در مقایسه با گفتار، لازم به یاد آورى است که به هنگام گفتار هر جمله یا هر واژه یا هر هجائى داراى حدودى از ارتفاع صورت (زیر یا بمى) است. در واقع هیچ یک از بخشهاى یک بافت گفتار طبیعى انسان، بدون استفاده از آهنگ کلام نمىتواند باشد.آهنگ گفتار شامل زیر و بمى صورت بنیادین است که از تارهاى صوتى حنجره (تار آواها) ایجاد مىشود و این خود نوعى موسیقى محسوب مىشود. (۴)
در جریان گفتار یا خواندن یک قطعه نثر یا شعر، بر اثر همخوانى و همسرائى زن و مرد ملاحظه مىشود که بسامد صوت بنیادین صداى زن، دو برابر صداى مرد است. این صوت بنیادى که بر اثر ارتعاش تار آواها تولید مىشود، در هنگام تولید صوتها و صامتها و صامتهاى واگدار گفتار بگوش میرسد.
این فاصله یا بعد را که فاصله اکتاو خواندیم، در موسیقى قدیم «ذوالکل» مىنامیدند و در کتابهاى ابو اسحاق کندى و فارابى و ابن سینا و دیگران نیز به همین نام آمده است. این فاصله طبیعىترین و مطبوعترین فاصلهها مىباشد. بقیه صوتها بین این دو صدا یعنى صداى اوّل و آخر فاصله اکتاو (هنگام) در موسیقى به صورت تدریجى و متصل به هم، بکار نمیروند و تمام صوتهاى موجود در محدوده اکتاو (هنگام) کاربرد موسیقایى ندارد، بلکه فقط معدودى صوتهاى معین به صورت غیر پیوسته قرار دادى، پله به پله در موسیقى مطرح مىباشد. فاصله اکتاو برحسب واحد موسیقایى سنت به ۱۲۰۰ (سنت) تقسیم مىشود، برحسب پلههاى بین فاصله اکتاو است که بقیه فاصلهها تقسیمبندى شده و در اجراى موسیقى مورد استفاده قرار مىگیرد.
ابو نصر فارابى در کتاب موسیقى کبیر، کاملترین فاصلهها را از نظر همخوانى و خوش آهنگى، فاصله ذو الکل (اکتاو) میداند و بعد از آن به ترتیب فاصله پنجم (ذو الخمس) و فاصله چهارم (ذو الاربع) را مطبوع و خوش آهنگ دانسته است.
قدما براى ثبت نتها یا نغمههاى حاصله از پردههاى ساز، برحسب تقسیم بندى طول تار (وتر) از حروف الفباء استفاده مىکردند. این شیوه در دوران باستان توسط هندوان و یونانیان بکار مىرفته است. آنها نغمهها و فاصلههاى دانگ (ذو الاربع) را با حروف الفبا نشان مىدادند. اصول گام موسیقى در بین اقوام آریائى بیشتر بر ذو الاربع یا دانگ (چهار صوت با فواصل معین) قرار داشته است.
دانگ در موسیقى ایران نیز داراى اهمیّت بوده است، در نظام موسیقى هفت دستگاه قرن اخیر ایران نیز دانگ از اهمیّت ویژهاى برخوردار است. در بین اصلاحات موسیقى غرب، گام نقش مهمى ایفا مىکند {این مورد با این قوت در موسیقی ایرانی} در حال حاضر وجود ندارد، در صورتى که در موسیقى غرب گام نقش مهمى ایفا مىکند. در حال حاضر نیز اکثر نوازندگان و اجرا کنندگان موسیقى سنتى ایرانى اطلاعى از گام ندارند.
آهنگها و ملودىهاى موسیقى هفت دستگاه ایرانى، معمولا در محدوده فاصله ساختارى چهارم و به ندرت پنجم حرکت مىکند، به این ترتیب که دو حّد این فاصله یعنى نتهاى بالا و پائین آن، قطبهاى اصلى حوزه تحرک ملودى را تشکیل مىدهد. گسترش فضاى تنال همراه است با ترکیب دو یا چند فاصله ساختارى چهارم متصل یا منفصل یا درهم ادغام شده که آن فضاى تنال دستگاه موسیقى یا زیر مجموعه دستگاه (آواز یا گوشه) را تداعى مىکند.
پی نوشت:
۴- ساسان سپنتا، آواشناسى فیزیکى زبان فارسى، اصفهان ۱۳۷۷، ه ش:صص ۱۰۸-۱۱۴.
۱ نظر