۹- در اینجا ظاهراً جناب جمالی دچار یک برداشت اشتباه شده اند و آن اشتباه گرفتن اصطلاح موسیقی کلاسیک به معنای موسیقی شناسانه آن (که یکی از دسته های سه گانه موسیقی محض محسوب می شود و الزاما نشاندهنده موسیقی کلاسیک غربی نیست) با موسیقی کلاسیک غربی است. پیشتر در این مقاله: «بد فهمی از گفتار وزیری» به این موضوع پرداخته ام، گمان می کنم توضیحی که در بخش آخر این مقاله آمده پاسخی باشد بر مسائل مطرح شده در این بخش.
ضمناً درباره اینکه وزیری (به زعم من به دُرستی) به ابتذالی که در موسیقی آن زمان جریان داشته اشاره کرده است (هرچند به صورتی اغراقآمیز)، باید توجه داشته باشیم که این سخنرانی مربوط به زمانی است که به جز چند تصنیف ساز قابل احترام، به قدری فرم تصنیف بدنام بوده که وقتی استادان معتبر آن دوران، تصنیفی با اشعار با ارزش و موسیقیهای قابل قبول میساختند، جرات نمیکردند این تصانیف را با نام خودشان معرفی کنند.
همان تصانیف عارف و شیدا نیز که در جایگاه و مقام بالایی نسبت به دیگر تصانیف آن زمان قلمداد می شدند هم چندان از نظر هنر موسیقی و شاعری در جایگاه بالایی قرار نداشتند، چنانکه ایرج میرزا برای تحقیر عارف قزوینی نوشته است: تو آهویی مکن جانا گرازی/ تو شاعر نیستی تصنیف سازی.
یکی از مشکلات عموم اهالی موسیقی ایران در مطالعه تاریخ موسیقی ایران، مسئله تاریخ پریشی است؛ ما گفته های وزیری را در سالهای پایانی سلسله قاجار میخوانیم و با تاسف میگویم: «بی انصافی محض است!» در حالی که وقتی با دقت به رپرتوار موسیقی دستگاهی ایران تا آن زمان نگاهی می اندازیم متوجه میشویم به جز چهره خوش نام و پر کاری مثل درویش خان (استاد و مرشد و مورد احترام وزیری بوده) که در فرم های گوناگون آثار بدیعی را ساخته است و چند هنرمند انگشت شمار دیگر، آثار با ارزش قابل توجهی در موسیقی ایرانی وجود نداشته است. ضمن اینکه آن زمان، ابتذال در تصنیفسازی نقل هر مجلسی بوده است.
البته قطعا تصنیف در موسیقی ایرانی سابقه دیرینه ای دارد و آثار هنری هم در آن چندان کم تعداد نیست ولی در آن دوره که وزیری چنین بیانیه ای خوانده است اوضاع بسیار متفاوت بوده نسبت به حتی ۲۰ سال بعد از آن تاریخ، ولی مطالعه ناصحیح تاریخ گاهی باعث میشود گفتههای او را عجیب و ناروا تلقی کنیم.
۱۰- البته تبدیل شدن عشاقی که دارای مجنب است به عشاقی که فاقد مجنب است الزاماً نمیتواند نوعی غربی شدگی باشد، چراکه مثلا در موسیقی یارسان نیز شور بر روی فواصل ۱۲ نیم پرده ای اجرا میشود.
۱۱- در اینجا نیز نویسنده اصطلاح «موسیقی کلاسیک» را همان «موسیقی کلاسیک غربی» (یا موسیقی کلاسیک بین المللی) تلقی کرده است و این سوءبرداشت باعث سردرگمی ایشان شده است. با این وجود لازم می دانم برای کمتر شدن این سردرگمی کمی به گفته های مطرح شده در این بخش بپردازم.
ابتدا باید بگویم منظورم از «موسیقی کلاسیک» نوعی موسیقی است که برای مخاطب فرهیخته و با هدف تولید اثر هنری ساخته می شود. پس موسیقی وزیری و درویش خان جدا از اینکه در راستای تولید یک موسیقی هنری موفق بوده اند یا نبوده اند، فقط به این خاطر که تظاهرات هنری دارند، جزو دسته موسیقی کلاسیک محسوب می شوند.
ضمنا وزیری احترام ویژه ای برای آثار استاد خود درویش خان قائل بوده و در همین جلسات سخنرانی، او را دعوت کرده و زمانی که نطق وزیری خوانده می شده، درویش خان در مقابل او نشسته بوده و ظاهرا اشاره وزیری به موسیقی مبتذل را اشاره ای به آثار خودش تلقی نمیکرده است.
در پاسخ به این سوال که ما چه محدودیتی برای قرض گرفتن تکنیک های موسیقی های دیگر داریم باید بگویم به عقیده من هیچ محدودیتی نداریم ولی یک اصل مهم داریم که آن «تولید اثر هنری است»؛ در موسیقی های کلاسیک، تنها هدف این است که اثر هنری ارائه بدهیم و در این مسیر لازم است بداعت و نوآوری داشته باشیم. پس تقلید از غرب و شرق اگر به صورتی باشد که رد پای خلاقیت در آنها کم رنگ تر از رد پای تقلید باشد، به صورت طبیعی محکوم به شکست و فراموشی است.
اگر ما بتوانیم از دستاوردهای موسیقی های دیگر برای غنا بخشیدن به موسیقی کلاسیک ایرانی استفاده کنیم به صورتی که به جای تقلید صرف، اثری خلاقانه تولید کنیم، به همان هدفی رسیده ایم که امثال وزیری، حنانه، دهلوی و… در جستجوی آن بوده اند. همین امروز هم موسیقی دستگاهی ما تاثیرات زیادی از موسیقی های دیگر ممالک داشته است و همین ترکیب ها این موسیقی را تا این مایه غنی کرده است.
۱ نظر