نوشته ای که پیش رو دارید در ۳۱ شهریور ۱۳۴۷ در شماره ۴۰ مجله «نگین» به قلم محمود خوشنام به انتشار رسیده که به بررسی برنامه های جشن هنر شیراز می پردازد. این نوشته یکی از مهمترین نقدهایی بوده که به این جشنواره بین المللی وارد شده است. بخشی از این مقاله را می خوانیم.
بررسی برنامه های جشن هنر شیراز: جشنواره یا بازار مکاره؟! چند درخشش در میان انبوه ابتذال
برنامههای موسیقی «اصیل» ایرانی:
بطور کلی میتوان گفت که سطح برنامههای موسیقی «اصیل» ایرانی که – در «بروشور» ها تاکید فراوانی بر روی صفت «اصیل» شده تا بدانجا که خود این صفت، اصالت خود را از دست داده است!-در مجموع، در خور یک فستیوال گویا بینالمللی نبود. با شنیدن برخی از این برنامهها آدمیزاد انگشت حیرت به دندان میگزید. روشن نیست که کدام کارشناس موسیقی اینگونه برنامهها را پسندیده و اجازه دخولشان را در جشنواره، آنهم با عنوان ظاهر فریب «اصیل» صادر کرده است.
کار تکنوازانی نظیر جلیل شهناز، کسانی، پایور، تهرانی در میان انبوه مبتذلات، درخششی ستایشانگیز داشت.
«شهناز» به اعتقاد من یکی از برجستهترین نوازندگان موسیقی سنتی ایران است. وی به خوبی قادر است که احساس خالص و لطیف خود را از راه تکنیکی درخشان و درخور کیفیت موسیقی ایران بازگو کند. قدرت «امپرو ویزاسیون» (بداهه نوازی) وی از طریق بافتهای بسیار ظریف و عارفانهی ملودیها بخوبی متجلی میشود.
موسیقیشناسان بیگانه چون «دانیلو»، «اشتوکن اشمیت» و «تران وان که» به سختی مجذوب «تار» شهناز شده بودند و برنامه وی را از میان برنامههائی که دیده بودند، «بهترین» عنوان کردند.
«پایور» و «تهرانی» را نیز باید در زمرهی برجستهترین نوازندگان ایران به شمار آورد. سنتور پایور از نظر تکنیک و ایجاد ملودیهای متنوع در محدودهی ردیفهای سنتی و واقعا اصیل بسیار چشمگیر است. «تهرانی»، شاید تنها تنبک نواز برجستهی موسیقی ایران باشد. تسلط وی در ایجاد ریتمهای گوناگون و تلفیق ماهرانهی آنها قابل تحسین است، به خصوص باید از کوشش توفیقآمیز وی در راه همگون ساختن ریتمها با حالات ملودیها نام برد. تهرانی با ایجاد تنوع در ریتمهای موسیقی سنتی ما و نیز ایجاد تسلسل منطقی در میان آنها به ملودیها تحرک فراوان میبخشد.
پس از اینان میتوان از چند تکنواز خوب دیگر که در جشنواره شرکت جسته بودند نام برد. «ملک» در مجموع خوب مینوازد و تکنیکی مناسب دارد ولی گرفتار نوعی شتاب و هیجان غیر منطقی است. جملههای بلند، بیانتها و پر پیچ و خم، ملودیهای ملک را به نوعی «بحر طویل» تبدیل میکند که این با کاراکتر آرام و روان موسیقی سنتی ما سازگار نیست.
نیز آن شکستن عمدی یا سهوی مضراب و مضرابی یدکی از جیب درآوردن، در اندیشهی من کاری شایسته یک هنرمند نیست. «فرهنگ شریف» تارنواز پرقریحهای است. لطیف و پراحساس مینوازد. کار بیشتر و شناخت عمیقتر موسیقی ایران، میتواند در آینده از وی تکنوازی برجسته و طراز اول بیافریند.
کمانچهی «بهاری» آنگونه که باید به دل ننشست، همانگونه که تار استاد «علی اکبر شهنازی»؛ باید دانست که «تکنیسین» اصوات بودن از هنرمند بودن جدا است. جوهر اصلی موسیقی سنتی ما از طریق احساس هنری و عارفانهی نوازنده متجلی تواند شد.
حال این احساس هنری چگونه بوجود می آید، مسئلهای است مهم و قابل بحث ولی بیرون از مناسبت این مقال.
خیلی جالب بود:)