در مطالعه هارمونی معمولا” چهار قسمت صدایی مورد استفاده قرار میگیرد، بنام های سوپرانو، آلتو، تنور و باس. شکل مقابل تقسیم بندی تقریبی این چهار بخش را نمایش میدهد. اگرچه
می توان در تقسیم بندی و استفاده این بخشها از رنج کامل صوتی هر قسمت استفاده کرد اما بهتر آن است که از نتهای مرزی خیلی استفاده نکنیم و در صورت لزوم، فقط برای زیبایی
ملودی حرکت های کوچکی روی آنها داشته باشیم و هرگز این نت های مرزی را به تاخیر یا پدال نیندازیم.
شما به سادگی می توانید چهار بخش مختلفی را که راجع به آن صحبت شد در این دو میزان مشاهده کنید. اگر یک نوازنده خوب این دو میزان را با پیانو اجرا کند و شما از گوش نسبتا”
دقیقی هم برخوردار باشید بسادگی می توانید بصورت جداگانه حرکت هر یک ا زچهار بخش را بصورت مجزا احساس کنید. در غیر اینصورت کافی است که اجرای هر بخش را به یک
ساز با رنگ متفاوت صوتی واگذار نمایید تا بتوان حرکت بخش ها را تشخیص داد.
نکته ای که باید در هنگام تنظیم یک قطعه بصورت چهار صدایی به آن دقت کرد آن است که باید سعی شود فاصله های استفاده شده بین نتهای بخشهای سوپرانو و آلتو از یکطرف و آلتو و
تنور از طرف دیگر فاصله های ساده و غیر ترکیبی باشند. اما شما آزاد هستید از هر فاصله ترکیبی یا ساده برای فاصله بین باس و تنور استفاده نمایید. فاصله ساده یا simple فاصله های
کوچکتر یا مساوی اکتاو می باشد و فاصله ترکیبی یا Compound فاصله بزرگتر از اکتاو بوده بسادگی می تواند از ترکیب دو یا بیشتر فاصله ساده درست شود.
استفاده کرد. با این تفاسیر اگر به شکل مقابل دقت کنید، خواهید دید که میزان اول کاملا” اشتباه است چرا که فاصله بین بخش های سوپرانو و تنور معادل ۸+۳ می باشد بنابراین بهتر
است بصورت میزان دوم نوشته شود. همینطور فاصله میان بخشهای آلتو و تنور در میزان سوم اشتباه است . بهتر است بصورت میزان چهارم تنظیم شود. در ضمن همانطوری که در
شکل ملاحظه می کنید فاصله بین دو بخش پایینی می تواند ساده و ترکیبی باشد و جای هیچ گونه نگرانی نیست.
البته برخی محدودیتهای خاصی هم برای باس تعریف می کنند که مهمترین آنها عبارتند از :
– اگر فاصله باس و تنور ششم کوچک باشد باس نباید پایین تر از نت سل بیاید
– اگر فاصله باس و تنور سوم بزرگ باشد باس نباید پایین تر از نت دو بیاید
تقریبا” می توان گفت بجز این موارد دیگر محدودیت بزرگی برای فاصله بین باس و تنور وجود ندارد.
نکته ای که جا دارد در اینجا به آن اشاره شود و اغلب هنرآموزان جدی موسیقی بدون شک به آن برخورد خواهند کرد پیدا کردن موارد متضاد با موارد مطرح شده در کارهای بزرگان
موسیقی می باشد. بتهوون در جایی بیان کرده است که “هیچ قانونی در موسیقی وجود ندارد که نتوان برای زیباتر کردن موسیقی آنرا رد نکرد”.
واقعیت دقیقا” همین می باشد، هنر با علوم ریاضی و فیزیک کاملا” متفاوت می باشد. اگر در ریاضیات می گوییم مساحت مربع معادل مجذور طول یک ضلع آن است این موضوع مادامی
که در چهارچوب هندسه اقلیدسی صحبت می کنیم همواره همین هست. اما در هنر شما می توانید با توجه به زیباشناسی شخصی ای که دارید بسیاری از قوانین از پیش نوشته شده را زیرپا
بگذارید و در مسیر به خلق ایده های جدید کمک نمایید.
۱ نظر