کــوک
کوک بد اغلب نتیجۀ تکنیکی بد است، مثلاً کنترل ضعیف تنفس، گلوی تنگشده یا گرفتگی و فشار بر روی حنجره و فک. اگر خوب آواز نمیخوانید یا پنهانی برای خودتان میخوانید، شاید آمادگی نداشته باشید. روند کلی آواز خواندن کنترل و تسلط ماهیچههای مختلف است و اگر این ماهیچههای صوتی بهطور منظم بهکار گرفته نشده باشند، بعداً عملکرد خوبی نخواهند داشت، مگر اینکه آنها عملی را بارها تمرین کرده باشند. در حالیکه کوک با رشد گوش موسیقایی مرتبط است. بدون در نظر گرفتن پیشینۀ موسیقایی یا نداشتن چنین پیشینهای، تمام افراد میتوانند کوک خواندن را یاد بگیرند.
صــدا نیز همانند هر ساز دیگری باید درست کوک باشد تا با ملودی یا ساز دیگر جفت شود. افراد زیادی بهطور طبیعی چنین توانایی دارند و میتوانند ارتفاع نتی را از پیانو شنیده و آن را با صدایشان تولید کنند. اما اگر شما چنین توانایی ندارید نگران نباشید، زیرا با تمرین و زمان به دست خواهد آمد.
سادهترین و موثرترین روش، تربیت گوش از لحاظ زیروبمی و کوک برای خواندن تک نت، نتهای کشیده، همراهی با سازی دقیق کوک و پردهبندی شده است. اگر نوازنده همراه ندارید، نتها را ضبط کرده و با تولید صدا و مقایسۀ دقیق به تمرین بپردازید. ابتدا با نتهایی میانی گسترۀ صدا یعنی حدود ارتفاع صدای گفتاری به تمرین بپردازید. نتی را با ساز نواخته و صدایش را در سرتان تثبیت کنید. پیش از اجرا، خواندن آن را تصور کنید. در بسیاری موارد این فرایند تصور حافظۀ ماهیچهای را تولید میکند، به بیان دیگر، تارلایههای صوتی بهطور غیرارادی میدانند چگونه خودشان را برای تولید زیروبمی معین در آهنگی که شنیدهاید، آماده سازند. برای انطباق زیروبمی صدا با ساز تمرین کنید. اگر صدای تولیدی شما با نتهای ساز منطبق نبوده یا در اصطلاح صدایتان کوک نیست، سعی کنید زیروبمی صدایتان را به سمت نت بمتر یا زیرتر بلغزانید تا منطبق شود. بررسی ناگهانی تنفس، که آیا عمیق، ثابت و بهراحتی جریان دارد؟ گلو تنگ نیست؟ فشاری در حنجره و فک وجود دارد؟ نکتهای مهم در گرفتن کوک دقیق بستن چشمها است. این کار، احساس شنیدن را در روند یادگیری تقویت میکند.
موزیکالیـته
موزیکالیته به کیفیت ارائۀ صدا مربوط است. شما دیدگاه و تکنیکهایی برای خواندن دارید، اما حس آن چگونه است؟ ویژگی اصلی اجرایی که مخاطبان دربارۀ شما نظر خواهند داد، چگونگی ارائۀ و بیان آهنگ است. برای جذب مخاطب، آهنگ باید کنترل شده و یکدست جریان داشته باشد. با اینحال، چه آهنگ قطعهای راک و چه ترانۀ عاشقانهای زمزمهوار باشد، باید بین شما و مخاطب ارتباطی حسی برقرار شود.
در ادامه نکاتی چند برای کمک به برقرای ارتباط با مخاطب ارائه شده است:
- معنی شعرِ آهنگتان را عمیقاً درک کنید. اشعار معنایی چند لایه دارند، درک عمیق معانی یعنی امکان بیان و ارائۀ بهتر آن.
- نفسگیری در زمان مناسب بین شعرها را یاد بگیرید، نه فقط وقتی نفس کم میآورید به یاد نفسگیری بیفتید. هرچه بیان جملات طبیعیتر، جاذبۀ حسی قویتر.
- هر واکه را طوری بخوانید انگار آخرین آوای شماست. با تمرکز بر خواندن واکههای شعر، نسبت به همخوانها ناخودآگاه کمی بیشتر به آنها میپردازید. در نتیجه شنونده خط آوازی روان و پرطنین زیبایی میشنود.
- در هر تمرین و شعری که میخوانید، با جریان هوا و صدایی نرم و بدون سکته هر نت به نت بعدی را بههم وصل کنید. فرض کنید نفس همانند آرشۀ ویلون و تارلایههای صوتی شبیه سیمهای ویلون است. نتها تغییر میکنند اما آرشه از سیمها جدا نمیشود. این حالت به معنی جریان و حرکت پیوسته روی آنهاست. چنین صدای نرمی (پیوسته)، صدایتان را برای شنونده گوشنوازتر خواهد کرد.
۱ نظر