نوشته ای که پیش رو دارید، پاسخ پیمان سلطانی به نامه سرگشاده سیاوش بیضایی است که دیروز در این ژورنال منتشر شد:
سلام به همه دوستان
آقای پورقناد با من تماس گرفتند و از من خواستند تا در مورد ادعاهای (به زعم من کاذب و هیاهوی دوباره) آقای بیضایی درباره ی قطعه ی «ایران جوان» متنی را بنویسم. اینجانب اعلام می کنم قطعه ی «ایران جوان» که قبلا خود من از آن به عنوان «نخستین سرود ملی ایران» نام برده ام ساخته ی اینجانب است. از آنجا که ملودی استفاده شده در بخش آوازی این اثر قدیمی است هر موزیسین علاقه مندی حق دارد و می تواند آن را برای هر آنسامبلی هارمونیزه، ارکستره و تنظیم کند کما اینکه چندین آهنگساز قبل و بعد از لومر نیز بر اساس این تم قدیمی آثاری را ساخته اند لذا همین جا اعلام می کنم که این ملودی متعلق به آقای لومر نیست و اسناد آن در اختیار اینجانب است.
اما اثر فوق به شکل کنونی متعلق به من است. در سال ۸۳ ارکستر ملل را پایه ریزی کردم (نام ارکستر ابتدا تخت جمشید بود و نامه نگاری ها برای شکل گیری ارکستر از سال ۸۲ آغاز شده بود – آقای بیضایی مدعی هستند که ارکستر ملل به همت ایشان شکل گرفته، یک طنز جدید! – اسناد این بخش نیز موجود است) و یک سال بعد به پیشنهاد آقای بابک خضرایی متاسفانه با آقای بیضایی آشنا شدم.
ایشان به عنوان همکار در بخش تنظیم قطعات با اینجانب همکاری داشتند. تنظیم بعضی از قطعات را هم انجام دادند. تنظیم قطعه ایران جوان را نیز انجام دادند (چه شد که این کار را انجام دادند و به چه شکل توضیحات مفصلی دارد) اما قطعه ی ایران جوان با شکل کنونی آن دو سال قبل از اجرای اول با ارکستر «ملل» توسط خود اینجانب برای ارکستر نوشته شده بود و سند آن موجود است. اما اهمیت اصلی و اعتبار این قطعه نه به تنظیم آن و نه حتی به اولین تنطیم کننده است، چرا که صد و اندی سال قبل چندین آهنگساز نیز این کار را انجام داده اند. ایران جوان به چند دلیل اهمیت تاریخی پیدا کرده است:
۱- اثر با کلام اجرا می شود (ایده ی با کلام شدن اثر) و این ایده متعلق به من است. ۲- شعر اثر به سفارش اینجانب صورت گرفته و حقوق مادی آن توسط اینجانب پرداخت شده و اسناد این موارد نیز موجود است. ۳- ایران جوان در یک بازه ی زمانی خاص اجرا و شنیده شد که جامعه منتظر آن بود. انتخاب این قطعه و سرمایه گذاری مالی اینجانب آن را به ثمر رساند. برای به نتیجه رساندن اثر با این کیفیت توسط ارکستر ملل هزینه های سنگینی پرداخت شده است. دوره های تاریخی برای معرفی آثار اهمیت دارند و هزینه ی بسیار بالای ارکستر ملل برای اجرای این آثار تمام برعهده ی خود من بوده است. پس شنیده شدن و اجرای اثر ایران جوان با ایده ها و سرمایه و فکر من آمیخته است. ۴- اجرای آن توسط ارکستر ملل به رهبری من انجام گرفته است. پس آنچه شنیده شد و عمومیت پیدا کرد روایت من بوده است. ۵- معرفی اثر از طریق رسانه ها از سه ماه قبل از اجرا تا چند سال بعد (این قطعه به نام آقای لومر در ایران شناخته شده، هم صفحه ی گرامافون اش با اجرای ارکستر بادی توسط لومر در دو نسخه ی متفاوت موجود بوده و هم نت آن در اختیار بوده است. اما تا حدود بیش از صد سال جلوه ای پیدا نمی کند!) اگر قرار بود مطرح شود قبل از انجام آن توسط اینجانب این اتفاق افتاده بود. این اثر با شکل امروزی اش مطرح و معرفی می شود و مورد استقبال قرار می گیرد. ۶-تمرین با خواننده در ادای کلمات، تزیینات و آرتیکولاسیون. کافی است به اجراهای بدون مجوز سایر خوانندگان به غیر از اجرای آقایان سالار عقیلی و شهرام ناظری در نشر وسیع و حسین علیشاپور و مهدی امامی که تحت نظارت من بوده است توجه کنید.
همه این اجراها موفق بوده و نظر خاص و عام را جلب کرده است. توجه کنید که تمامی اجراهای بدون مجوز با ایرادات بسیار در اجرا نتوانستند موثر واقع شوند.
لذا اثر فوق به شکل کنونی اش کاملا متعلق به من است و هرگونه افترا، توهین و سناریو و داستان های وارونه ی آقای بیضایی را قانونی پیگیری خواهم کرد. به هیچ وجه وارد بازی دوباره ی ایشان به این طریق نخواهم شد. صورتجلسه تنظیمی در دادسرای فرهنگ و رسانه در تاریخ ۹۶/۹/۲۶ صادر شده است. حق استفاده از اثر به شکل کنونی را بدون اجازه ی من ندارند.
در جلسه پایانی دادسرای فرهنگ و رسانه جمع کارشناسان و وکلای طرفین حضور داشتند و زیر برگه ی صورتمجلس نوشته شده توسط قاضی را امضا کرده اند. با عنایت به شکایت مطروحه علیه آقای بیضایی دایر بر اتهام سوء استفاده از اثر هنری تحت کلاسه ۹۳۰۱۸۵ ارجاع شده به شعبه ۴ بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه و پس از بررسی های مکرر توسط کارشناسان حوزه ی هنر و دادگستری و متخصصین مربوطه با ۹ کارشناس (خانم ها و آقایان طلوعی، آرزم، ارجمند، حیاتی، ماجدی، خوانساری، سریر، ایمانی، مجتهدی) نهایتا ذی حق بودن اینجانب و تعلق بلاقید آثار مادی و معنوی این اثر به بنده جهت اخذ رضایت اینجانب جلسه ای تشکیل شد و طی آن جلسه در ازای رضایت من و مختومه شدن پرونده کتبا مقرر گردید آقای بیضایی هیچ استفاده ای بدون اذن اینجانب از ایران جوان نداشته باشد و دیگر هیچ توهینی ننماید و از حرف های گذشته عذر خواهی کند. عندالاقتضا در صورت استعلام مراتب از دادسرای مربوطه قابل احراز است.
متاسفانه ایشان بازی تازه ای را شروع کرده اند که از طریق قانون پیگیری خواهم کرد و این بار نظر هیچ واسطه ای را برای کوتاه آمدن نخواهم پذیرفت. لذا اگر سایت هارمونی تاک علاقه مند است در بخش آنالیز اثر وارد شود می تواند پارتیتورهای طرفین را از طریق شخص سومی که آگاه و عالم باشد (توصیه می کنم ایرانی نباشند) مورد بررسی قرار دهد. اگر مشابهت ها زیاد باشد آن موقع باید تصمیم جدیدی گرفت و آن تقدم و تاخر پارتیتورهاست و اگر شباهتی در خور در آثار وجود نداشته باشد این یک دور باطل است و آقای بیضایی می تواند به چرخ زدن دور خود ادامه دهد.
فقط در این بخش با سایت هارمونی تاک همکاری خواهم کرد. اسناد را به هیچ مرجعی جز دادگاه ارائه نخواهم کرد. و یادآوری می کنم هر شخص دیگری در فضای مجازی اتهامی را در این باره به من بزند و داستان های کاذب آقای بیضایی را منتشر کند به عنوان همکاری با ایشان در نشر اکاذیب و افترا و توهین تحت پیگیری قانونی قرار خواهم داد.
۱ نظر