در این شماره به بررسى چند شیوه ى آموزشى مى پردازم که نه تنها بى ارتباط به مسائل مربوط به تمرینِ هنرجویان نیست بلکه به ترتیب در شماره هاى بعدى ارتباطِ بین شیوه هاى آموزش، با کیفیت و کمیت تمرین را روشن خواهم ساخت.
یک: شیوه اى که در هنرستان و دانشگاه هاى موسیقى تدریس مى شود و برخى دیگر از اساتید در مکانهاى دیگرِ آموزشى نیز به همین شیوه عمل مى کنند.
به این نحو که معتقدند هنرجو چون به خواسته ى خودش وارد این عرصه شده و در نتیجه بعد از فارغ التحصیل شدن باید به یک سطحِ از پیش تعیین شده برسد، بنابراین موظف به تمرین کافى براى رسیدن به حد مطلوب است و حتما باید هر روز مقدار و وقت مشخصى را براى تمرین، منظور کند. در نتیجه روشى که براى این هنرجویان بکار مى رود یک شیوه ى خاص البته همراه با سلیقه ى استاد است که در نهایت هنرجویان را به نوازندگان درجه ى یک و دو ارتقا دهد. ( که البته این امر به درستى اجرا نمى شود)
در این روش به هیچ عنوان ملاحظه ى شرایطِ هنرجو نمى شود و استاد مقدارى که براى هنرجو تعیین مى کند، هنرجو موظف است به انجام آن تکلیف و در صورت کم کارى، بایستى در هفته هاى بعد از آن خود را به حد مطلوب برساند که در غیر اینصورت نمره ى قابل قبول را دریافت نخواهد کرد و در آخر به اصطلاح آن درس را پاس نخواهد کرد.
در این روش که اجبارِ تام وجود دارد، براى آن دسته هنرجویانى که خود را موظف به تمرین مى دانند بسیار خوب و باعث پیشرفت چشمگیرِ آنها در مدت زمانِ معینى مى شود، اما براى آنهایى که صرفاً هدف آنها از آمدن به کلاس جنبه ى کاملا جدى ندارد مناسب نیست.
اینکه هنرجویان چه مقدار و یا در چه زمانى تمرین مى کنند، خیلى به دلخواه آنها نخواهد بود و آنها مجبورند وقت و بى وقت هر مقدار که مى توانند تمرین کنند تا حداقل آمادگى را براى حضور در کلاس را پیدا کنند.
دو: نحوه ى تدریسِ کاملا جدى تقریبا مانند دانشگاه ها ولى چون در آخرِ کار نمره اى به صورت رسمى در کار نیست، به طَبَعِ آن سختگیرى هم به آن اندازه نخواهد بود، بطوریکه شرایط هنرجو هم تا حدى لحاظ مى گردد.
این روش تمرین نیز براى هنرجویان سخت کوش و هدفمند بسیار مؤثر است و موجبات پیشرفت آنها را خیلى سریع فراهم مى کند.
سه: شیوه ى بى ثبات؛ در این شیوه استاد سعى مى کند تا کاملا اصولى و قاعده مند تدریس کند اما به علت تجربه ى کم یا سوادِ نا کافى مجبور مى شود براى حفظ شاگرد، دائم از این شاخ به آن شاخ بپرد و فقط در حوضه اى تدریس کند که به آن مسلط است.
معمولا بیشتر هنرجویانى که طبق این شیوه، آموزش مى بینند تا حدى چند آهنگِ ساده را به طور نسبتاً مطلوبى اجرا مى کنند ولى بى تکلیفى در طرز نوازندگى آنها نسبت به شیوه ى نوازندگى استاندارد کاملا مشهود است.
این نوع کلاس ها براى آن دسته از کسانى که مى خواهند براى دلِ خودشان سازى بزنند یا اینکه قادر باشند چند آهنگِ نام آشنا را در جمعى مزه مزه کنند
البته که مطلوب است.
اما خودِ من شخصاً توصیه به این نوع شیوه ى آموزش نمى کنم چرا که هنرجویى که تازه شروع به آموختن مى کند طبیعى است که شناختى در زمینه ى موسیقى ندارد و با خود مى اندیشد که همین که ده، بیست یا پنجاه آهنگِ دلخواهَش را که زد برایش کافیست، چون او که نمى خواهد حرفه اى شود. اما از آنجائیکه تجربه نشان داده است، بعضى از این هنرجویان پس از مدتى که اصطلاحاً وارد گودِ موسیقى مى شوند و روى غلطک میافتند، با توجه به شناختِ بیشترى که پیدا کرده اند، تمایلِ بسیار زیادى براى ادامه ى کار و حرفه اى شدن از خود نشان مى دهند و آن وقت است که اگر مسیر را با انحراف طى کرده باشند، براى ادامه ى مسیر باید نکاتى که به اشتباه آموزش دیده اند را کنارِ یک معلم آگاه اصلاح کنند (که البته در بیشتر موارد کارِ بسى دشوار هم براى هنرجو و هم براى معلم است.)
پس چه بهتر که از همان ابتدا هنرجویان با شیوه ى صحیح و اصولى پیشرفت کنند که بعدها دچار مشکل نشوند، این امر در واقع بر عهده ى اساتیدِ گرامی است!
چهار:
شیوه ى کاملا آزاد و همگام با سلیقه ى هنرجو؛ این شیوه بیشتر مناسب آن دسته از افرادى است که فقط جهت گذران وقت به کلاسِ موسیقى آمده اند و نهایت هدفِ آنها نواختنِ چند آهنگِ همه پسند است و یا اینکه مى خواهند بگویند کلاسى رفته اند و سازى هم مى زنند.
پنج: شیوه ى متعادل در تدریس؛ اعمالِ این شیوه، نیازمندِ دارا بودن تجربه ى بسیار بالاى استاد مى باشد تا بتواند فراخورِ هر هنرجو، قطعه اى را درس بدهد به طوری که در ضمنِ پیشرفتِ تدریجىِ تکنیکِ هنرجو، آهنگها نیز براى هنرجو ملال آور و کسل کننده نباشد، چه براى هنرجویانى که قصد حرفه اى شدن دارند، چه براى آنهائی که مى خواهند سازِ خوبى بنوازند اما نه خیلى سطحِ بالا و چه براى آنهایى که فقط براى گذراندنِ وقت به کلاس آمده اند.
در این روش این معلم آگاه چه بسا که بتواند باعث افزایش انگیزه و علاقه ى این چند دسته از هنرجویان شده و همگى را به سطح مطلوبى از نوازندگى برساند.
در شماره ى بعدى راجع به اینکه هنرجویان بسته به کلاسى که مى روند چه مقدار بهتر است تمرین کنند، مطالبى را عنوان خواهم کرد.
چقدر جالب!معلم بد و بی سواد خیلی آشغال و به درد نخوره.من دل پری دارم از اینجور ماجراها!پست خوبی بود!
سلام به عقیده من استادم بهترین استاد روی زمینه . واقعا کارشون رو بلدن البته خیلی هم سختگیر هستن و اگه هنرجو تمرین نکنه باید منتظر تنبیه باشه