همین مساله سبب آن می گردد تا در درک و دریافت یک اثر معماری یا موسیقی ایرانی، با اتفاقی “آنی” طرف نباشیم و همه چیز با کشف و شهود، مراقبه و به صورت تدریجی انجام گیرد. کشف تفاوت ها و خصیصه های هر بنا، کشف جزییات تزیینات سر در یک بنا یا شبستان یک مسجد و یا کشف تفاوت های تاویل دو نوازنده یا موسیقی دان متفاوت در مواجهه با گوشه ای یکسان است که “تنوع” در عین “وحدت” را در هنر ایرانی معنا می بخشد. شاید این تفکر “کشف و شهود”ی، کلیدی باشد برای دریافت بیشتر بینش آثار هنری در شرق و به خصوص در ایران.
گوشه ها با کنار هم قرار گرفتن در کنار یکدیگر در بعد زمان، الگویی را می آفرینند که قرابت فراوانی با برخی الگوهای دیگر هنرهای ایرانی – اسلامی دارد. گوشه ها به منزله ی “جزء” هایی به هم پیوسته، “کلیتی” را می آفرینند که دستگاه نام دارد. هر گوشه با حرکت تدریجی و گستره ای محدود به سمت رجیسترهای زیرتر صوتی حرکت می کند و در نهایت با همین طمانینه به ” فرود” می رسد؛ الگویی که شاید بیش از هر چیز یادآور تزیینات ریز و مینیاتورگونه ی ایرانی است که عناصر اصلی سازنده ی آنان، “جزء” های پیوسته و تکرار شونده هستند.
پیمون
“پیمون اندازه های خرد و یکسانی بودند که در هر جا در خور نیازی که بدان بود، بکار گرفته می شدند. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار درباره ی نااستواری و نازیبایی بنا را از بین می برده، چنانکه یک گلکار نه چندان چیره دست در روستایی دور افتاده، می توانست با بکار بردن آن، پوشش گنبدی را همان گونه انجام دهد که معمار استاد و کارآزموده ای در پایتخت. هیچ دو ساختمانی یکسان از کار در نمی آمد و هر یک ویژگی های خاص خود را داشت اگر چه از یک پیمون در آنها پیروی شده بود.” (پیرنیا)
با توجه به این تفاسیر، پیمون الگویی بود که بر طبق آن، سازنده و معمار از ساختار و تعادل سازه ای بنا و همچنین مقیاس و زیبایی آن اطمینان می یافت. پیمون نه تنها در اندازه و نقشه و مسائل فنی که در نما، تزیینات، در و پنجره و نسبت بین آنان و حتی شکل ظاهری نیز مورد استفاده قرار می گرفت. این امر در عین ایجاد کثرت، وحدت و انسجامی کلی را در بنا به وجود می آورد و در دیدی کلی تر، هماهنگی کلیه ی آثار معماری با یکدیگر را در پی داشت.
تصویر ۱-۱: بررسی تکرارها و پیمون در پلان مسجد کبود، تبریز
مسجد جامع فهرج
پلان کاروانسرای لات، الگوی پیمونی و تکرار در پلان در غالب کاروانسراها به روشنی مشاهده می گردد
پیمون در نمای کاروانسرای باغ شیخ در ساوه
امامزاده محمد محروق نیشابور، تکرار عنصری گرافیکی در جهت های مختلف کلیتی هندسی و چشم نواز پدید آورده
مساله ی پیمون (عنصری تکرار شونده و بنیادین) به ردیف موسیقی ایرانی کاملا قابل تعمیم می باشد. در بسیاری از گوشه های موسیقی ایرانی، تکرار یک ملودی تیپ به انواع و اقسام اشکال، کل ساختار یک گوشه را تشکیل می دهد. این مساله به شدت “واریاسیون” و “دولوپمان” در موسیقی کلاسیک غربی کار شده نیست و معمولا رابطه ی هر جمله با جمله های مشابهش کاملا آشکار است و بیش از آن که “واریاسیون” یا دگره ای از یک جمله باشد، تکرار آن جمله با عناصری اضافه یا کم شده و حتی گاه در بسیاری مواقع، تنها تکرار آن جملات در سکانس های بالا یا پایین رونده است.
در دیدی کلی تر، خود توالی گوشه ها که با ساختارهایی مشابه دستگاه را پدید می آورند نیز به این الگو شبیهند. ضمنا می توان به برخی دیگر از این خصوصیات در موسیقی ایرانی اشاره کرد، مانند اشاره ی مدام و پیاپی به نت “واخوان” که مقوله ای است که تنها مختص به موسیقی و نوازندگی ایرانی می باشد.
ساختار اصلی گوشه متشکل از یک موتیف دو نتی (با اشاره به نت بالاتر) است که با تغییر پایه با فاصله ی دوم تکرار می شود
زبان عاجزه…