۵- ابتدا باید بگویم، این ادعا که نام لطفی «پایثابتِ بیش از نیمی از موفقترین و بهترین و فنیترین سازوآوازهای سیچهل سال اخیر است» تا حد زیادی اغراق آمیز به نظرم میرسد. مگر اینکه منتقد گرامی محدودهای بسیار ناچیز از تولیدات چهل سال اخیر را آثار برجسته قلمداد کند ولی در این زمینه که لطفی یکی از بهترین مجریان موسیقی ایرانی بوده است، اینجانب با ایشان همعقیده هستم. سوالی که در این بخش از من شده یعنی: «آیا حد اعلای آمال و آرزوهای یک هنرجوی آکادمیک موسیقی، چیزی جز خلق آثاری ماندگار است؟» سوالیست که باید از زنده یاد محمدرضا لطفی پرسیده میشده که با آن سابقه درخشان در موسیقی دستگاهی ایران هنوز میل داشته خود را فارغ التحصیل هنرستان دهلوی و نوازنده ویولن کلاسیک معرفی کند.
۶- البته که هیچوقت به طور دقیق نمیتوان متوجه شد که اجرایی که میشنویم واقعا بداهه است یا خیر. حتی همان نمونههایی که در ابتدای آن متوجه میشویم هنرمندان در حال انتخاب «مایگی» هستند، چراکه ممکن است پس از انتخاب مایه مورد نظر، همان قطعههایی که آماده دارند را بنوازند. ما تنها بر اساس احتمالات میتوانیم بداهه بودن یا نبودن را حدس بزنیم. مثلا کسایی و شهناز، ساعتها برنامههای مشترک در رادیو و مجالس مختلف ضبط کرده اند که بخش زیادی از این همنوازیها دارای ملودیهایی جدید است؛ همین خصوصیت ها باعث میشود احتمال از حفظ زدن این ملودیها را کم بدانیم. در حالی که نه تنها هیچوقت این تنوع را از شهنازی و درویشخان نشنیدهایم، بلکه تکرار قطعات قبلیشان بسامد بالایی در ضبط هایشان داشته است.
۷- وقتی ما از آموزش آکادمیک صحبت میکنیم، در واقع منظور ما روشی است که از نظر کارآمدی و ساختارمند بودن، در سطحی بسیار بالاتر از آموزشهای سنتی قرارداشته باشد. فراموش نکنیم که حتی روش وزیری نیز که فرسنگها پیشرفته تر و کارآمدتر از آموزشهای امثال هرمزی و فروتن بوده، در همان زمان مورد نقد جدی قرار میگرفت. به خاطر دارم که زنده یاد دهلوی نیز در مراسم ختم زنده یاد غلامحسین غریب (غلامحسین قریب گرکانی) به بنده گفته بود که آقای غریب در دوره مدیریت من، در ابتدا تلاش زیادی کرد که کار این هنرستان متوقف شود و البته من هم او را درک می کردم چون اعتقاد داشت هنرستان جای امتحان کردن متدهای تجربه نشده نیست و هنرجویان موش آزمایشگاهی نیستند، من هم در جلسه ای خصوصی به او گفتم فعلا چاره ای نداریم، وقتی متدی برای بعضی از این سازها وجود ندارد باید از یک جا شروع کرد، کما اینکه موسیقی کلاسیک غربی نیز از ابتدا صاحب متدهای آزمایش شده نبوده است. (نقل به مضمون)
۸- حتما منتقد گرامی، جناب آقای جمالی در این مورد با من هم رای هستند که کمیت نمیتواند نشانه کیفیت باشد. نگارنده یک بحث طولانی درباره صحبت های محمدرضا لطفی در برنامه های رادیویی با دوست گرامی آقای بهراد توکلی در محیط اینستاگرام داشته ام که چهار جلسه دو ساعته به درازا کشید و امروز در صفحه ایشان قابل دسترس است. تکرار آن گفته ها در حوصله این بحث نیست ولی تنها به چند مورد از گفته های محمدرضا لطفی که گمان می کنم به اندازه کافی نشاندهنده اطلاعات پژوهشی و تئوریک ایشان باشد اشاره می کنم: «کسر میزان سرعت قطعه را نشان می داده است»، «تا قرن بیستم میزان ها یا دو ضربی هستند یا ترکیبی هستند و تقسیماتشان در یک ثانیه به دو قسمت تبدیل می شود»، «در ریتم های موسیقی ایرانی ۶ ضربی ساده داریم و همیشه یک ثانیه به دو قسمت تبدیل نمی شود»، «پشت هم آمدن نقش ها در تعزیه دلیل نامگذاری ردیف است»، «اصفهان قدیم محسوس اش کرن است و به همین خاطر آوازی از شور است نه همایون»، «در موسیقی قدیم دشتی گوشه عشاق نداشته و بعد اروپاییزه شدن آن به سمت فاصله پنجم می رود»، «نوروز مربوط به موسیقی ساسانی است»، «اینکه می گوییم ردیف موسیقی ایرانی از زمان ساسانی در کل ایران پخش شده است به این معنی نیست که بدون تغییر باقی مانده است» و…
اینکه محمدرضا لطفی در دوره دانشجویی قدرت نت نویسی داشته است، میتواند نشاندهنده دانش تئوریک ایشان در یک دوره خاص باشد، هرچند مشخص نیست این دانش چقدر عمق داشته است. امروز هم بعضی از هنرمندان با وجود داشتن سواد نسبی در نت نویسی، در مورد بعضی از اصول پایه ای تئوری دارای ضعف های عمیق هستند.
در پروگرام مدرسه شهنازی، علی اکبر خان شهنازی به خط خودشان بیات اصفهان را از متعلقات
شور ذکر کرده اند و همینطور در برنامه مدرسه درویش، مرتضی خان نی داود بیات اصفهان رو از متعلقات شور دانسته اند.
پس اینکه جناب لطفی هم چنین نظری داشته باشند موضوع عجیبی نیست.
درود بر جناب افشاری
حتما می دانید که قدما شور را مادر دستگاه ها می دانستند، ولی برای این سوال که شور چه ارتباطی به چهارگاه یا ماهور و… دارد پاسخی نداشته اند. حتی زنده یاد مرتضی حنانه که سعی کرد راست را مادر مدهای ایرانی معرفی کند هم موفقیتی در این نظریه به دست نیاورد.
در گفتگویم با آقای بهراد توکلی هم اشاره کردم که وقتی آقای بهاری یا شهنازی که تئوری موسیقی نمی دانند ادعایی می کنند، از آنها انتظاری نمی رود ولی آقای لطفی که سعی می کنند برای این ایده های نادرست یک تئوری جور کنند باید بر اساس همان تئوری ها پاسخگو باشند.
توجه داشته باشید همین ربع پرده هایی که خیلی راحت از آنها صرف نظر می شود می تواند دو مد کاملا مستقل ماهور و بیات ترک را بوجود بیاورد.
من نظر دو استاد بزرگ را نوشتم و حتما دلایلی برای خودشان داشته اند.