معلمان من در استرالیا از خانواده هاوکینگز بوده اند. پنج سال با آنها تمرین کردم. آنها خیلی تحت تاثیر سوزوکی بودند و تاکید داشتند که داشتن سرگرمی بخشی از نواختن موسیقی است. امروزه به نظر می رسد که بیشتر نوازندگان این امر مهم را به فراموشی می سپارند، به ویژه هنگامیکه پیرتر و عصبی تر می گردند. همچنین من ۷ سال با کری اسمیت از کوین لند کنسرواتور تمرین کردم و در دو سال آخر نیز با پیتر ژانگ از کنسرواتور سیدنی تمرین کردم.
باید بگویم که هر معلمی چشم انداز متفاوتی از موسیقی به من داده است و همه آنها انسانهای بی نظیر و حمایتگر در زندگی من هستند.
آیا در مسابقات دیگری شرکت کرده ای یا برنده شده ای؟
در رقابتهای زیادی شرکت کرده ام، برخی از آنها را بردم و برخی دیگر را باختم. اگر چه من همیشه لحظات سخت و دلسرد کننده ای را که داشتم به یاد می آورم زیرا پس از آن واقعا قدر لحظات خوبم را می دانم.
رقابت منوهین شاید بزرگترین رقابتی است که تا به حال در آن شرکت داشته ام اما مطمئنم که بیشتر از این شرکت خواهم کرد!
چه چیزی سبب شد که در مسابقه منوهین شرکت کنید؟
۴ سال پیش در سال ۲۰۰۴ زمانیکه در مسابقه منوهین در لندن برگزار شد، در این مسابقه شرکت کردم و به مقام سوم در بخش دانشجویی دست پیدا کردم، بنابرین وقتی زمان مناسب و درستی را یافتم فکر کردم که باید دوباره در این مسابقه شرکت کنم.
چه چیزی در این رقابت منحصر به فرد بود؟
این رقابت در بخش داوری با حضور ماکسیم ونگروف، دونگ سوک کانگ، پاملا فرانک و … منحصر به فرد است و آنها به دنبال موزیکالیته و پتانسیل در هر نوازنده هستند.
چگونه برای این رقابت آماده گشتید؟ آیا این آمادگی با دیگر آمادگیها برای اجرای منظم متفاوت می باشد؟ آیا شما کار خاصی را برای آمادگی انجام دادید؟
قطعا آمادگی مهم است، من یک سال جلوتر آماده شدم و مطمئن شدم؛ تمامی قطعات را قبل از رسیدن به مسابقه را اجرا می کردم.
تفاوت میان آمادگی برای رقابتی در اجرای منظم شاید مسئله ای باشد، اما برای رقابت همیشه فشار عظیمی وجود دارد تا به خوبی انجام گیرد.
در رقابت مسابقه با اکستر منوهین نواختید و ونگروف به عنوان رهبر ارکستر چگونه بود؟
در مسابقه ارکستر ننواختم، مراسم افتتاحیه را دیدم اگرچه فکر می کنم این بدشانسی بود که ونگروف طولانی ننواخت.
حضور وی در سن با موسیقی خارق العاده اش قطعا قلب هر شنونده ای را جذب می کند. در سن ۱۹ سالگی، او سی دی کنسرتو ویولون بروخ و مندلسون را ضبط کرد. می دانم که هرگز مانند وی مشهور نمی شوم! من هم اکنون ۱۹ سال دارم اگر چه وی انسانی است که دوست دارم همچون او شوم.
بهترین و خاطره انگیزترین قسمت این رقابت کدام بوده است؟
شاید قسمتی که من خودم و صدایم را در آن یافتم. کریستوف لندون، فروشنده ویلون، نمایشگاه ویلونی در این رقابت داشت و در بین آن آلات خوب یک استرادایورس خیلی عالی وجود داشت. قبلا هرگز آنرا ننواخته بودم و ناگهان پس از شنیدن صدای ویولون عاشق صدایش شدم.
هر روز در ادامه مسابقه برای نواختن آن استراد به این نمایشگاه می رفتم و سعی کردم ویلونم را طوری رگلاژ کنم که صدای مشابه آن بدهد.
داشتن ابزار موسیقی خوب برای یک سولیست خیلی مهم است.
ماین هرگز با به دست آوردن قدرت تکنیکی، تن و شفا فیت صدای ساز را کنار نگذاشت، اما گوشم آموخته که چه صداهایی را بگیرد و سنوریته ام پیشرفت کرده.
حالا که آن مسابقه به اتمام رسیده، اگر شما بتوانید هر قطعه ای را که خواسته ای بنوازی در این حالت فقط برای لذت و عشق به ویلون چه دوست داری بنوازی و چرا؟
سوال سختی است! من واقعا می خواهم که کنسرتو ویولون پروکوفیف شماره ۱ را یاد بگیرم. فکر می کنم که یکی از بهترین قسمتهای این رشته است!
هدفهای شما برای آینده چیست؟ آغاز این مسابقه و برنده شدن در آن و یا روشی که شما فکر میکنید در آینده چه میخواهید انجام می دهید؟
بعد از برنده شدن در این مسابقه، قاعدتا احساس فشار برای انجام دادن بهتر این کار دارم. تنها دری به سوی تمام دنیای جدید باز کردم.
اگر چه رویای من سولیست شدن است. در حالیکه این کار سختی است و شما نیاز به انسانهای زیادی داریند که پشتوانه شما باشند و شما را حمایت کنند. خانواده دوستان، معلمان، اسپانسرها و… و آنها از شما انتظار دارند که شما آنها را دلسرد نکنید!
۱ نظر