پس از این صحنه شاهد تغییر متر ارکستر از دو ضربی ساده به شش ضربی ترکیبی هستیم و همینجاست که گروه همخوانان باز در ماهور می خوانند: «هله ای عشق برافشان گهر خویش بر اختر» هنوز کل ارکستر تغییر گام نداده و در بخش بادی برنجی القائات ریتمیک در پرده هایی خارج از گام است و آهنگساز با این ترفند وجود اضطراب و تردید را به سرعت خاموش نمی کند تا آنجا که کنترپوان زهی ها این اشعار را همراهی می کند: «که همه اختر و ماهند و تو خورشید جمالی …»
در پایان این بخش شنونده که سرشار از این موسیقی دل انگیز است گمان می کند اپرا به پایان رسیده که ناگهان صحنه پر از نور و سماع می شود… پایکوبی هنوز به پایان نرسیده!
غریب پور و عبدی گویی پایانی درخشان تر برای این اثر می خواهند… مولانا در جمع رقصندگان می خواند:
«بیا تا عاشقی از سر بگیریم، جهان خاک را در زر بگیریم…»
در همراهی بخش زهی ارکستر باز مترهای ساده به ترکیبی تبدیل شده و صدای طبل بزرگ و دف شنوندگان را به وجد می آورد، اوجی که معتمدی در این بخش خوانده است (که به فا پنج هم اشاره می کند!) این شکوه را به قله می رساند و در اینجا اپرا به پایان میرسد.
موخره
اپرای مولوی بنابر گزارشات مختلفی که در جراید منتشر شده است، اثری موفق از دید مخاطبان بوده است؛ این اپرا تا کنون نزدیک به صد شب در سالن های مختلف، به اجرا گذاشته شده و تقریبا در تمام شب ها سالن اجرا مملو از جمعیت بوده است. به دلیل بیش از ۳۰ سال اجرا نشدن اپرا در ایران، ساخت اثری با زمان ۱:۴۵ ریسک بزرگی بوده است اما خلاقیت های هنری دست اندرکاران این اثر باعث شده، هنوز هم این اپرا علارغم کاستی های قابل اغماضی که دارد، اثری محبوب و مطلوب باشد.
اپرای مولوی از نظر موسیقایی، می تواند یکی از برجسته ترین آثار ارکسترال موسیقی سمفونیک ایران باشد؛ این قدرت به حدی بوده که حتی محمدرضا درویشی در نوشته ای این اثر را برجسته ترین موسیقی سمفونیک ایران دانسته است (۱). جا دارد به سرعت، این اثر برجسته با همکاری هنرمندانی که در تولید آن نقش داشتند، بازخوانی شود و بخشهایی که دچار کاستی است، رفع اشکال شود چراکه ممکن است با مرور زمان، صدای خوانندگان این اپرا تغییر کرده و اصلاح بخشهای کوچک، دیگر قابل انجام نباشد و نیاز به بازخوانی کلی بوجود بیاید.
بخشی از خوانندگان اپرای مولوی
از سمت راست ایستاده: سجاد پورقناد، سارا رضازاده، احسان نصیری، مهدی جاور، رضا نجفی، علی یاری و علی نجفی
از سمت راست نشسته: حسین علیشاپور، محمد معتمدی، علی خدایی و همایون شجریان
موضوع بسیار مهم در سه اثر مشترک بهروز غریب پور و بهزاد عبدی، در نظر گرفتن اجرای صحنه ای این آثار است. بخشهایی در لیبرتوی این سه اپرا وجود دارد که به خوبی قابل اجرا بوسیله عروسک نیست و لازم است این آثار به صورت صحنه ای نیز اجرا شود. هرچند متاسفانه، به دلیل تعطیلی سی و چند ساله سازمان اپرای ایران، امروز دیگر نه ارکستری مخصوص اپرا داریم و نه خوانندگانی که توانایی حرفه ای بازیگری داشته باشند ولی باید از امروز دست به کار شد و با استفاده از اقبال عمومی بوجود آمده نسبت به این آثار، به اجرای صحنه ای آنها نیز اندیشید.
پی نوشت
۱- خبرگزاری مهر، چهار سال پیش به اشتباه نقل قول ایشان را از زبان نگارنده منتشر کرد!
۱ نظر