اینک، شناخت دستگاهها (*)
درباره مجموعهی کتاب و هفت حلقه سیدی: شناخت دستگاههای موسیقی ایرانی،
محمدرضا فیاض، موسسهی فرهنگی و هنری ماهور، ۱۳۹۰.
پیشترها، زمانی که خیلی دور نیست و بسیاری از ماها هنوز به یادش داریم، پدربزرگها و مادربزرگهایی بودند (نمیدانیم اندک یا پرشمار، اما بودند) که وقتی موسیقی ایرانی میشنیدند به آسانی تشخیص میدادند که در کدام دستگاه است، «ننه جون، نگاه کن قمره، دشتی میخونه». اکثرشان حتا سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند چه رسد به انتظار آموختگی علمی و عملی در ساز و آواز. با این ترتیب چگونه میتوانستند تشخیص دهند؟ جواب در رابطههای انداموار اجزای یک فرهنگ است. اگر دقت بیشتری میکردی آنها شعر زیبا هم از بر داشتند یا زیبایی شعر پرمغز را اگر از پیش نشنیده بودند به محض شنیدن تشخیص میدادند، خط زیبا و تذهیب پرفن و نامهی روان و معماری خانهی زیبا و… را نیز همینطور، و در یک کلام مردم اهل دلی محسوب میشدند.
همهی این هنرهای زیبا در زندگیشان جاری بود و همهی اینها رخدادهایی بودند حقیقی در زندگی روزمرهی آن مردمان.
اکنون آن شناخت تقریبا از میان رفته است. در حقیقت بخشهایی از فرهنگ ما رابطهی انداموارشان را با زندگی روزمره از دست دادهاند یا جایشان را به جزئیات دیگری از فرهنگ دادهاند، حرفی نیست. پرسش این است که اکنون که دیگر آن انداموارگی موجود نیست اگر کسانی دوست داشته باشند هنوز با موسیقی دستگاهی آشنا شوند باید چه کنند؟ آدم معمولی امروزی، فروشندهای، پرستاری، مهندسی، معلمی، کارمندی، چطور این تشخیص را یاد بگیرد؟ حالا چه چیز جای آن مادربزرگها را پر میکند؟
در بسیاری از نقاط دیگر جهان که فرهنگشان در گذر امروزی شدن یا به قول معروف توسعهیافتگی همین فرآیند را از سر گذرانده، جانشینی معاصر برای حفظ پیوستگی اندامهای فرهنگ یافتهاند؛ آموزشهای عمومی و کتابهایی که برای فرهنگآموزی به غیر متخصصها نوشته شدهاند. اینها مادربزرگهای امروزین ما هستند و نقش انتقال میراث فرهنگی را به عهده میگیرند.
این میراث فرهنگی مجموعهای از اشیاء و مفهومهاست که یا به کل از زندگی روزمرهی ما رخت بر بستهاند، مانند شیئی در گنجینهای و دست بالا کارکردشان تزیینی شده است، یا هستند اما پا پس کشیدهاند و دیگر به اندازهی روزگار گذشته در زندگی ما نقش ندارند، مثل شکلهای خالص همین موسیقی دستگاهی (به یاد بیاوریم که امروز چه بهرهای از جامعهی ما این موسیقی را میشنود؟).
مجموعهی کتاب و سیدیهای «شناخت دستگاههای موسیقی ایرانی» تالیف و گردآوردهی «محمدرضا فیاض» بیش از هر چیز مجموعهای است که برای دادن مهارت مهم دستگاهشناسی به بخش تحصیلکرده و البته فرهنگدوست جمعیت امروزیمان نوشته شده است. این را به قرینهی زبانی که متن دارد میتوان حدس زد، زبانی که آشکارا ادبی است و متعلق به کاربرد معمولی و روزمرهی فارسیگویان ایرانی نیست، بلکه زبان مردم کتابخوان و اهل فرهنگ و هنر است.
پینوشت
*- این مقاله با عنوان «همان آشنای قدیمی» -که عنوان منتخب سردبیری کتاب هفته نگاه پنجشنبه بود- در شماره پنجم آن نشریه منتشر شده است.
۱ نظر