علامه های پوشالی
بسیار اتفاق می افتد که در جمع های دوستانه در مورد موسیقی از نگارنده سوال بشود. سوال هایی که می تواند هم خیلی کلی باشد و در برخی موارد خیلی تخصصی یا در حد یک نظرخواهی و راهنمایی. پدر و مادرهایی که می پرسند فرزندشان را چگونه به موسیقی علاقه مند کنند یا این که چه سازی برای فرزندشان مناسب است یا این که با یک بودجه مشخص چه سازی را تهیه کنند؟ نزد کدام معلم بروند؟ سوال های تخصصی هم به این صورت پرسیده می شود که مثلا برای فلان سبک موسیقی چه سازی با چه مشخصاتی مناسب تر است و غیره؟
توجه نگارنده زمانی به رویکرد آموزش های متعدد فرزندان نابغه جلب شد که برای مصاحبه با مدیر یکی از آموزشگاه های موسیقی، در اتاق انتظار با چند مادر گفتگو کردم. همه آنان از طبقه نومرفه بودند و وقتی در مورد آموزش موسیقی از آنان پرسیدم با پاسخ های مشابهی از سوی آنان مواجه شدم. بلااستثنا همه این مادران تابستان فرزندانشان را با انواع کلاس های مختلف پر کرده بودند. موسیقی، باله، ژیمناسیتک، قرآن، نقاشی و شنا.
آن ها آن چنان شیفته این آموزشگاه بودند که گویی یگانه مرکز آموزش موسیقی در جهان است. البته این طرز تفکر با روش های خاص و برنامه ریزی شده ای به آنان خورانده شده بود که از شگردهای برخی از آموزشگاه ها و معلمان است. یکی از مادران به نکته ای اشاره کرد که از نظر او یکی از روش های ناب این آموزشگاه بود. او این روش را دلیل برتری و به روز بودن این آموزشگاه می دانست. این روش استفاده از «تبلت» برای آموزش موسیقی بود.
وقتی با مدیر آموزشگاه صحبت کردم او هم اشاره کرد که آن ها از تبلت های اپل برای آموزش موسیقی هم استفاده می کنند. دراین آموزشگاه این مسئولان و معلم های آن ها هستند که پس از پایان دوره مبتدی تشخیص می دهند که چه سازی مناسب شاگرد است. ساز و کار آموزشگاه جوری طراحی شده که شاگردان را طی چند سال حفظ می کند و در این چند سال ممکن است هنرآموز، چند ساز مختلف را آموزش ببیند که تقریبا تمامی این سازها را هم از طریق همان آموزشگاه خریداری می کند. در پرس جو با مادران متوجه شدم که ساز چنگ یا هارپ و قانون مُد روز و داغ است.
مشابه همین رویکرد در ابعادی به مراتب کوچکتر چندین بار در مکالمه با افراد مختلف از رویه ای رو به گسترش حکایت می کند. رویه ای که در آن عده ای سود جو با داشتن مهارت های نوازندگی چندین ساز در حد ابتدایی و متوسط و دانش مختصری از تئوری موسیقی خود را به عنوان علامه های موسیقی و نوابغ نوازندگی و آموزش معرفی می کنند و به این ترتیب با یک تیر چند نشان را می زنند و عجیب است که بسیاری از این افراد در مدارس غیرانتفاعی که آموزش های فوق برنامه دارند مشغول هستند و در مهم ترین دورانی که یک کودک یا نوجوان می تواند با بهرگیری از آموزش خوب، به نتایج خوبی در موسیقی برسد، این معلم نما ها با شدت و حدت تمام کارشان بنای کج خشت اول است.
۱ نظر