Posts by علیرضا میرعلی نقی
آواز از کنگره عرش (۲)
انصاف را که لحن فردی استاد ادیب بین خوانندگان همدوره خودش متمایز بود و نه قبل و نه بعد از خودش کسی پیدا نشد که حتی بتواند تقلید ظاهری او را درست از عهده بربیاید. گذشته از جنس ممتاز حنجره خدادادی، بنیه طبیعی نیرومند و انعطاف فراوان، چکیده تمام روحیات و احساسات و منش فرهنگی متعالی و روحیه لطیف طبیعتگرای استاد ادیب، طعم منحصر به فردی از احساس اصیل ایرانی از آواز را ارائه میکند که توصیفش بسیار دشوار است و فقط باید آن را شنید. در اینجا راجع به آن صحبتی نمیکنم چرا که به قول مولانا «هم قلب بشکست و هم کاغذ درید.»
درباره غلامحسین بنان (۲)
بنان حوصله لازم برای معلمی آواز نداشت و از شاگردان هنرستان او کسی شناخته نیست. امّا از میان شاگردان خصوصی او کاوه دیلمی شهرت دارد (همان، ص ۱۹۷). بنان در ۸ اسفند ۱۳۶۴، بر اثر بیماری مزمن جهاز هاضمه درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر (در حومه کرج) به خاک سپرده شد (آور، ص ۱۸ـ۱۹).
درباره داوود پیرنیا بنیانگذار برنامه های «گلها»
پیرنیا، داوود، ادیب، موسیقی شناس و بنیانگذار و مبتکر سلسله برنامه های «گلها» در رادیو تهران (۱۳۳۴ـ ۱۳۴۴ ش). نخست نزد پدرش، حسن پیرنیا * (مشیرالدوله)، و برخی استادان زمان به تحصیل پرداخت (ترقی، مصاحبه، تیر ۱۳۶۸) و تحصیلات بعدی را در مدرسه سن لوئی تهران و سپس در سویس ادامه داد و در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. پیرنیا، همزمان با تحصیل در حقوق، با موسیقی کلاسیک اروپایی آشنا گردید، و در بازگشت به ایران به استخدام وزارت دادگستری درآمد و کانون وکلا را بنیان نهاد. سپس به وزارت دارایی منتقل شد و در این وزارتخانه، اداره احصائیه (آمار) را تأسیس کرد. آنگاه در نخست وزیری، ریاست بازرسیِ کل کشور را بر عهده گرفت و تا معاونت نخست وزیری پیش رفت (نواب صفا، مصاحبه، مرداد ۱۳۷۸).
درباره غلامحسین بنان (۱)
غلامحسین بنان خواننده سرشناس ایرانی، در ۱۲۹۰ ش در انگه رودِ نور به دنیا آمد (جهانگیری، ص ۱۲؛ ملاّ ح، «زندگی نامه ی بنان»، ص ۳۱). محیط خانواده او را به موسیقی علاقه مند کرد و با استعدادی که در فراگیری موسیقی داشت توانست پیش از ده سالگی برخی از تصانیف مشهور و قطعات ساده را با ارگهای معمول در اواخر دوران قاجار بنوازد. بنان در حضور مرتضی نی داود*، استاد تار، قابلیت خود را در آوازخوانی نشان داد و نخستین درسها را از او گرفت (ملاّح، «زندگی نامه ی بنان»، ص ۳۲ـ۳۳). سپس به محضر میرزا طاهر ضیاء رسایی، ملقب به ضیاءالذاکرین، راه یافت و فنون اجرای آواز ایرانی را آموخت. چندی نیز از استاد ناصر سیف تعلیم گرفت (همان، ص ۳۷). همزمان با این آموزشها، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه ثروت و مدارس دیگر دنبال کرد. بنان علاوه بر آموزش حضوری نزد اساتید، از طریق صفحات خوانندگانی مانند سیدحسن طاهرزاده و اقبال آذر (اقبال السلطان) نیز با رموز خوانندگی آشنا شد (میرعلی نقی، ص ۱۹۳).
درباره پرویز منصوری (۳)
علاقه او به موسیقی ایرانی نیز موضوعی قابل توجه است. در زمانی که بیشتر موسیقیدانان تحصیلکرده از نسل او، تحت تاثیر نوعی اسنوبیسم کور و افراطی، موسیقی ایرانی را از جمیع جهات تحقیر می کردند و آن را شایسته توجه نمی دانستند، منصوری به موسیقی دستگاهی ایران و موسیقیدانان برجسته آن علاقه آشکاری داشت و با نوشتن مقالاتی درباره موسیقی ایرانی (که بعدها در کتاب کاوشی در قلمرو موسیقی ایرانی چاپ شد) و درباره موسیقیدانان بزرگ مثل خالقی و صبا، دقت نظر و مسؤولیت فرهنگی خود را نسبت به موسیقی کشورش نشان داد.
آواز از کنگره عرش (۱)
استاد ادیب خوانساری از نظر من بزرگترین خواننده ۷۰ سال گذشته ایران است و فکر میکنم افراد بسیاری در این زمینه با من همدل و همعقیده باشند. استاد ادیب در تمام عمرش خوانندهای بود مخصوص طبقه خواص موسیقیدان و هنرش در عالیترین سطح قرار داشت. طبیعی است که چنین هنرمندی در دوره حیاتش بهدرستی درک نشود. استاد ادیب و همتای او در نوازندگی، استاد مرتضی محجوبی از این کمتوجهیها رنج میبردند ولی مانع نمیشد که هنرشان را به اجتماع عرضه کنند.
ای ایران
اکنون دیگر «ای ایران» تبدیل به سمبل و نماد ملیت (بدون هیچ گرایش سیاسی) در موسیقی ایرانی شده است. این سرود هنوز هم در نوع خود بی بدیل است. استفاده از وزن مارش همراه با یک مایه کاملاً ایرانی (آواز دشتی)، تا حدود چهل سال بعد از آن هم عملاً مورد استفاده قرار نمی گرفت. تنها سرودی که می توان از لحاظ هنری با ای ایران مقایسه کرد، سرود «این پیروزی» (در مایه بیات ترک با ملودی احمدعلی راغب و تنظیم استاد زنده یاد مجتبی میرزاده و صدای محمد گلریز) است که شور و حال ایرانی – حماسی ویژه ای دارد.
فاجعه در راه است
این که بشود آینده را پیش بینی کرد کار من نیست، کار پیش بین و پیشگوست! آن هم در کشور ما و در عرصه موسیقی که دیگر هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. شرایط کاملاخارج از هر گونه منطق بوده و شک ندارم پیش بینی اش برای خود دست اندرکاران هم دشوار است. فقط می توانم بگویم اگر اوضاع اقتصادی به همین شکل پیش برود سرمایه گذاری برای آلبوم ها و بویژه آلبوم های هنری عملاغیرممکن می شود. آنقدر که تولید آلبوم هنری در مقایسه با سال های گذشته کمتر خواهد شد.
درباره ساز تنبک
تنبک، از سازهای کوبه ایِ پوستی که بدنه آن بیشتر از چوب ساخته می شود. انواع این ساز، با شیوه های گوناگونِ اجرا، در کشورهای عربی و ایران و افغانستان و ترکیه رایج است (رجوع کنید به فروغ، ص ۱۲۶ـ۱۲۷). نام این ساز در منابع به صورتهای تُمبَک، تُبتَک، تُنبیک، تنبوک، دُنبک، دُمبرک، دُمبُلک، تُبنُک، دُمبک، خُنبَک و تینبَک نیز آمده است (ملاح، ص ۱۸۴؛ فروغ، ص ۵۰؛ ستایشگر، ذیل «تنبک»). امروزه آن را «ضرب» نیز می نامند، اما معلوم نیست این نام از چه زمانی متداول شده است (ملاح، ص ۱۹۲). به عقیده ابوالحسن صبا (متوفی ۱۳۳۶ ش؛ ذیل «تنبک »)، واژه تمبک از تُم (صدای ناحیه مرکزی پوست) و بَک (صدای ناحیه کناری پوست) تشکیل شده است. برخی این واژه را صورت تغییریافته خُنبَک یا خُمَک به معنای خُم کوچک می دانند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ملاح، ص ۱۸۵ـ۱۸۶).
درباره آلبوم «طنین کاشی های آبی»
«طنین کاشی های آبی» عنوان یک مجموعه دوتایی لوح فشرده از نشر باربد است. این دو لوح شامل مجموعه ای با ارزش از پیانو نوازی مرتضی محجوبی نوازنده و آهنگساز نامدار برنامه «گلها» است که هنوز علاقمندان بسیار در میان مخاطبان موسیقی دستگاهی ایران دارد. مرتضی محجوبی در کنار جواد معروفی صاحب سبک و بیان ویژه ای در پیانو نوازی به سبک ایرانی بود که تفاوت های زیادی نسبت به سبک پیانو نوازی آکادمیک پیانوی ایرانی در آن زمان که جواد معروفی آن را نمایندگی می کرد داشت. علیرضا میرعلی نقی که تحقیقات زیادی درباره زندگی و آثار مرتضی محجوبی انجام داده است، درباره این آلبوم (طنین کاشی های آبی) یادداشتی نوشته است که می خوانیم: