مرور یک خاطره
به یاد می آورم پس از اولین کنسرت ارکستر سمفونیک تهران با عنوان جدید «ارکستر سمفونیک ملی ایران»، غوغایی در جامعه موسیقی به پا شده بود و طرفداران طرح علی رهبری (که تعطیلی ارکستر ملی و ادغام آن با ارکستر سمفونیک تهران و تغییر نام این ارکستر بود) و فرهاد فخرالدینی (که خواستار تشکیل ارکستری مجزا از ارکستر سمفونیک تهران به مانند سالهای گذشته با عنوان ارکستر ملی بود) در مقابل هم صف کشی کرده بودند؛ در نهایت برنده این بحث رهبر سابق ارکستر ملی فرهاد فخرالدینی بود و به سرعت طی برگزاری جلسه ای، ارکستر ملی تقریبا با همان ترتیب سابق شکل گرفت البته با این تفاوت که قرار شد با دعوت از رهبران میهمان، وضعیت تک بعدی ارکستر ملی که به شدت تحت تاثیر موسیقی سبک ارکسترال ایرانی بود تعدیل یابد. *
در آن روزها ارکستر سازهای ملی (که از طرف علی رهبری به عنوان ارکستر واقعی موسیقی ملی معرفی شده بود) در حال برپایی اولین تمرین های خود بود و همزمان ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی مشغول سازماندهی دوباره اعضای خود.
زمانی که در حال تهیه رپرتواری برای ارکستر سازهای ملی بودم دو تن از استادان سابقم در دانشگاه یعنی شهرام توکلی (معلم تئوری ام) و علی اکبر قربانی (معلم نرم افزار سیبلیوسم و البته همکلاسی همان دانشگاهم) را در تالار رودکی دیدم. از آنها دعوت کردم در تمرین ارکستر که به رهبری اسماعیل تهرانی در حال انجام بود، دیدن کنند و در صورت تمایل برای تکمیل رپرتوار این ارکستر همراهی کنند. اما پیشنهاد من از طرف ایشان قبول نشد، چراکه عنوان شد: به چنین ارکستری اعتقاد نداریم.
وقتی ماجرای رد دعوت از این هنرمندان را برای همکارانم بازگو کردم، آنها دلیل واقعی رد این پیشنهاد را غیر موسیقایی و در راستای مخالفت با ادعای علی رهبری (که این ارکستر را جایگزینی مناسب برای ارکستر ملی می دانست)، بیان کردند.
«ارکستر سازهای ملی» با همان نام زاده می شود
۳ سال گذشت و در خبرها خواندیم «ارکستر سازهای ملی» ۱۲ تا ۱۵ تیر ماه ۱۳۹۷، به رهبری فرهاد فخرالدینی به قزاقستان رفته است و پس از مدتی در تاریخ ۸ و ۹ شهریور این ارکستر به رهبری علی اکبر قربانی و به تنظیم شهرام توکلی و علی اکبر قربانی در فضای باز پارک آب و آتش کنسرتی مجانی برگزار می کند.
دیشب ۲۵ بهمن ماه مجددا «ارکستر سازهای ملی» به رهبری علی اکبر قربانی در تالار وحدت به روی صحنه رفت و آثاری را که قبلا برای ارکستر بزرگ سازهای موسیقی کلاسیک غربی تنظیم شده بود را به اجرا گذاشت.
تنظیم فست فودی!
مهمترین نقدی که به اجرای دیشب این ارکستر وارد بود، تنظیم ضعیف این آثار برای ارکستر سازهای ملی بود؛ گویی تنها ویولن ها به کمانچه، ویولا ها به قیچک آلتو، ویولنسل به قیچک باس و بادی چوبی ها بین سازهای مضرابی پخش شده بود و البته کم بود های تکنیکی را هم یک پیانو به خوبی پوشش می داد! در واقع آکوردها و پاساژهای مشکل که از نظر صدا دهی قابلیت اجرایی لازم را نداشت به راحتی به پیانو داده شده بود.
موسیقی کلاسیک سبک (تر!)
همانطور که گفته شد، مهمترین مشکلی که ارکستر ملی در دوره حیات یازده ساله خود داشت، توجه بیش از اندازه به موسیقی کلاسیک سبک بود یعنی جایی که آخرین مرزهایِ کلاسیک بودنِ یک ژانر، قابل لمس است.
این مسئله یکی از آفت هایی است که در کشورهایی که موسیقی کلاسیکِ شان مرزِ مشخصی با موسیقی مردم پسند ندارد، بسیار دیده می شود؛ مثلا در ترکیه و جمهوری آذربایجان، به راحتی می توانید یک نوازنده ویرتوز را در یک مجلس عروسی در حال نوازندگی بیابید و به طریق اولی نفوذ فضای موسیقی مطربی (مردم پسند) در آثاری که آهنگسازان شان در ژانر کلاسیک می نویسند، بسیار زیاد است. تاثیر پذیری فرهاد فخرالدینی و شاگردانش از فرهنگ موسیقی آذری، گرایش آنها را به موسیقی مردم پسند تشدید کرده و باعث شده، در رپرتوار دو ارکستر ملیِ سابق و ارکستر سازهای ملی فعلی، قطعاتی که در کنسرت های موسیقی کلاسیک تنها در آخر برنامه و به عنوان «بیز» اجرا می شود، تقریبا کل رپرتوار کنسرت هایشان را در بر بگیرد.
…هنریش نیز بگو
شاید تنها نکته قابل تقدیر اجرای دیشب این ارکستر، کنار گذاشتن تعصب های قومی و تنظیم آثار موسیقی غیر ایرانی برای سازهای ملی بود؛ نکته ای که نشان می داد سازهای این ارکستر به واقع بدون مرز دانسته شده است.
* ارکستر ملی در دوره فعالیت ۱۱ ساله خود به رهبری فرهاد فخرالدینی، بسیاری از آثار آهنگسازان بزرگ موسیقی سمفونیک ایران همچون حسین دهلوی، حسین ناصحی، ثمین باغچه بان، بهمن ریاحی، همایون رحیمیان، هوشنگ کامکار و… را از رپرتوار ارکستر حذف کرده بود و بیشتر تمایل به موسیقی سبک تر دوره گلها داشت. کمبود رپرتوار این ارکستر با تنظیم های فخرالدینی و چند تن از شاگردان او از جمله شهرام توکلی و علی اکبر قربانی که دستیاران او در این ارکستر بودند، تامین می شد که شامل آثاری با کیفیت های خوب تا بسیار ضعیف بود.
با سلام خدمت آقای پورقناد. ذائقه فست فودی همانطور که به خوبی اشاره کردید صبر و شکیبایی ندارد و تخصص هم در آن ذائقه بی ارزش است. متاسفانه خود موسیقی پاپ هم دچار چنان بلایی است که دیگر حتی نوازنده و خواننده هم در آن جایی نداره بلکه مسئله رو کردن محصولاتی است با عمر دو سال و قراردادی بیشتر از ۲ سال برای خمیر شدن.