بسیاری از ما موسیقی را معادل ملودی میدانیم و در عین حال نمی دانیم ملودی واقعا” چیست! همه ما دانسته یا ندانسته هنگام رانندگی، هنگام راه رفتن در خیابان، در محل کار و … اصواتی را زمزمه میکنیم که به آنها ملودی گفته میشود.
اگر کمی تجربه موسیقی داشته باشیم به محض شنیدن یک قعطه موسیقی میتوانیم کم و بیش صوتی را تولید کنیم که معرف آن قطعه موسیقی است این صوت معمولا” چیزی جز ملودی اصلی آن قطعه موسیقی نیست.
ما انسانها قدرت این را داریم که ملودی های زیبا را بخاطر بیاوریم یا زمزمه کنیم بدون اینکه نیاز به ساز، خواننده یا حتی ارکستر داشته باشیم. مانند ملودی زیبای قطعه “موسیقی کوچک شبانه” از موتسارت که در ابتدای فیلم آمادئوس آن کشیش توانست بسادگی آنرا تشخیص بدهد و زمزمه کند.
حال اگر همین موسیقی زیبا از موتزارت را بصورت ارکسترال گوش کنید یا یکی با پیانو آنرا بزند یا یکی با سوت آنرا اجرا کند و یا حتی ریتم آن دستخوش تغییرات شود و هزارو یک زینت به آن اضافه شود بازهم برای ما قابل تشخیص است.
اگر دقت کنید خواهید دید که همه اینها نشان دهنده این موضوع است که انسانها تا چه اندازه در موسیقی حرفه ای هستند و حتی اگر آماتور باشند با ملودی آشنا هستند و تنها ممکن است تعریف آنرا ندانند. برای همین خیلی از اوقات موسیقی را معادل ملودی می پندارند.
حتی ممکن ملودی تعریف خاصی هم نداشته باشد شاید بتوان گفت که “ملودی مجموعه ای از صداهاست که پشت سر هم می آیند و در نهایت هویتی قابل تشخیص به کل صدا ها میدهند.”
اگر از دید فنی به این تعریف نگاه کنیم کامل نیست و جای ایراد بسیار دارد. مثلا” اینکه هر حرکتی در موسیقی حرکت ملودیک نیست یا اینکه منظور از مجموعه ای از صدا ها گنگ است. اما نکته ای که در این تعریف نهفته، این هست که مجموعه صدا ها باید هویت قابل تشخیص داشته باشد.
یک ملودی مشخص میتواند عوض شود ولی شنونده باز توان تشخیص آنرا داشته باشد. حتی شنونده های غیر حرفه ای هم قادر هستند که زینت ها و تغییرات موتیفی یا ریتمی که در ملودی پدید می آید را تشخیص دهند.
بعنوان مثال هیچ فکر کرده اید با وجود اینکه گذشت عمر روی تمام خصوصیات فیزیکی، روحی و رفتاری انسان اثر می گذارد باز دوستان و اطرافیان براحتی قدرت تشخیص هویت ما انسانها را پس از سالها دارند؟
آیا می توان آن چیزی را که باعث تشخیص آدمها از یکدیگر میشود بطور کامل تعریف کرد؟ بعید است، هر تعریفی هم که بشود جای صدها ایراد دارد. اما هویت انسان – منظور فیزیک ظاهری است – در طول زندگی ثابت است و تغییر نمی کند.
راجع به یک قطعه موسیقی نیز می تواند اینگونه باشد. نمی توان گفت که فلان موسیقی یعنی این چیزها… اما می توان با زمزمه روح اصلی آن موسیقی که همون ملودی است آنرا به تصویر کشید.
اگر در دیکشنری های موسیقی دنبال تعریف ملودی بگردید این تعاریف را پیدا میکنید، “توالی نت ها بگونه ای که احساس زیبای بدست بدهند” یا “یکی دیگر از المانهای موسیقی بجز ریتم و هارمونی” یا “یک تنظیم زیبا از حرکت نتهای موسیقی” و…
اما شاید بتوان خیلی راحت بدور از دغدغه های علمی موسیقی بگوییم که “ملودی همان هویت یک قطعه موسیقی است”.
تبریک مگم سایتتون فوق العده است.امیدوارم به راهتون ادامهبدین.خیلی دوست دارم باهاتون همکاری کنم.
من ملودی هستم نوازنده ارگ هستم استادم میگفت ملودی بخش پیش درامد اهنگ است
من وصال هستم دانشجوی موسیقی دانشگاه B.I.H.E به نظر من ملودی و ریتم دو عنصر اصلی یک موسیقی هستند .
اقا مرسی بی نظیره
لطفا کمک کنید تا بتونیم سبک های موسیقی رو مث راک و بلوز و کانتری بشناسیم
ملودی وریتم هریک تعریفی دارندواگراین تعاریف راکنارهم بگزاریم تفاوتی دربطن موضوع نمی یابیم (همچون روح وجسم)
خوبه
سایتتون بی نظیره. لطفا در مورد مرحله های آهنگسازی بیشتر توضیح
با سپاس فراوان از زخمات بی کران
با سپاس از تلاش شما
از شما تقاضا دارم قوانین ساخت ملودی را آموزش دهید. همه ما می توانیم در لحظه یک ملودی را بر زبان بیاوریم اما قدرت ثبت آنرا را برای تکرار دوباره نداریم. لطفا روش های درست را بیان کنید.
خیلی مطلب کامل و شیوایی بود!واقعا مرسی
با احترام به تمام هنر دوستان و اهالی موسیقی . علت اصلی این اختلاف نظرها و تعدد در تعاریف واژه ها این هستش که ما چیزی به اسم تئوری موسیقی ایرانی به شکل مستقل نداریم . و در اصل تئوری موسیقی غربی رو ایرانیزه کردیم و به نام تئوری ایرانی معرفی میکنیم . و همین باعث شده که تعاریف جامع کامل و مانع نیستند . خصوصیاتی که باید هر تعریف علمی داشته باشه . سپاس از توجه شما عزیزان