دانگهای مورد استفاده در راک
از میان دانگهایی که در تصویر پیشین نمایش داده شدهاند، بهاستثنای دانگ M1 و تتراکرد رـ سل بالادسته، سایر دانگها در گوشههای راک مورد استفاده قرار میگیرند. این نکته هنگامی جالبتر میشود که بدانیم اینها، دارای فواصل متغیری نیز هستند و با لحاظکردن این تغییرات، میتوان شش دانگ مختلف را در راک شناسایی کرد. این دانگها عبارتاند از:
سلـ لاکرنـ سیـ دو/ دوـ رـ میبمل ـ فا/ دوـ رـ میبکارـ فا/ رـ میکرنـ فاـ سل/ فاـ سلـ لاـ سیبمل/ دوـ رـ میبکارـ فا (پاییندسته).
در این بین، چنان که در ادامه خواهد آمد، حتی نقش دانگ R1 (سلـ لاکرنـ سیـ دو) نیز در سیر گوشه یکسان نیست و بسته به حرکت ملُدیک گوشه (پایینروندگی یا بالاروندگی آن)، نت مورد تأکید تغییر میکند. به همین دلیل، از حیث تنوع مدال و پیوستگی دانگهای مختلف، گوشههای راک را میتوان دارای خصوصیتی استثنایی در ردیف دانست.
نقش محور فاـ سل در تطبیق دو دانگ با فاصلهی طنینی
پیشتر، به ساختار دانگی دستگاههای همایون و ماهور و همچنین نوع استقرار دانگ شوشتری با یک فاصلهی طنینیِ بالاتر نسبت به دانگ سوم همایون اشاره شد. در بررسی دانگهای دستگاههای همایون و ماهور مشاهده میشود که دانگهایی که فاصلهی سلـ دو روی سیم زرد تار و سهتار را در هر دو دستگاه در برمیگیرند بهطور مستقیم قابلتطبیقاند؛ یعنی دانگ اول ماهور و دانگ دوم همایون. به همین ترتیب، دانگهای متصل بعدی در هر دو دستگاه نیز قابلیت تطبیق با یکدیگر را دارند (دانگ سوم همایون و دانگ دوم ماهور).
بااینحال، با توجه به منطقهی صوتی اجرایی گوشههای راک و با در نظر گرفتن نکات ذکرشده، میتوان دید که عدم تطابقی واضح میان دانگ سوم ماهور و دانگ اول راک ـ که از لحاظ منطقهی صوتی و فواصلْ مشابه دانگ اوّل شوشتری یا اصفهان است ـ وجود دارد که حاصل اختلاف یکپردهای (طنینی) میان این دو دانگ است. چنین خصوصیتی ـ چنانکه پیشتر اشاره شد ـ در دستگاهها و گوشههای دیگر نیز دیده میشود. ازاینرو، در آنالیز گوشههای راک، فاصلهی نتهای فاـ سل اهمیتی قابلتوجه مییابد. این محور (فاـ سل) را در آنالیز بهاختصار A مینامیم. کردمافی در مقالهی خود به تفصیل به ترکیباتِ منفصلِ ممکن پرداخته است. این فاصلهی طنینی در ساختار گوشههایی مانند دلکش نیز دارای اهمیّت است (کردمافی ۱۳۸۴: ۶۱ ـ ۶۳ و ۳۹ ـ ۴۲).
شکل ۳. عدم تطابق و اختلاف یک پرده ای دانگ های R1 و M3
۱ نظر