Posts by علیرضا میرعلی نقی
اعجاز شهناز (۴)
اصفهان و اصفهانیان که جای خود دارند. طنز کلامی بسیار قوی در میان هنرمندان این شهر به خاطر ارتباطهایی که هنوز به شکل نیمه سنتی – نیمه مدرن با یکدیگر دارند شهره خاص و عام است. استاد جلیل شهناز نیز از زمره ی همین هنرمندان است. طنز پردازی استادانه ی او شهرتی همپایه ی صدای جادویی تارنوازی اش دارد.
اعجاز شهناز (۳)
میگویند اکثر هنرمندان بزرگ دارای حس طنز قوی هم هستند. نمونههایی که درستی این سخن را ثابت میکنند زیادند؛ در همه رشته های هنری در همه ی فرهنگها و در همه ملتها. تقسیم بندی های امروزی میان دو مقوله حوزه هنر (art) و ادبیات (literature) تفکیک قائل میشوند در حالی که فرهنگ ایرانی چنین تفکیکی را هنوز ندارد و متأسفانه به خاطر فقدان اندیشه های پرورده و نظام یافته پسوند هنر را به بسیاری از مقوله های دیگر نیز سخاوتمندانه اضافه میکند و سخن درست گفتن در این باره را دشوار و دشوارتر می سازد. وقتی که هنوز میان هنر و فن “technic” یا به قول منورالفکران عصر تجدد: «صنعت»، البته نه به معنای “industry” یا تکنولوژی امروز فرقی نمیگذارند و فی المثل از هنر آشپزی و هنر دوست یابی حرف میزنند دیگر تکلیف عدم تفکیک میان هنر و ادبیات واضح است و نیاز به توضیح ندارد.
«قامت بلند استغنا تعظیمی»؛ به یک عمر فعالیت و شخصیت ارجمند عبدالوهاب شهیدی (۵)
انقلاب پیش آمد و هر کس به گوشهای رفت، عبدالوهاب شهیدی هم به میمه و مزرعه کوچک موروثی بازگشت و با همدمی طبیعت روزگار گذراند؛ دست و دامنش پاک بود و از محاسبهاش باک نبود. طوفان کاشانه او را هم ویران کرد و مدتهای مدید حساب مسائلی را پس میداد که روحاش هم از آنها خبر نداشت، شاید کسانی هم که آن سوی میز پرس و جو می کردند، خبر نداشتند و سالها بعد فهمیدند که مرد بیگناهی را بی سبب آزردهاند ولی حسودان و دشمنانی که از کوتاهی قامتِ هنری و انسانی خود در مقایسه بیجا با رفعت مقام شهیدی، سالها خودخوری کرده بودند اکنون موقع را مناسب و ایام را به کام دیدند و زهر حسادت را در زندگی او ریختند و راحت شدند. اگر بنان و قوامی را استثنا کنیم، در آن زمان هیچ خواننده ای به اندازه او و محمودی خوانساری تا این حد خوشنام نبود و تا این اندازه جفا نکشید. شرح این را هم بگذاریم برای وقت دگر…
اعجاز شهناز (۲)
رسم او به تمام و کامل نواختن هیچ قطعهای مگر در مواردی آگاهانه یا ارائه ی ردیف نوازانه ی گوشه یا آوازی معین نیست. شهناز نوازنده ای به تمام معنی آزاد و غیر کلاسیک است و پشتوانه ای گرانبار از فرهنگ غنی موسیقایی اصفهان – تهران از گذشته و حال را در ذهن آفرینشگر خود محفوظ دارد و بنا به ذوق خود – که محبوب خاص و عام است – از آنها استفاده میکند تمام پایه های مضرابی مخصوص تارنوازی تکنیکهای خراش سینه، مال در آبهای گوناگون شلال ریزهای ناتمام و … را میتوان در نوازندگی او شنید. استفاده ی او از مضراب چپ نیز شایان توجه است. او از مضراب چپ در دو موقعیت بهره میبرد یکی مضراب چپ متعارف و کلاسیک که صدا را با قدرت و نرمش از زیر سیم میکشد و صدای سیم پایین آن تولید میشود. دیگر نواختن مضراب چپ در حکم خرده مضراب به علاوه ی کنده کاری است که نغمه هایی خاص را لطیف و سرشار از تزیین درفضای ساز می پراکند.
«قامت بلند استغنا»؛ تعظیمی به یک عمر فعالیت و شخصیت ارجمند عبدالوهاب شهیدی (۴)
دوره شاگردی شهیدی نزد اسماعیل مهرتاش با جدیت طی شد. اوقات تفریح و طربِ جوانی او به ریاضت برای فراگیری گذشت، در دیداری به من گفت: شاید بیست سال گذشت و من یک شب حتی یک غروب نتوانستم چراغها و مغازههای خیابان لاله زار را درست تماشا کنم، همه اوقاتام به کار و تمرین گذشت حتی در راه خانه درسهایم را برای خودم زمزمه میکردم و یکی از آشنایان که میدید دارم با خودم حرف میزنم و آواز میخوانم، درآمد که فلانی دیوانه شده است؛ فهمیدم و پیغام دادم که نه دیوانه نشدهام شما وارد این عوالم نیستی، هر طور که میخواهی فکر کن.
اعجاز شهناز (۱)
نواختههای ضبط شده از استاد جلیل شهناز، تواناترین شاعر تار در نیم قرن گذشته مجموعهای از قابلیتها را ارائه میکند که در میانشان سهم یک عامل بیش از دیگران است خلاقیت موسیقایی چنان که در کار اکثر تک نوازان بزرگ معاصر نیز چنین است. تکنوازانی که هر یک در کارشان یکه تاز و شاعر ساز دست خویشتن بوده اند مرتضی محجوبی رضا ورزنده احمد عبادی و حسن کسایی این هنرمندان کاشف زبان اختصاصی خود در هنر تک نوازی هستند و نیز کاشف امکانات ناشناخته در ساز تخصصی خویش نقش اینان در تکامل میراث موسیقی دستگاهی بسیار متفاوت است با نقش هنرمندانی که به طور غریزی یا به طرزی آگاهانه راویان میراث هنری قدیم و حافظان دقیق اصالت فرهنگی دهه های گذشته بوده اند و توانایی اجرا در ضبط هایشان بسیار بارزتر و آشکارتر از توانایی در خلاقیت و گسترش موسیقی است.
«قامت بلند استغنا»؛ تعظیمی به یک عمر فعالیت و شخصیت ارجمند عبدالوهاب شهیدی (۳)
عبدالوهاب شهیدى روحانیزاده و اهل فلاحت است. در سال ۱۳۰۰ زاده شد. گویا صداى خوش در خانوادهشان موروثى بوده است. او تحصیلاتش را در میمه (زادگاهش واقع در استان اصفهان) و سپس در تهران گذراند. در ۱۳۱۸ آموزگارى پیشه کرد و بعد از گذراندن خدمت سربازى، در ۱۳۲۲ به عنوان افزارمند در ارتش استخدام شد. و در همان سال در گروهى با عنوان «هنردوستان» شرکت کرد و به مدت سه سال چند تابلو موزیکال را به روى صحنه آورد. از جمله گل و بلبل (با شعر حافظ) و موسى و شبان (با اشعار مولانا). او هم صداى خوب داشت و هم ظاهرى برازنده و براى همین، راه بازیگرى ـ خوانندگى را در جامعه باربد (۱۳۵۹-۱۳۰۵) به سرپرستى استاد اسماعیل مهرتاش مقابل خود گشوده یافت.
«قامت بلند استغنا»؛ تعظیمی به یک عمر فعالیت و شخصیت ارجمند عبدالوهاب شهیدی (۲)
شاید برای همین است که قدر و مرتبه هنر خوانندگی + نوازندگی (=خنیاگری) شهیدی به اندازه نام بلندش شناخته نشده است. گریزی هم نیست چراکه ما مردم عادت داریم فقط از ماحصل کار و رنج هنرمندانمان لذت ببریم و در پیِ زحمت دادن به خود برای شناختن درست آثارشان و ظرافتهای شخصیت و زندگیشان نیستیم، همین اخلاق مشحون از نادانی، هنرمندان را هم بیعلاقه به این امور بارآورده و سکوت زبانشان طی دههها تبدیل به سکوتِ ذهنشان در این امر شده است. در نتیجه موسیقیدانی که بتواند شناخت درستی از کار خود و خصوصیات هنر خود را عرضه کند، در حکم کیمیاست؛ بگذریم از این که اصولا وظیفه هنرمند نیست که برای «شناساندن» خودش بکوشد، وظیفه او کار و آفرینش و حفظ شخصیت خود است (که شهیدی بزرگ در این مقوله سرآمد سرآمدان است)، کار خطیر شناساندن و تشریح و احتمالا نقد، به عهده افراد دیگری است که تعدادشان در جامعه ما از انگشتان یک دست هم کمتر است و آنها هم به دلایل مختلف و گاه موجه، رغبتی به ورود در این میدان ندارند و اگر هم زمانی کار می کردند، حالا کنار گذاشته اند.
«قامت بلند استغنا»؛ تعظیمی به یک عمر فعالیت و شخصیت ارجمند عبدالوهاب شهیدی (۱)
عبدالوهاب شهیدی نود و دو ساله است، میتوان هفتادمین سالگرد فعالیت هنری او را جشن گرفت و به وجود هنرمندی چنین پربار و سربلند در این زمانه بالید شهیدی خواننده نامدار و نوازنده چیره دست عود بعد از سالها اقامت در خارج از کشور به وطن بازگشت و اکنون در کنار خانواده خود به سر میبرد. متأسفانه با همه تلاشی که کردیم امکان گفتوگو با این هنرمند بزرگ به دلیل کهولت سن ایشان فراهم نشد و این یادداشت تنها ادای احترامی است به زندگی و هنر عبدالوهاب شهیدی که بی نیاز از القابی چون استاد و… کارنامهای پاک و پربار دارد و نفس گرمش یادآور وجود گوهرین هنرمندان قدیم و استادانی است که هر کدام سالها با او کار کردهاند و اکنون در میان ما نیستند.
شنیدن یک «خاطره شاد» با سنتور
در موسیقی کمتر موضوعی همانند بداهه پردازی را میتوان یافت که چنین سهل و ممتنع باشد. از یک سو، سریع با ناخودآگاهِ شنونده ارتباط برقرار کند و از سوی دیگر، از هر توصیف ثابت و مشخصی بگریزد. در موسیقی دستگاهی ایران با تکیه بر دو رکن اساسی نغمههای الگویی و شعر کلاسیک فارسی، حتی وقتی که ظاهراً از شعر و بالطبع از حضور خواننده، استفاده نشود و ساختهای شعری صرفاً ظهوری آهنگین دارند، سعی شده که هنر بداهه پردازی، در چند نوع دسته بندی کلی نشان داده شود.