گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بد فهمی از گفتار وزیری (۳)

این جریان تا سالهای پایانی دهه چهل شمسی ادامه داشت، همزمان با تاسیس «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی ایران» رادیو در اواخر دهه چهل، پر شده بود از موسیقی های عامیانه و سطحی که البته بعضی از شاگردان مکتب وزیری هم جزو پدیدآورندگان آن بودند.

وزیری دیگر فعالیت زیادی به جز تدریس زیبایی شناسی در دانشگاه تهران نداشت؛ دوازده سال از درگذشت ابوالحسن صبا، شاگرد مشهور وزیری می گذشت و نیز چهار سال از درگذشت روح الله خالقی شاگرد و مهمترین مکتب دار وزیری… ارکستر گلها هم که به وسیله جواد معروفی از شاگردان مستقیم وزیری اداره می شد، در بحران کمیت و کم بود کیفیت قرار گرفته بود. حسین دهلوی که در این دوره مهمترین مکتب دار وزیری شناخته می شد و توانسته بود سر و سامانی به سیستم آموزشی مکتب وزیری بدهد نیز درگیر هنرستان و مشکلات آن بود و کم و بیش آثاری را اجرا می کرد ولی کمتر از رادیو پخش می شد.

در این اوضاع، داریوش صفوت که به تازگی از سفر پنج ساله اش به فرانسه، بازگشته بود و کتابی را برای تدریس موسیقی ایرانی (با الهام از تئوری موسیقی خالقی) به زبان فرانسه نوشته بود، از طرف مدیر وقت رادیو و تلویزیون دعوت به همکاری شد.

این همکاری در جهت ترویج «موسیقی اصیل ایرانی» بود که به گمان مدیران وقت، داشت به فراموشی سپرده می شد. مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی ایران در سال ۱۳۴۸ به طور رسمی آغاز به کار کرد.

در این مرکز هنرمندانی که موسیقی ایرانی را سینه به سینه فراگرفته بودند و بیشتر دوران کهولت سن را می گذراندند به کار گرفته شدند، این گروه همان هایی بودند که دوره ای با روی کار آمدن هنرستان وزیری به حاشیه رانده شده بودند.

از این زمان بود که نقدها به وزیری (بیشتر از طرف شاگردان مرکز) جدی تر شد. نقدهایی که به وزیری وارد می شد البته کمتر جنبه تئوریک داشت و این طیف با اینکه بیشتر تحصیل کرده و آشنا به اصول بین المللی موسیقی بودند، تا سالها نتوانستند یک تئوری جدید برای موسیقی ایرانی مطرح کنند؛ در زمینه نوازندگی هم هیچ کدام از این افراد از نظر تکنیکی قابل قیاس با توانایی وزیری در نوازندگی نبودند، پس شائبه غرب زدگی وزیری مطرح شد؛ عنوانی که آنروزها بسیار باب روز بود و می شد هر مخالفی را با انگ آن کوبید!

استفاده از تئوری موسیقی که از قضا در غرب نمو یافته بود در آثار وزیری، بهترین دستاویز بود… انتقادات به وزیری جدی تر و همه گیر تر می شد. دانشجویانی که هم در زمینه تئوری موسیقی و هم در نوازندگی، در کنار وزیری آماتور محسوب می شدند، به او تاختند و تا پایان زندگی وزیری که یکسال پس از انقلاب روی داد، او را اروپایزه کننده موسیقی ایرانی لقب دادند.

جفایی که به وزیری شد و هنوز هم تاحدی ادامه دارد، تنها یک دلیل داشت و آن هم بد فهمی از مفهوم موسیقی کلاسیک بود… عمده هنرجویان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، در فهم پدیده جهانی موسیقی کلاسیک مشکل داشتند و از همین رو بود که تنها استفاده از ابزاری که از غرب آمده را دلیلی بر غرب زدگی می دانستند.

آنها هیچگاه نفهمیدند که موسیقی کلاسیک تنها غربی نیست؛ موسیقی کلاسیک، تنها موسیقی ملت خاصی نیست؛ موسیقی کلاسیک، تنها متعلق به قشر خاصی هم نیست! بلکه موسیقی کلاسیک، موسیقی فرهیختگان در تمام جهان است.

وزیری قبل از آشنایی به موسیقی کلاسیک غربی هم یک کلاسیسیت (۲) بود (همچون ارموی، مراغی و… که نوعی از موسیقی عالمانه را همراه با دستگاهی علمی مطرح کردند)

با اینکه پس از روی کار آمدن هنرجویان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، مکتب وزیری مورد حمله کورکورانه این طیف قرار گرفت، ولی امروز با مشخص شدن توانایی های مکتب وزیری، باز سیستم او به هنرستان ها برگشته و اکثر نظریات وزیری امروز سر لوحه آموزش موسیقی در مراکز آموزش موسیقی ایران است.



پی نوشت


۲- اینجا مقصود ما از کلاسیسیت، پیروان مکتب مشهور هنری یونان باستان و همینطور دوره کلاسیک اروپا در قرن هجدهم نیست. برای آشنایی بیشتر با این موضوع می توانید به کتاب «پیدایش موسیقی مردم پسند در ایران» نوشته ساسان فاطمی (انتشارات ماهور) و مقاله «اندر تعریف موسیقی کلاسیک» نوشته محسن قانع بصیری در مجله هنرموسیقی (و یا باز نشر آن در وبگاه «گفتگوی هارمونیک») مراجعه فرمایید.

مجله هنر موسیقی

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است