در اصل، ریتمِ سرودْ ریتم گفتار عادی لاتین است زیرا قصد رسیتال روشن سازی معنی تا حد امکان است. در عمل، ممکن است استانداردسازی سرودها به گونه ای که بر کلمات مهم تأکید شود مطلوب باشد. گیدو دِ آرِتْزو، یک راهب بِنِدیکْتی قرن یازدهم، اولین فرم نت نویسی سرود را با قابلیت نت نویسی زیرایی و ریتم با استفاده یک حامل چهار خطی ابداع کرد. این نت نویسی اولیه ی موسیقایی (با استفاده از نمادهایی چون لُنگا، بِرِوِس، ماکزیما و سِمیبِرِوِس که در شکل ۱ نشان داده شده است) امکان امتداد واکه های معین و کوتاه سازی دیگر واکه ها را در اختیار قرار داد. به خصوص، هنگام نت برداری از موسیقی غیر شعری، دقت بیشتری مورد نیاز است. روش دِ آرِتْزو در نهایت به نظام امروزی نت نویسی موسیقایی تبدیل شد.
شکل ۱- این بخش کوچکِ یک سرود از یک دست نوشته ی مینیاتوری مُزَین همراه با اشعار قرارگرفته در زیرِ نمادهایی که نشان گر زیرایی و نیز دیرش هستند، به طرز جالب توجهی امروزی به نظر می رسد. اما کلید و میزان نما وجود ندارند، و تنها چهار خط حامل وجود دارد.
نت نویسی های الهام شده ی شعری همچنین در بسیاری از سنت های شفاهی نقش دارند. برای مثال، نوازندگان هندی طبلا به صورت سنتی از مجموعه ای از بولْس ها (هجابندی برای “طبل نوازی دهانی”) برای کمک به یادگیری و برقراری ارتباط با الگوهای پیچیده ی طبل نوازی استفاده می کنند. در طول دوران رنسانس، فنون شیوه ی اجرا مانند زبان زنیِ فلوت ریکوردِرها و کُرنِت ها و کمانه کشی ویولون به صورت هجایی مفهوم سازی می شد. فونتِگارا اثرِ گاناسی سه نوع عمده ی شیوه ی اجرا را نشان می دهد: تاکا، تارا، و لارا (Ganassi 1956)، که هجاهای قوی-قوی، قوی-ملایم، و ملایم-ملایم را در بر دارند. چنین (زیر)آوایه خوانی هایی، به ویژه هنگام تقلای فلوت ریکوردِرها برای تقلید صدا، مفید است. نت نویسی شعری همچنین بر نظریه های نوین ادراک ریتمی مانند [نظریه های] کوپِر و مِیِر که از پنج گروه ریتمی عروضی جدول ۱ به عنوان مبنایی برای سلسله-مراتب وزنی استفاده کرده اند (Cooper and Meyer 1960)، تأثیر داشته است.
۱.۲- نت نویسی موسیقایی
نت نویسی نوین موسیقایی، در اصل، مجموعه دستورالعمل های معین شده توسط یک آهنگ ساز (یا تنظیم کننده) برای یک اجراکننده با هدف توصیف چگونگی اجرای یک قطعه است. از آنجایی که اجراکنندگان معمولاً اصوات را با نواختن نت ها بر یک ساز (یا با استفاده از صدا ی خودشان) ایجاد می کنند، طبیعی است که نت-نویسی باید در قالب “نت ها” نوشته شود. نت نویسی استاندارد شامل دو بخش است: خطوط حامل که زیرایی [نغمه ها] را بازنمایی می کند، و، روشی برای مشخص کردن دیرش هر نت. در اینجا بحث بر قسمت ریتمی نت نویسی متمرکز شده است.
شکل ۲- شش نوع رایجِ نت و شش نوع سکوت (قرار)، هر یک با دیرِشِ متفاوت وجود دارند. نت گرد کششی به میزان یک واحدِ زمان دارد و دیگر نت ها بر حسب کسری از این زمان سنجیده می شوند. بنابراین اگر نت گرد، یک ثانیه طول کشد، نت سیاه ۲۵۰ میلی ثانیه طول خواهد کشید. به علاوه، اگر یک نت با یک نقطه ی کوچک یا تناوب همراه باشد، دیرش آن به میزان نصف افزایش می یابد. بنابراین، اگر نت سیاه مذکور، نقطه دار باشد، دیرشِ ۳۷۵ میلی ثانیه ای خواهد داشت. دو نت متصل شده به هم با یک خط اتحاد( ͜ ) به عنوان یک نت واحد با دیرشی معادل مجموع دیرش دو نت اجرا می شود. سه بر دو ها امکان سنجش دیرش هایی را که مضرب ۲ نیستند فراهم می کند؛ در نمونه ی موجود در شکل، یک نت سفید به سه بخش مساوی تقسیم شده است در حالیکه در مثالی دیگر یک نت سیاه به سه بخش مساوی تقسیم شده است.
شکل ۲ نواع مختلف نمادهای نت و دیرِش های نسبی آنها را نشان می دهد. طبق تعریف، نت گرد دیرشی به اندازه ی یک واحد زمانی دارد، و دیگر نغمه ها مطابق آن مقیاس بندی می شوند. در کنار خود نت ها، نت نویسی استاندارد یک میزان نما را نیز که شبیه یک کسر، مانند۴/۴ یا ۶/۸، است نشان می دهد. عدد مخرج کسر ارزش نت را که معرّف ضرب است مشخص می کند (۴ ضرب، نت سیاه را مشخص می کند در حالیکه ۸ ضرب، نت چنگ را). عدد صورت کسر تعداد ضرب های موجود در هر میزان را مشخص می کند. (۱) بنابراین در وزن ۴/۴، طول یک میزان برابر با مدت زمان یک نت گرد است (زیرا دیرِشی معادل چهار نت سیاه دارد). در عمل، این [مدت زمان] می تواند به روش های دیگری نیز تقسیم شود: چهار نت سیاه، چهار نت چنگ به علاوه ی یک نت سفید، هشت نت چنگ، و غیره. به طور مشابه، در وزن ۶/۸، شش ضرب نت چنگ در هر میزان وجود دارد. باز هم، هر ترکیبی ممکن است: شش نت چنگ، دو نت سیاه به علاوه ی دو نت چنگ، یک نت سیاه به علاوه ی چهار نت چنگ، و غیره.
شکل ۳- چهار میزان اولِ قطعه ی مِیپِل لیف رَگ از اسکات جاپلین. نت نوشت کامل، طراحی شده توسط جِی. پَتِرسُن.
پی نوشت
۱- میزان ها معمولاً توسط خطوط عمودی از هم جدا می شوند.
۱ نظر