سجاد پورقناد
سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران
Website: pourghanad.com/
سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران
Website: pourghanad.com/
از زمان انتشار انیمیشن «سیم ششم» با کارگردانی بهرام عظیمی با تار نوازی علی قمصری و آهنگسازی فردین خلعتبری، موجی از نظرات مثبت و منفی درباره این اثر (مخصوصا در فضای مجازی) به انتشار رسیده است. یکی از نقد های مهمی که در این زمینه منتشر شده، نوشته ای از علی جعفری فوتمی است که با عنوان «از اشتباه حمایت نکنیم» در پایگاه تحلیلی خبری «سینما سینما» به انتشار رسیده است. پس از انتشار این نقد، منتقدانی که عموما موسیقی دان بودند، ضمن پذیرش بخش هایی از بندهای این نقد به قسمت های دیگری از آن انتقاداتی را وارد دانستند که نگارنده در همان فضا به این دوستان پاسخ هایی را دادم که امروز بخش هایی از این پاسخ ها را می خوانید. (پس از ورود به این پرسش و پاسخ ها لازم است اعلام کنم، این پاسخ ها ممکن است الزاما پاسخی نباشد که علی جعفری فوتمی نیز به این منتقدان خواهد داد و در اینجا نگارنده صرفا نقطه نظرات خود را در این مورد بازگو می کند.)
دقیقا به همین خاطر من به منابع شفاهی بیشتر اهمیت دادم و جدی گرفتم. در واقع من شاگرد کلاس های شناخت موسیقی آقای کیانی هستم در دو دوره و بیشتر از چهار جلسه با ایشان سنتور کار نکردم!
من در واقع ابتدا مجذوب رفتار و اخلاق آقای کیانی و در مدت کوتاهی هم علاقمند رفتار ایشان شدم که در آن زمان جزمیت و یکسو نگری سال های بعد را نداشت و بسیار منعطف بود. آقای کیانی موسیقیدان خلاقی هم نبودند که خلاقیت شان بخواهد ما را جذب کند.
مقاله درباره علیرضا مشایخی، کامران داروغه و حتی آغاسی! این مقاله آغاسی کارش به مجلس کشیده شد و مجلس از حوزه هنری شکایت کرد! من وقتی که ابتدا جذب اول شخصیت و بعد افکار آقای مجید کیانی شدم، همان موقع هم من تعلق عمیقی به مکتب وزیری و آثار خالقی، صبا و معروفی داشتم. این مربوط به نوستالژی من بود و از بچگی من این صدا را شنیده بودم و دوست داشتم. من به آقای لطفی (که خدا رحمت شان کند) هم گله کردم که چرا از طرف من آن مطلب را در کتاب سال شیدا نوشتید که علاقمند برنامه گلچین هفته و مکتب بازگشت هستم؟ مطلقا چنین نبوده! من از سن ده – یازده سالگی (بدون اینکه بخواهم بگویم سلیقه من درست بوده یا نه) آن صدا دهی ارکستر ایرانی را دوست نداشتم؛ یعنی ارکستر ایرانی اونیسون که محورش بر اساس سازهای کششی نیست.
بحث درباره سرود جمهوری اسلامی و سرود ملی کره جنوبی چند سالی است که در محافل موسیقی مطرح شده است ولی اخیرا باز این موضوع رسانه ای شده و نه تنها ادعا شده این سرود شباهت زیادی به سرود دیگری دارد بلکه پیشنهاد شده که محتوای موسیقایی آن بیشتر وام گرفته از موسیقی ملی باشد و حتی بعضی پیشنهاد جابجایی این سرود را با سرود «ای ایران» روح الله خالقی مطرح کرده اند. (۱)
لازم است اینجا بگویم که قبل از من افراد زیادی کتابشناسی منتشر کرده اند، خانم مشایخی که قبل از انقلاب کتابی منتشر کردند با اینکه ارزش پیشگام را داشته اند ولی امروز این کتاب ارزش و کاربردی ندارد. بعد از آن کتاب خانم هلالی درآمد که و بعد کتاب خانم مهتاب خرمشاهی منتشر شد و کتاب دیگری هم در دفتر پژوهش های قم منتشر شد که اینها بیشتر شبیه به برگه دارن کتاب خانه های قدیم است؛ تمام اینها با کتاب من متفاوت هستند چراکه کتابشناسی ای که من نوشتم توصیفی است یعنی هر کتاب یا مقاله ای که شرح کردم را خودم با دقت خوانده ام، بعضی را نه یکبار بلکه چندبار؛ من چکیده نویسی کرده ام.
دقیقا ۱۵ سال پیش بود که به مناسبت ۴۰ سالگی علیرضا میرعلی نقی، مقاله ای در سایت منتشر و نگاهی اجمالی به فعالیت ها و خدمات او به هنر موسیقی ایران کردم. پس از پانزده سال از این تاریخ ظاهرا میرعلی نقی ۵۵ ساله، آنطور که انتظار می رفت، فعالیت مهمی مخصوصا در حوزه نشر کتاب نداشته است؛ در آن زمان پیش بینی می شد، بعد از انتشار نتیجه پژوهشی که آن زمان در دست انتشار داشت یعنی جلد اول «کتابشناسی توصیفی موسیقی ایران»، به ترتیب دیگر شماره های این کتاب نیز منتشر شود؛ نه تنها این اتفاق روی نداد بلکه دیگر پژوهش های او که شامل تحقیقات گسترده و دسته اولی درباره هنرمندان موسیقی دستگاهی و کلاسیک بین المللی بود نیز به انتشار نرسید.
چراکه تا وقتی ما زمانِ خلقِ یک اثر هنری را ندانیم، نمیتوانیم قضاوتی دربارۀ سهولت یا عدم سهولت تولید آن داشته باشیم. فرض بگیرید، در یک تحقیق تاریخی اثری موسیقایی را بیابیم که از نظر تکنیک های کمپوزسیون (شامل فرم، ملودی، بافت و ارکستراسیون) شبیه به یک اثر کماهمیت و دستِچندم قرن نوزدهم باشد، ولی با تحقیقات ما این اثر مربوط به ۲۰۰ سال قبل از این دوره شناسایی شود، آیا هنوز این اثر را بیاهمیت میتوانیم بشماریم؟ قطعاً خیر! پس اولین کاربرد قضاوت بر اساس تاریخ اینجاست که خودنمایی میکند.
بنیاد رودکی در ماه های پایانی سال گذشته به صورت رسمی نام دو هیات از موسیقیدانان را برای دو ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی منتشر کرد. این اتفاق به دو دلیل ارزشمند و قابل توجه است، اول به این خاطر که بعد از مدت ها بالاخره بنیاد رودکی تصمیم گرفته، شالوده اداری ارکستر را با نظر متخصصان (البته در ادامه خواهیم دید که همگی آنها به واقع متخصص نیستند) موسیقی شکل دهد و نه تصمیم های لحظه ای و دلبخواهی چند کارمند اداری بی خبر از دنیای موسیقی.
آخرین روزهای سال پر از اندوه ۹۹، اجازه نداد نودمین سالگرد تولد یکی از خاطره ساز ترین آهنگسازانِ موسیقی ارکسترال ایرانی را جشن بگیریم؛ آری عباس خوشدل، نغمه پرداز با ذوق و مهربان از میان ما رفت و غم این قرن پر افسوس را افزون کرد.
مجله آنلاین موسیقی «گفتگوی هارمونیک»، از تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۳ آغاز به کار کرد و تا امروز به صورت مداوم هر روز به انتشار مطالبی درباره موسیقی میپردازد.