نگاهی کوتاه به کتاب «هارمونی» نوشتهی دوبفسکی و دیگران
کتاب «هارمونی» نوشتهی چهار تن از استادان کنسرواتوار مسکو است. نام و تاریخ مختصری از فعالیت نویسندگان این کتاب در پیشگفتار آمده. هر چهار مولف دارای کرسی استادی بوده و از آنها با عنوان تئوریسین یاد میشود. کتاب در فاصلهی سالهای ۱۹۳۷ (چاپ اول) تا ۱۹۸۴ نه بار تجدید چاپ شده، اما از چاپ چهارم (۱۹۵۵) به بعد تغییری نکرده و این کتاب به احتمال زیاد برای مدتی طولانی کتاب درسی رسمی در کنسرواتوار مسکو بوده است.
مترجم (مسعود ابراهیمی) هم مانند نویسندگان با فاصلهی حدود ۷۰-۸۰ سال از ایشان، مربی هارمونی و فرم در هنرستانها و برخی از موسسات آموزش عالی موسیقی در ایران است.
در سابقهی او که ناشر در ابتدای کتاب یادداشت کرده، به تحصیل ۶ ساله در اکراین اشاره شده و با توجه بهاین سابقه بعید نیست که خود مترجم نیز از مطالب این کتاب درس گرفته باشد.
کتاب ترجمهی نسبتا خوبی دارد و از لحاظ ساختار زبان فارسی جزء ترجمههای روان سالهای گذشته به حساب میآید. این مسئله را تا حدود زیادی باید به شناخت مترجم از موضوع ترجمه نسبت داد.
در متن ۶۵۰ صفحهای کتاب کمتر جایی غلطها و مشکلات مرسوم متنهای ترجمه شده، دیده میشود. تعداد اشتباههات املایی و تایپی هم بسیار کم است و میتوان آنها را نادیده گرفت.
روش ارائه شده در این متن که «فونکسیونل» نام گرفته، بر پایهی نقش (فونکسیون) هریک از صداها در مُد و آکوردهای ساخته شده بر اساس آنها بنا شده است. در متن اشارهی نویسندگان به این موضوع که «در حال حاضر این نقطه نظر دربارهیهارمونی معمول میباشد» دیده میشود.
نویسندگان با علامتگذاری هر صدا و آکورد بر اساس نقشاش در مد، روش سادهای برای فرموله کردن وصلهای هارمونیک و آموزش آن به هنرجویان بهوجود آوردهاند.
به کمک همین علامتها (T,S,D)، در ابتدا هنرجو وصل سادهی آکوردها را میآموزد و بدون آن که آگاهانه برخی از قوانین مربوط به وصلها را به کار بندد، در عمل مجبور به رعایت آنها میشود.
مثال ۵۳ در صفحهی ۵۸ نمونهی خوبی برای بررسی این مسئله است. در این جا وصلهای TD و TS مورد بررسی قرار گرفته؛ اگر هنرجویی براساس دستورات داده شده در این بخش این وصلها را انجام دهد، بدون این که نیاز به حفظ تعداد زیادی دستور منع داشته باشد از خطاها اجتناب خواهد کرد.
به بیان دیگر استفاده از این روش به خصوص در مراحل اولیهی آموزش هنرجو را جبراً از اشتباههای مرسوم مانند عدم تناسب وضعیت آکوردها، موازی شدن و… دور نگه میدارد.
این مطلب میتواند مانند شمشیر دو دم عمل کند. به این صورت که هنرجو به دلیل سادگی (اولیه) به خاطر سپردن این وصلها تنها آنها را حفظ کرده و دیگر نتواند آگاهانه برای آهنگسازی از آن استفاده کند و تبدیل بهیک ماشین تقلیدی شود یا این که با پیچیده تر شدن ترکیبهای هارمونیک توان در حافظه نگه داشتن انواع وصلها را از دست بدهد و دچار اشتباههایهارمونیک فراوان شود.
در حال حاضر تنها شخصی که در ایران میتونه این کتاب خوب درس آقای تنگیز می باشد من با کسهای دیگر هم این کتاب کار کردم علمش ندارن درس بدن
آقای تنگیز در این زمینه تسلط خوبی دارند. همچنین یاد کنم از آقای مسعود ابراهیمی که خود این کتاب را به فارسی برگردانده و نیز به خوبی آن را تدریس می کند.
اقای شیرکوهی هم خوب این کتاب رو تدریس میکنن بنابر تجربه عرض میکنم..
دوستان بنا به تجربه میگم که این کتاب نیست که به شاگرد هارمونی یاد میده حتما همه تون تا الان به این نتیجه رسیرید که همه ی کتاب های هارمونی آخرشون به یک چیز میرسند پس در نتیجه نه کتاب,نه سیستم آموزش هارمونی و نه حتی خود معلم هارمونی در یادگیری این فن کمک زیادی نمیکنند.تنها چیزی که میتونه یک شاگرد رو تا سطوح بالا پیش ببره فقط و فقط تمرینه.
من یکى از همکلاس هاى آقاى ابراهیمى در اوکراین بودم..ایشون هنرمند بزرگى هستن