همانطور که در نوشتار پیشین راقم این سطور از نظر گذشت (۱)؛ «فُرمِ بیانی»، مبحثِ ساختارِ بیانی را در برمیگیرد که به «آهنگوارههای بیانی» دلالت دارد. «محتوای بیانی» نیز، از بافتارِ بیانی منفک نبوده که در این خصوص، «جنس بیان»، «لایههای بیان» و «عناصر بیان» حایزاهمیت خواهد بود.
در این بین، «رسمیت بیانی» موضوعی است که بیشتر بهفُرم و ساختار بیانی سمتوسو مییابد و «سبکشناختی» نیز – بیشتر- ، محتوا و بافتار بیانی را مورد توجه قرار میدهد. برآیندِ دو مقولهی یاد شده («رسمیت بیانی» و «سبکشناختی»)، «تکنیکها و شگردهای بیانی» است که در این راستا، کیفیت و کمیتِ «تأکیدات کلامی»، «شیوههای تقطیع» و «طرزِ تغنّی یا شیوهی طربآرایی»، مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. همانگونه که در نوشتار یادشده نیز شرحش رفت، درهمتنیدگی و پیوستگیِ عواملِ فُرم و محتوای بیانی غیر قابلانکار است.
این نوشتار، مبحث «رسمیت بیانی» را مورد بررسی قرار داده و ضمن ِ ارزیابیِ ماهیتِ آن درنظر دارد بهاین موضوعات بپردازد که:
۱. آیا رسمیت بیانی، حایز موضوعیتِ مطروحهای در جامعه موسیقی دستگاهی ایران بوده است یا نه؟
۲. رسمیت بیانی در چه بازهای از حُدود و ثُغور ِ رسمیت فرهنگی میتواند قرار گیرد؟
۱. بیانِ استاندارد
۱.۱. دهان خوانندگی و لحن و لهجهی سازها
تعبیر ِ رسمیت بیانی، شاید کمتر در محافل عمومی و یا خصوصی موسیقی عنوان شود و آنچه که بیشتر – آنهم در موسیقی آوازی- بهگوش میرسد، مقولهی «دهانِ خوانندگی» است. مترادف این عبارت را در موسیقی سازی میتوان به «لحن و لهجهی ساز[ها]» تعبیر نمود. مُراد از هر دو تعبیر، نیل به «بیانِ استاندارد» و هرآنچه که با سنتهای موسیقی دستگاهی همسویی دارد، است.
زُعمای موسیقی دستگاهی، هر دهانِ خوانندگی و یا هر لحن و لهجهی سازی را با سنن ردیف موسیقی ملی ایران و اصالتهای نهفته در آن، یکسو نمیپندارند و معتقدند آواها و نواهای برخاسته از موسیقی دستگاهی و سونوریته و یا صدادهی آنها با استانداردهای ردیف موسیقی دستگاهی و با آنچه که از اسلاف و قدمای این فن بهجای مانده، بایستی همراستا و همریشه باشد.
۲.۱. گویش و لهجه
نگارنده، سالها پیش در نوشتاری در این خصوص و البته با تمرکز بر لحن و بیانِ یکی از آوازخوانان مطرح کشور، مطلبی را نگاشت که مطالعهی آن برای علاقمندان این مباحث خالی از لطف نیست.(۲)
درخصوص اینکه، حنجره و یا ساز میتواند تحتتأثیر گویش و یا لهجهی خاصی باشد یا نه، از جانب صاحبنظران موسیقی دستگاهی اظهارنظر تعیینکنندهای صورت نگرفته و در عمل حتی آنان که صراحتاً لهجه را مناسبِ ساز و آواز نمیدانستند، در میانِ آوا و نوای هنرجویانشان، لهجه، شنیده میشود!
پی نوشت
۱- ممتازواحد، محمدرضا. ۱۴۰۱.«فُرم و مُحتوا»ی بیانی در موسیقی دستگاهی ایران. مجلهی آنلاین موسیقی «گفتگوی هارمونیک»: شهریور و مهر.
۲. ممتازواحد، محمدرضا. ۱۳۹۷. بررسی نقش «لهجه» در آواز ایرانی. روزنامه اطلاعات: ضمیمهی ادبی و هنری، ۲۴ مهر.
۱ نظر