گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

حنانه از زبان ملاح (۴)

در این مرحله از کمال و پختگی است که یادهای گذشته در ذهن وی زنده‏ می‏شود، سال‏هایی را به خاطر می‏آورد که طرفداران موسیقی غربی، به رهبری پرویز محمود، علیه استاد وزیری صف‏آرایی کرده بودند، حنانه خود نوشته است: «بهترین‏ دلیل صدق گفتار ما موسیقی دانیست که در جبههء مقابل وزیری ایستاده بود و آثارش را بر مبنای موسیقی علمی غرب و با استفاده از ملدی‏های ایرانی می‏نوشت. این شخص‏ پرویز محمود بود که پس از تابعیت ایالات متحدهء آمریکا، دیگر نه نامی از او در ایران‏ برده می‏شود و نه در آمریکا توانسته است نامی از خود باقی بگذارد» (همان کتاب و همان صفحه)

حنانه، مدت پنج سال در انستیتوی موسیقی مذهبی واتیکان به تحصیل آهنگسازی‏ می‏پردازد، سپس، چهار سال دیگر نیز به مطالعات خود در باب موسیقی مذهبی ایتالیا و موسیقی ملی ایران ادامه می‏دهد و سرانجام به سال ۱۳۴۲ به ایران مراجعت می‏کند و در هنرستان عالی موسیقی به تدریس «ارکستراسیون» و ساز «کر Cor» (یا به قول خودش‏ هورن) مشغول می‏گردد.

در سال ۱۳۴۳ برای همکاری با رادیو دعوت می‏شود و ارکستر فارابی را سازمان می‏دهد و رهبری این ارکستر را بر عهده می‏گیرد و پس از چندی به عضویت شورای عالی موسیقی رادیو منصوب می‏شود، به سال ۱۹۶۵ از طرف‏ رادیو ایران به «تریبون انترناسیونال آهنگسازان رادیو و تلویزیون» که از طرف یونسکو ترتیب داده شده بود به پاریس اعزام می‏گردد و در آنجا قطعاتی از «اوراتوریو» ی خود را که اثری است بر مبنای تم‏های موسیقی مذهبی، به سمع حاضران می‏رساند.

پس از افتتاح تلویزیون ایران، حنانه در سمت مشاور سرپرستی، به تشکیل کلاس‏هایی جهت‏ تعلیم فنی خوانندگان توفیق می‏یابد و ارکستر سازهای ایرانی تلویزیون را سازمان‏ می‏دهد، در فستیوال اول شیراز قطعهء «کاکوتی» را با ارکستر مجلسی تلویزیون رهبری‏ می‏کند. (لازم است که گفته شود که کاکوتی نام دختر استاد است که هم اکنون {سال انتشار این مقاله ۱۳۶۹ است. سردبیر} در پاریس دورهء انترنی پزشکی را می‏گذراند.)، قطعهء «صبر و ظفر» اثر پر ارزشی است که‏ در دوران انقلاب ساخته شده و با ارکستر بزرگ صدای جمهوری اسلامی به اجرا در آمده است.

حنانه دوبار ازدواج کرده است که از همسر او یک دختر به نام کاکوتی و از همسر دوم یک فرزند پسر مرسوم به علی دارد که با سن کم در نواختن پیانو سخت‏ تواناست. مرتضی حنانه در یازدهم اسفندماه ۱۳۰۱ خورشیدی در خانوده‏ای که اکثر آنها به‏ شغل مهندسی اشتغال داشتند متولد شد.

جدش صدیق الملک از اعقاب چوپانیان است. پدرش مهندس محمد حنانه ملقب به مدیر، مؤسس مدرسهء ثروت بود، عبد الغفار خان‏ صدیق الملک، نیای مرتضی، به سبب ایمان و اخلاصی که به حضرت رسول اکرم (ص) داشت، لقب حنانه را برای خود برگزید. حنانه، نام ستونی بوده است از چوب که‏ حضرت رسول (ص)پشت بدان تکیه می‏داد و خطبه می‏خواند. چون منبر مقرر شد، حضرت بر منبر برآمدند و خطبه خواندند، از آن ستون ناله برآمد مانند طفلی که از مادر جدا شود. مولانا سروده است:

استن حنانه از هجر رسول‏ ناله می‏زد همچو ارباب عقول

گر نبودی چشم دل حنانه را چون بدیدی هجر آن فرزانه را

آن سالکان و آن هنرجویان صاحب ذوقی که آهنگ آن دارند تا راه استاد مرتضی‏ حنانه را پی گیرند، باید بدانند زمانی به پایگاه رفیع این استاد توانند رسید که به ستون‏ ایمان تکیه زنند و از تلاش و کوشش و جوشش ناپسند و از ناملایمت نهراسند و بیاموزند و بیاموزند تا به مقام والای استادی نایل آیند به قول مولانا:

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو، حنانه شو

این استاد گرانقدر، به تاریخ بیست و چهارم مهرماه ۱۳۶۸ در گذشت و در امام‏زاده‏ طاهر کرج به خاک سپرده شد، روانش شاد و نامش انوشه.

حسینعلی ملاح

حسینعلی ملاح

۱ نظر

  • از ایشان نهایت تشکر را دارموهر چند امروز در قید حیات نیستند ولی یادشان و نامشان گرامی خواهد بود.

بیشتر بحث شده است