عزل و نصب «وا» به «کاوی»
صداقتکیش در ادامه گفت: عزل «وا» کردم از «واکاوی» و میخواهم «وا» را به آن برگردانم. گفتم «کاویدن» از نظر من در نقد چه کاری میکند و میخواهم ببینم چرا «واکاوی» یعنی دوباره به یاد آوردن، در موقعیت ما اهمیت دارد. اگر قبلا هم از طریق نوشتههای نظری و غیره متوجه نشده بودیم، اینجا متوجه شدیم که نقد موضوعی شدیدا تاریخی و تاریخمند است، هم عنوانش و هم انواع کنشهایی که زیر این عنوان میگنجد و هم مفهومی که ما از آن درک میکنیم و هم خود آثار و کنشهای هنری و روابط جامعه هنری و از این قبیل. اینها هم تاریخمندند. بنابراین ما آن «وا» را حداقل به نظر من نیاز داریم برای بازگشتن دوباره به سراغ آثار یا دوباره وارسی کردن آثار.
معنیاش این نیست که لزوما آثاری دوبار بررسی شدهاند و ما میرویم برای بار سوم بررسی میکنیم، هر چند به این معنی هم خواهم رسید. معنیاش این است که ما در هر موقعیتی از این کاویدن دوباره خودمان آگاهیم، حتی وقتی میخواهیم برای بار اول با اثر مواجه شویم. میدانیم که خودمان کاویدن دوبارهایم. به چه معنی؟ به این معنی که از موقعیت تاریخی خودمان هم آگاهیم و میگوییم من در یک تاریخی هستم. آقای فیاض از ۲۰ سال پیش کار میکردند و یکی از اولین نقدهایشان در همین فصلِ سال در شماره اول ماهور چاپ شد، درست ۲۰ سال پیش، باز یک دهه قبل در سال ۶۷ از آقای سماواتی مطالبی هست و امروز در سال ۹۷ کارهای دیگری انجام میشود. هر چند شاید ما چون خودمان بازیگرش بودهایم به راحتی نبینیم که میبینیم، اما ۱۰۰ سال دیگر وقتی نگاهش کنیم خیلی واضح خواهد بود. بنابراین ما همیشه در موقعیت «واکاوی» قرار داریم. خود ما، هر بار که سراغ کاری میرویم در این موقعیتیم.
او ادامه داد: به علت این وضعیت شدیدا تاریخمند، ما حتی برای آثاری که قبلا تحلیل شدهاند، حتی بارها، هر چند از این نوع آثار زیاد نداریم ولی فرض کنید که داشتیم، آثاری که بارها تفسیر شدهاند، آن هم تفسیرهایی معتبر به دست منتقدانی چیرهدست، حتی برای آنها نیاز به آن سرشت یادآوری واکاوی داریم. به چه معنا؟! آنها را به خاطر امروزی خودمان احضار کنیم و ببنیم امروز از آنها چه درک میکنیم و امروز در آنها چه مییابیم که نشان بدهیم و این اهمیت واکاوی است. اگر بخواهم به عنوان یکی از بازیگران این صحنه، تاریخ نقد چند دهه گذشته را بررسی کنم از مرحله این که برای آثار حداقل «یک نقد» نوشته شود گذشتهایم، چون الان تقریبا برای اکثر آثار یک چیزی نوشته میشود. ولو این که در دفترچه خود سیدیشان بنویسند، هر چند آن جا محدود هستید و آزاد نیستید که هر چیزی بنویسید یا به هر ویژگیای اشاره کنید چون هنرمندان هنوز این موضوع را آن قدر نپذیرفتهاند، تا مجلات و رسانههای مختلف که به هر حال این کار را انجام میدهند.
آنچه که هنوز به نظر من از لحاظ دید تاریخی و گسترشی که شما به آن اشاره کردید، منتظر به صحنه آمدن است این است که بعد از مدتی که آن توجه یک باره به آثار کم و بیش اشباع شد توجه دادن به آثار در متن یک بافتار تاریخی اجتماعی و چیزهای دیگر هم به صحنه بیاید. یعنی چه؟ عمدا مثالی مصداقی میزنم؛ یعنی بگوییم که آقای فیاض شما «راز نو» را ۲۰ سال پیش چنین دیدید و چنین انگشتتان را به سمتش گرفتید.
من ۲۰ سال بعد «چنین» میبینم و این اثر در ۲۰ سال بعد این «چنین»های دیگری دارد که میشود به سمتشان انگشت گرفت. این چیزی است که در موقعیت تاریخی امروز ما اگرچه هنوز هم به اندازه کافی ظاهر نشده است ولی به قول آقای فیاض من میبینم که ظاهر خواهد شد. در شرایط حاضر نقد موسیقی ما این هم یکی از ساحتهای گفتوگو است که باید گشوده شود اگر تا به حال گشوده نشده است که من فکر میکنم در کار بسیاری از همکاران ما کم و بیش ظاهر شده است.
۱ نظر