در [۱] تمرینها اکثرا از نمونههای آثار آهنگسازان انتخاب و از هنرجو خواسته شده آنها را هارمونی کند یا اینکه با توجه به عادتهای موسیقایی عصر مورد بررسی، خود دست به ابتکار بزند و بخشهای داده شده را تکمیل سازد. برای مثال در تکالیف صفحهی ۱۰۵-۱۰۴ چند نمونه از «هندل»، «راتگبر»، «کروگر» و باخ در اختیار هنرجو قرار گرفته تا هارمونی کند. یا تمرینهایی از «پاسیون متی» باخ، در ص ۱۱۷ که تماما به ملودیهای برداشته شده از این اثر باخ اختصاص دارد یا نمونهی تمرینی منحصر به فرد که در آن از خواننده خواسته شده بر روی شعری از «گریفوس» موسیقی بنویسد و «و هر جا که متن به اوج احساس میرسد از آکورد Sn استفاده کنید» ص ۱۰۹ (۷) و (۸).
در [۹] به جز پایان فصل اول، «مدهای گریگورین»، به طور مشخص تمرینی وجود ندارد که در جایی از متن طرح شده باشد. [۴] هم تمرین با پیانو وجود دارد، هم تمریناتی به شکل معمول برای حل و شیفره گذاری. تمرینهای با پیانوی این کتاب بیشتر به نواختن بخشهایی از آثار دیگر آهنگسازان اختصاص دارد و میتوان آنها را معادل تمرینهای شفاهی [۳] دانست با این تفاوت که در اینجا خود هنرجو مینوازد. [۶] بیشتر تمرینهای کتبی برای هارمونی کردن باسها و گاهی نیز تمرینهایی برای نواختن با پیانو دارد.
در پایان این کتاب نیز مجموعه ای از ۶۹ ملودی کرال آمده که احتمالا باید برای تمرین چهار بخشی نویسی مورد استفاده قرار گیرد. [۵] هم تمرینهایی برای هارمونی کردن باس و سوپرانو و گاهی نیز تمرینهایی برای نواختن با پیانو دارد. [۷] نمونهی جالبی از تمرینها را آورده که در دیگر منابع کمتر به چشم میخورد.
در این گونه تمرین که باعث توسعهی درک انتقادی هنرجو میشود از وی خواسته شده قوت و ضعف مورد ذکر شده را در تمرین تشخیص دهد: «قسمتهای ضعیف هارمُنینویسی زیر را مشخص نمایید» ص ۷۹ یا «یکی از ملُدیهای زیر را موتسارت و دیگری را آهنگسازی غیر حرفهای ساخته است. آهنگساز هر یک از ملُدیها به نظر شما چه کسی است؟ با تهیهی فهرستی از نکتههای قوی و ضعیف هر ملُدی، دلایل خود را بیان نمایید» ص ۸۶ (۹).[۸] به عکس تمام نمونههای پیش تنها و تنها تمرین پیانو دارد. تمرینهایی که همگی طراحی نویسندهی کتاب هستند.
کیفیت ترجمهی (۱۰) این کتابها چندان مطلوب نیست. شاید بتوان گفت ترجمه بزرگترین مشکل این متنها را تشکیل میدهد. ازبین این ۸ متن (یکی از متون ترجمه نیست) [۳] و بعد از آن [۸] بهترین ترجمه را دارد (۱۱). فارسی نسبتا روان و بدون اشتباه که باعث میشود خواننده بدون دردسر آن را مطالعه کند.
البته در این میان [۸] توضیحات کمی دارد و بیشتر حجم کتاب را مثالها و تمرینها پر کردهاند و همین کار مترجم را نسبت دیگر نمونهها آسانتر میکند. [۱] همانطور که در مقدمهاش نیز خود مترجم به آن اشاره کرده است «نثر کتاب بسیار فشرده و از اینرو ترجمۀ آن به گونهای که هموراه روش من بوده است، سلیس و روان نیست. شاید اگر مترجم زبردستی آن را به فارسی برمیگرداند، هر دو منظور، یعنی وفاداری به متن و سلاست زبان، حاصل میشد. احتمال میدهم این امر –اگر با نوشتههای دیگرم مقایسه شود- بزرگترین نقص ترجمۀ کتاب حاضر باشد. به هر حال خواننده با اندکی دقت و کوشش میتواند به منظور نویسندۀ کتاب پی ببرد.» ص ۱۰.
موضوع این اعتراف صادقانه که تا حدود زیادی درست نیز هست، باعث شده که این کتاب بسیار خوب هارمونی را نتوان خیلی راحت مورد استفاده قرار داد. [۲]متن بسیار کمی دارد، در همین اندک هم میتوان دشواریهای ترجمه را دید: «استثنائا نت باس یک آکورد معکوس اول یا نت پنجم گاهی تکرار میشوند. از این رو چنین نتهای ایجاد شده باید با دقت جابجا شوند…» ص ۹۵. نمونههایی مانند این جملات مبهم در متن کم نیست.
۱ نظر