ما دانشی که داریم را از محققان اروپایی گرفته ایم و آنها موسیقی ایرانی را از عینک اروپایی دیده اند، به همین خاطر است که باید در تمام پیش فرض های علمی مان تجدید نظر کنیم. همین بوده که سالها فکر می کردیم که موسیقی ایرانی باید با هارمونی و کنترپوان غربی چندصدایی شود. ما هم زمانی فکر می کردیم که باید روی موسیقی ایرانی عمودی آکورد بگذاریم، در صورتی که آکورد معنی نمی دهد در موسیقی ایرانی!
ولی بسیار پیش می آید که ما در موسیقی ایرانی ترکیبی از نغمه ها را داشته باشیم که در واقع تشکیل آکورد می دهد؛ مثلا وقتی ما در حال اجرای یک چهارمضراب در شور لا هستیم و سه تار را دو – سل – لا – ر، کوک کرده ایم و روی سیم سل، فا را گرفته ایم؛ در واقع ما در حال اجرای یک آکورد هستیم که واقعا هم شور را به خوبی نشان می دهد؛ این پدال ما در واقع یک آکورد است و چون حرکت ندارد نمی تواند کنترپوان باشد و در واقع نوعی هارمونی ابتدایی است. با پیدا کردن این آکوردهای مناسب برای موسیقی ایرانی، ما هم می توانیم به شکلی که هارمونی پیشرفته در غرب وجود دارد، برای موسیقی ایرانی هم هارمونی داشته باشیم، چنانکه آقایان حنانه، دهلوی، فخرالدینی، روشن روان و بسیاری دیگر از موسیقیدانان ایرانی، تلاشهایی در این زمینه انجام داده اند.
من نظر خودم را می گویم چراکه با نظریات این آهنگسازان چندان آشنایی ندارم، چیزی که خودم به آن رسیدم این بوده که برای آهنگهایی که خودم می سازم، به کلی از چیزهایی که در موسیقی غربی تجویز می شود دور باشم یعنی براث من کنترپوان و هارمونی، معنا ندارد و چیزی که برایم با ارزش است، یافتن چندصدایی های پنهان در موسیقی ایرانی است و آوردن اش از صورت بالقوه به شکل بالفعل.
من در اولین اثری که به این شکل نوشتم که «نگاره ها» نام داشت، این پلی فنی پنهان را به صورت آشکار درآورده ام. من ادعای پیشکسوتی هم نمی کنم، چراکه در سبک جدید موسیقی ایرانی، بسیاری از آهنگسازان از چندصدایی پنهان موسیقی ایرانی استفاده کرده اند، در کارهایی که آقای علیزاده و آقایان شجریان می توانید استفاده از این تکنیک را ببینید که آنها به جای چندصدایی موسیقی غربی از چندصدایی پنهان موسیقی ایرانی استفاده می کنند.
از میان کسانی که برای ارکستر بزرگ موسیقی چندصدایی نوشته اند، چه آثاری را می پسندید؟
من چون آشنایی زیادی با این آثار ندارم و در واقع دسترسی به این آثار نداشته ام، نمی توانم قضاوتی بکنم در مورد این آثار، منتها همینطور که می گویم، تا آنجایی که من شنیده ام، آهنگسازان موسیقی نوین ایرانی از جمله خود من در سالهای پیش، تحت تاثیر موسیقی غربی بوده ایم و حتی اگر موسیقی ایرانی استفاده کرده ایم،
بافت موسیقی ما هارمونی و کنترپوان موسیقی غربی بوده است ولی معتقدم، همانطور که شعر ایران، از درون سیستم عروض با همت نیما یوشیج بیرون آمد و نیما با پس و پیش کردن قافیه ها و نگه داشتن ریتم هایی که از سیستم عروض بیرون می آمد، توانست یک سیستم وزنی دیگر تولید کند و از سیستم قدیمی توانست سیستم جدیدی برای تکامل شعر ایران بوجود بیاورد، موسیقی ایرانی هم می تواند موسیقی نوین اش را از موسیقی قدیم اش ایده بگیرد.
با سلام
در مورد نکته ای که راجع به چهارمضراب شور فرمودید سوالی داشتم:
شما بیان کرده اید که نت های دو فا لا ر برای شور لا می تواند یک نوع آکورد باشد. اما بنده متوجه ضرورت حضور فای بکار نشدم، چرا که ما در درآمد شور اصلا فای بکار نداریم و فقط از فا سری استفاده می شود. و اصلا حضور فابکار گوش را از درآمد شور گمراه می کند.
مشکل کار آقای والی در آنجاست که به مانند بسیاری از ردیف نوازان داخلی تصور می کنند « بداهه » اصلی بی چون و چرا در آفرینش یک موسیقی ایرانی است و غیر از آن ، غیر اصیل محسوب می شود.
چندصدایی پنهان که ایشان می گویند فقط یک تاخیر در تکرار ملودی است و اصلا آن چندصدایی مد نظر که یک بافت می سازد و رویش تفکر انجام شده نیست. اینها نشان می دهد که ایشان اصلا نتوانسته اند در زمینه موسیقی ایرانی خلاقیتی انجام بدهند.