میزان پیشرفت مورد انتظار
تنها ابزار براى بررسىِ پیشرفت در زمینه ى هنر، من جمله موسیقى و نوازندگى، مقوله ى “مقایسه” مى باشد. مقایسه به سه صورت امکان دارد: یک، مقایسه ى مقدار پیشرفتِ خودِ فرد با توانایى هاى باالفعل و باالقوه ى خودش؛ دو، مقایسه هنرجویان با یکدیگر؛ سه، مقایسه ى هر هنرجو با استانداردِ تعیین شده که طبق تجربه بدست آمده است.
از آنجاییکه هیچ دو فردى مثلا در زمینه هاى سن، وقت تمرین، میزانِ استعداد، هوش موسیقایى، نحوه ى تمرین، مقدارِ انگیزه و غیره کاملا شبیه هم نیستند و خودِ فرد هم همیشه در شرایطِ آمادگىِ یکسانى نیست، بنابراین تعیین میزان پیشرفتِ هر هنرجو منوط به خیلى از مسائل اصلى و حاشیه اى مى شود که در ادامه سعى مى کنم برخى از آنها را روشن کنم.
براى مقایسه سه مورد را مى توان در نظر گرفت:
اول- تجربه و مهارت استاد در امر تدریس
دوم- انگیزه، استعداد، پشتکار و روشِ تمرینِ هنرجو
سوم- روشِ تدریس استاد
این پیچیدگى ها در امر مقایسه، هم خوب است هم بد.
مثلا در مورد اول (مقایسه هر شخص با خودش) اینکه فردى، کم تمرین مى کند یا زیاد، یا اینکه بطور متوسط تِرمى چند قطعه یاد مى گیرد، با احتساب اینکه “هر شخص باید با توانایى هاى خودش سنجیده شود” تا حدى خیالِ هنرجو راحت مى شود و اکثرا کم کارى هاى خود را اینگونه توجیه مى کنند که: «با شرایط کارى، فکرى، زمانىِ من، بیش از نمى شد تمرین کرد وگرنه من تلاش خودم را انجام دادم.»
در اینگونه موارد اگر هنرجو آدمِ منظمى در تمرین نباشد، بیشتر در مسیرِ بهانه جویى طىِ مسیر خواهد کرد و براى این دسته مقایسه ى شخصى (نوع اول)
نه تنها واقعیت را نشان نمى دهد بلکه باعث کند شدن پیشرفت آنها مى شود.
مقایسه ى شخصى، فقط در یک مورد پاسخ مى دهد، آنهم در مواردى که هنرجو بسیار با انگیزه و بسیار منظم باشد تا دچارِ توجیه پذیرى نشود و از مقایسه ى خودش با خودش، نهایت رضایت را داشته باشد.
اما مقایسه ى هنرجویان با یکدیگر کمى مشکل است. بهتر است که هنرجویان خود این مقایسه را انجام ندهند زیرا به علت عدم آگاهىِ کافى، اغلب دچار اشتباه مى شوند و همیشه خود را عقب تر از دیگران مى بینند (که البته خیلى هم بد نیست چرا که عامل انگیزه و تمرین بیشتر مى شود!). حال اگر هنرجویى خواست خود این مقایسه را انجام دهد اول مى بایست شرایط را سنجیده تا ببیند وجه اشتراکِ کسى که خود را با او قیاس کرده چیست و چقدر است.
هر چه شرایطِ دو هنرجوىِ مورد مقایسه به هم شبیه تر و نزدیک تر باشد، طبیعى است که مقایسه، نتیجه بخش و به واقعیت نزدیک تر است.
سوم، مقایسه ى هر هنرجو با استانداردِ تعیین شده است که اساتید آنرا طىِ سال ها تدریس تجربه کرده اند.
اینکه گاهى هنرجویان میزان پیشرفتِ خود را از استادشان سوال مى کنند تا بدانند نحوه ى تمرینشان چگونه است، بدانند شاید تنها داورى که مى تواند در امرِ مقایسه بهترین و نزدیک ترین نظر را به واقعیت بدهد یک استادِ ایده آل، آگاه و با تجربه است.
روشن است چون استاد هم به مباحثى که درس مى دهد اشراف دارد، هم شرایط و میزانِ استعداد هنرجویانِ خود را مى داند قادر است با توجه به اطلاعات و شناختى که از شاگردانش دارد، مجموعاً نظرى صحیح را عرضه کند و نظر او با توجه به در نظر گرفتن تمامِ مواردى باشد که در امر مقایسه احتیاج است.
از مواردى که در بالا ذکر شد یک مورد کاملا بستگى به هنرجو دارد و آن هم پشتکارِ اوست، اما نسبت به اینکه استادِ او کیست و چگونه درس مى دهد نمى تواند تصرفى داشته باشد. البته هر هنرجو مى تواند استادِ خوبى که مد نظرش هست را با تحقیق پیدا کند.
پیشنهاد من به هنرجویان به طور کل این است که بدون در نظر گرفتن امر مقایسه، هر فرد فقط به خودش نگاه کند و کارِ خودش را انجام دهد و سعى کند از تنبلى و توجیه فاصله بگیرد، در این صورت هنرجو با هر شرایطى که دارد، خواهد دید پیشرفت او همپاى بهترین شاگردانى است که مى شناسد. (البته با اتخاذ روش تمرینِ صحیح)
به نظر نگارنده جداى از مسائل فوق، نکته اى که براى پیشرفِ تدریجى و مستمر یک هنرجو بسیار اهمیت دارد روشِ تمرینِ اوست.
روش تمرینِ صحیح هنرجو را به سمت سه مطلب هدایت مى کند:
یک، پیشرفتِ ملموس و قابل لحاظ
دو، شناخت هر چه بهترِ استادِ خود (از نظر سطحِ مهارت)
سه، شناختِ بهترِ روشِ تدریسِ استاد
در شماره ى آینده به شیوه اى کاربردى براى تمرین هنرجو خواهم پرداخت.
مرسی از مطلبتون
اما صد حیف که من با روشهای غلط رفتم جلو…
اگر میشه درباره زمانبندی و تمرین روزانه پیانو مطلبی بنویسید