زندگی من این اتفاق رخ نمی دهد و امیدوارم بتوانم هرچه در توان دارم برای حفظ موسیقی کلاسیک و انتقال آن به نسل بعد از خودم به انجام برسانم.
مدیر شما، والتر هامبورگر (Walter Homburger)، امور گلدن گولد (Glenn Gould) را در زمان حیاتش هماهنگ می کرد. بهترین نصیحت او به شما چه بوده است؟
شکیبایی. او به من آموخت که گاهی باید صبر کنم و منظر بمانم و ببینم که اوضاع چگونه پیش میرود. او هم چنین به من آموخت که هر چیزی را که خودت به دست نیاوری، هیچ گاه از آنِ تو نخواهد بود. هر چیزی را که بدون تلاش و بدون داشتن استحقاق داشتنش به تو داده شود، آنقدر برایت بی اهمیت می شود که انگار اصلا آن را نداری.
همچنین عکس این نکته را نیز از او آموخته ام که گاهی، در زندگی و در کار، باید سریع دست به کار شوی و در لحظه عمل کنی. او به عنوان یک مدیر بازرگانی اینگونه عمل می کند و شخص فوق العاده ایست.
کمی درباره قطعه بروخ که با ارکستر لندن اجرا می کنید برایمان توضیح بده.
زیبایی این قطعه و جملاتش که اوج می گیرند باور نکردنی است و هم چنین هنرنمایی های زبردستانه و … پس این قطعه ارزش پولی را که برای تماشایش می پردازید دارد!
نمی توانم تصور کنم که این قطعه کسی را ناامید کند زیرا صرفنظر از اینکه در یک کنسرتو ویولون به دنبال چه چیزی هستید، آن را در “اسکوتیش فانتزی” خواهید یافت.
سلام، ممنون از مطالبتون
ایشون متولد ۱۹۷۶ هستند والان بیست و سه ساله نیستند
متشکرم
دوست عزیز تاریخ این مصاحبه در متن وجود دارد