رواج ساز و کار آموزش های کاسب کارانه
خیال نبوغ ما ایرانیان به عنوان باهوشترین ملت جهان باوری دیرینه و ریشه دار است. به طوری که هرزمان صحبتی در این مورد به میان می آید، به نقل قول هایی کاملا بی اساس و غیرواقعی از دکترحسابی و پرفسور سمیعی در این مورد ارجاع و برای تکمیل اثبات این خیال به عهده دار بودن پست های حساس سازمان فضایی آمریکا، ناسا توسط ایرانی ها و امثال آن استناد می شود. این مسئله که ملت های باهوش تر از ما هم هستند را می توان با مطالعه آمار جهانی دریافت.
باور هوش استثنایی و فراطبیعی ما ایرانیان بازتاب دیگری هم در ما داشته است. بسیاری از پدران و مادران در این تصور هستند که فرزندانشان نابغه است.
عوامل زیادی در تقویت این تصور عموما واهی نقش دارند. توهم نبوغ ایرانیان از یک سو، بازارگرمی ها و رویکردهای جدید آموزشی مدارس از سوی دیگر و برخی از رفتارها و عادت های روزمره زندگی مدرن از سوی دیگر باعث می شود تا پدر و مادران علائم اشتباهی را به عنوان دلایل نبوغ فرزندشان بپذیرند و باور کنند.
آموزش استفاده از چرتکه در مدارس که چند سالی مد روز مدارس غیر انتفاعی و گران قیمت ایران شده، آموزش زبان انگلیسی از سنین کم در مدارس، استفاده از تلفن همراه و رایانه توسط کودکان، سرگرم شدن با بازی های رایانه ای، معلومات غیرضروری برای سنین کودکی و نوجوانی و آموزش موسیقی، از مواردی هستند که باور نبوغ فرزندان را در پدر و مادران تقویت می کنند.
در سطح پایین تر پدران و مادرانی هستند که تصور می کنند، بهره هوشی با پول به دست می آید. این دسته از پدران و مادران که عموما خودشان از بهره هوشی پایینی برخوردارند، تصور می کنند اگر فرزندشان در گران ترین مدرسه تحصیل کند، گران ترین سرگرمی ها را داشته باشد و در چندین رشته هنری و ورزشی و علمی کلاس فوق برنامه برود، این رویکرد نه تنها باعث شکوفایی نبوغ فرزندشان می شود بلکه آینده آنان را هم تضمین می کند.
بالاخره فرزندی که تابستان و زمستانش علاوه بر مدرسه رفتن با کلاس های نقالشی، باله، موسیقی، فوتبال و شنا و صنایع دستی پر می شود، به یکی از این رشته ها علاقه نشان می دهد و در آن رشته به موفقیت می رسد. ضمن این که دیگر دوره هایی که گذرانده تجربه مفیدی را برای شکوفایی هرچه بیشتر نبوغ در اختیار این فرزندان قرار می دهد.
هرچند ممکن است برای کسانی که به دور از این گونه توهمات فرزندشان را تربیت می کنند باورش مشکل باشد، اما این توهم خصوصا در طبقه نومرفه به قدری شایع است که برای برآوردن این نیاز، ساز و کارها، شرکت ها و اشخاصی طی چند سال اخیر مشغول تزریق این تفکر به پدران و مادران هستند.
تزریق تفکر فرزندان نابغه و نیاز به آموزش های مختلف آنان. رواج این ساز و کار در آموزش های سودجویانه و کاسب کارانه می تواند آسیب های جدی به نسل جوان و علاقه مند به موسیقی وارد کند. آسیب هایی که برطرف کردن آن، توسط معلم های واقعی و دلسوز که تعدادشان هم کم نیست، کاری دشوار و زمان بر است.
۱ نظر